انقلاب ما حرکتی دینی بود و بعد از انقلاب مسئله حجاب و عفاف به یکی از محوریترین موضوعات کشور تبدیل شد. بر این اساس در بیش از چهار دههای که از انقلاب اسلامی ایران میگذرد، تمامی امکانات و تریبونها برای طرح و تبیین مسئله حجاب و عفاف در اختیار پژوهشگران و صاحبنظران بوده است
پایگاه خبری و رسانه ای حوزه های علمیه خواهران | انقلاب ما حرکتی دینی بود و بعد از انقلاب مسئله حجاب و عفاف به یکی از محوریترین موضوعات کشور تبدیل شد. بر این اساس در بیش از چهار دههای که از انقلاب اسلامی ایران میگذرد، تمامی امکانات و تریبونها برای طرح و تبیین مسئله حجاب و عفاف در اختیار پژوهشگران و صاحبنظران بوده است، اما چرا ماحصل این همه پژوهشهای علمی و دانشگاهی و حتی راه انداختن پژوهشکدههایی با موضوع عفاف و حجاب و صدها و شاید هزاران مقاله خروجی همایشها و سمینارهایی در حوزه حجاب و عفاف نتوانسته است به ماندگاری و پایداری ارزش حجاب در جامعه بینجامد؟ و چرا امروز شاهد آن هستیم که بخشی از زنان و دخترانمان با حجابی نه چندان مطلوب در سطح جامعه حاضر میشوند و کنشهای سلبی، دستوری و برخوردهای قضایی هم شاید به شکلی موقت و مسکنوار بتوانند این افراد را وادار به رعایت این واجب شرعی کنند، اما از آنجا که چنین رفتارهایی از باور و اعتقاد افراد سرچشمه میگیرد، این نوع از رعایت حجاب چندان پایدار نیست.
بر این اساس واکاوی این مهم که چرا همافزایی حوزه، محیطهای علمی و فضای کلی اجتماعی نتوانستهاند در جامعه پذیری حکمی همچون حجاب از سوی بخشهایی از جامعه موفق عمل کنند، یکی از زیرساختهایی است که میتواند در برنامهریزیهای آینده روی مسئله حجاب اثرگذار باشد.
خانم زینب بهجتپور، دبیر علمی گروه قرآن مرکز مدیریت حوزههای علمیه خواهران با استناد به آیات قرآن، روایات و احادیث معتقد است: به طور ویژه سیر نزول آیات قرآن و سور نشان میدهد، فرهنگ پوشش اسلامی تنها با صدور حکم پوشش پدید نیامد بلکه به این منظور ابتدا زمینه و اسبابی فراهم شد تا امر پذیرش، درونیسازی و هنجارسازی پوشش اسلامی تسهیل شود. به بیان دیگر باید یک ظرفیت اجتماعی ایمانی هم به فضای حاکم در جامعه اضافه شود تا زمینه اجرای فلسفه حکم پوشش اسلامی فراهم شود. گفتوگوی ما را در ادامه میخوانید.
ـ خانم بهجتپور همانطور که خود شما هم مستحضر هستید، در شرایط کنونی جامعه با وضعیت مناسبی از حجاب و عفاف مواجه نیستیم، این در حالی است که امروز بیش از چهار دهه از انقلاب اسلامی ایران میگذرد و در این مدت طبیعتاً فرصت مناسبی برای تبیین و ترویج موضوع عفاف و حجاب فراهم بوده است. در این زمینه شاهد پژوهشهای متعدد و مقالات و همایشهای پرشماری بودهایم، اما انگار این همایشها و پژوهشها خروجی عملی به معنای تأثیرگذاری بر گروه مخاطب خود در جامعه نداشته یا کمتر داشته است. شما به عنوان یک حوزوی و یک پژوهشگر حوزه عفاف و حجاب ریشههای این مشکل را در چه میبینید؟
تردیدی در اسلامی بودن حکم پوشش نیست. شماری از آیات و انبوهی از روایات، مسلمانان را به پوشش مناسب ترغیب کردهاند. فقیهان مسلمان بر اساس منابع اسلامی، پوشش مناسب زن و مرد را تبیین کردهاند. احکام پوشش ذیل مباحث مقدمات نماز، احکام نگاه و تماس با دیگران در بحث نکاح آورده میشود.
ملاحظه فتاوای فقیهان فرق اسلامی روشن میکند پوشش اسلامی و پاکدامنی چشم و نیز پوشاندن مواضعی که موجب تحریک و احیاناً آسیب پاکدامنی میشود، موضوع حکم تکلیفی ایشان بوده است. بیشتر کتابهایی که تاکنون در این مقوله نگاشته شدهاند، به تبیین و توضیح این مهم پرداختهاند و همه آنها بیانگر آنند که اسلام با توصیه و درخواست پوشش از مسلمانان بر آن تأکید کرده است.
مطالعه و بررسی پژوهشها و تولیدات فرهنگی اسلامی نشان میدهد این پژوهشها از نظر مفاهیم، مبانی و سیاستها و نیز محتوای علمی و برهانی، پیشرفت قابل تحسینی داشتهاند، اما از جنبه روشها و راهکارهای انتقال به گروههای هدف و مخاطبان، توفیق چندانی نیافتهاند.
ـ از نگاه شما چرا ما با این همه پژوهش که طبق اظهارت شما از نظر مفاهیم، مبانی و سیاستها و نیز محتوای علمی و برهانی، پیشرفت قابل تحسینی داشتهاند، برای انتقال به گروههای هدف و مخاطبان توفیق چندانی نداشتهایم؟
در این بخش به دلیل وجود تشتت آرا درباره روشها، مدیران و مربیان فرهنگی در انتقال مناسب ارزشها به مخاطبان و ماندگار کردن آنها یا مبارزه با چالشهای ماندگاری این ارزشها دچار مشکل هستند. مطالعه در سازمانهای تبلیغی و دستگاههای فرهنگی- تربیتی و فراز و فرودهایی که هر کدام با تغییر مدیریتها و به تبع سلیقهها پیدا میکنند، شاهد روشن این نقیصه است.
تعدادی از پژوهشگران نیز به روشهای فرهنگی، اجتماعی و حکومتی درباره گسترش عفاف و حجاب، توجه کردهاند، مهمترین راهکارهای پیشنهادشده در چند دسته فردی، خانوادگی و اجتماعی مشتمل بر نهادهای آموزشی، فرهنگی و تربیتی، مربوط به اجرائیات دولت و مربوط به ادارات حقوقی و انتظامی قابل گزارش است، اما این نوع پیشنهادها نمیتواند به حل معضل کمک جدی و مؤثری کند و پوشش مناسب را به ارمغان آورد، زیرا بر مجموعهای از اقدامات مفید تکیه شده است که فاقد منطق کافی برای بازطراحی، ارتقا، اصلاح روشمند، رعایت شرایط و مقتضیات ما و جهان است و برای برخورد با ناهنجاریهای اخلاقی و اجتماعی نگاهی فرایندی، جامع و باثبات را به دنبال ندارد.
ـ یکی از مهمترین موضوعات در حوزههای پژوهشی و آسیبشناسی همین طرح پیشنهادات است. شما معتقدید پیشنهادات ارائهشده از سوی این پژوهشگران فاقد منطق و بیتوجه به مقتضیات زمان است و نگاه فرایندی جامعه و باثبات را ندارد. اگر بخواهید مصداقیتر در این باره صحبت کنید، انتقادات جدی شما به چنین نگاهی چیست و چرا آن را برای اصلاح وضع موجود حجاب و عفاف در جامعه مؤثر نمیدانید؟
اولاً میان پوشش و عفاف نسبت تساوی برقرار شده است، در حالی که شاید به اصطلاح منطقیان نسبت میان این دو عموم و خصوص منوجه باشد. چه بسیارند افراد ناپوشیدهای که عفت جنسی دارند، افزون بر آنکه نسبت هنجارهای عفیفانه و پوشش اسلامی با دیگر هنجارهای ارزشی یا رفتاری روشن نیست.
از سوی دیگر به انواع روحیههای اخلاقی، اجتماعی و باورهای دینی مخاطبان توجه نشده و میان مراتب ایمان و رفتار هنجاری هر مرتبه رابطه برقرار نشده است.
سوم اینکه در مورد نسبت، تناسب و هماهنگیهای لازم در توزیع مسئولیتهای مربوط به حجاب بین افراد، خانواده، جامعه، نهادهای آموزشی، فرهنگی، تربیتی و دولت تدبیر نشده است و به طور عمده شاهد نشاندن شیوهها به جای روش هستیم. همچنین از شیوههای برخورد سخن گفته شده، اما روش مورد توجه قرار نگرفته است. روش کاربست و انتظام شیوهها و محتواهاست. در موارد بالا از روشهای تأثیرگذار بر انواع مخاطبان بحث نشده است. افزون بر آنکه شیوههای گفته شده به طور عمده بر جلوگیری از بازگشت به بیعفتی استوار است و در نهایت بر دعوت مردم به عفاف و پوشش متمرکز شده، اما سؤال این است که چگونه این ارزش را در جامعه ماندگار سازیم و ضمانتهای مناسب باقی ماندن فرهنگ عفاف را تأمین کنیم.
ـ به نکات کاملاً درستی اشاره داشتید، اینکه در کنار دعوت به عفاف و پوشش باید برای ماندگاری این ارزش در جامعه کار کرد، در غیر این صورت رعایت پوشش به صورت موقت در شرایط و مکانهای تحت نظارت انجام میشود و، چون به صورت یک ارزش در ذهن و باور افراد نهادینه نشده است، ماندگار نخواهد بود. پیشنهاد شما برای ماندگاری این ارزش چیست؟
مسئله امروز کشور ما آن است که خط انتقال عناصر فرهنگی شامل مفاهیم، معارف، ارزشها و رفتار دینی به چه صورت سامان یابد که نتایج ماندگار و حداکثر همراهی و استقبال گروههای هدف را با خود داشته باشد.
هیچ تجربهای قداست و قدرت روشهای دینی را در اصلاح فرد، جامعه و فرهنگسازی ندارد. دین با منشأ حکیمانه خود راه برونرفت از شرایط خطر را نشان میدهد. مردم معاصر نزول تنها یک نمونه از مجموعه مخاطبان قرآنند که بهانه گفتار هدایتی خدا با بشر بودهاند و خدای حکیم با تربیت و تحول ایشان و نهادینه کردن باورها، ارزشها و رفتار متعالی راه را برای فهم چیستی، چرایی و چگونگی تحول دیگر مردم باز کرد.
اصالت و ارزش قرآن در میان سایر منابع اسلامی ایجاب میکند در استخراج روش مناسب تحول و تغییر مردم ابتدا مورد توجه قرار گیرد و دیگر منابع اسلامی به تبع آن و پس از آن باشند. حدیث متواتر ثقلین و احادیث ضرورت عرضه روایات معصومان (ع) به قرآن و اینکه روایت نباید مخالف با قرآن باشد، نشان از اصالت و تقدم قرآن در طراحی مهندسی استخراجشده از دین دارد و منابع دیگر از جمله احادیث مروی از پیامبر (ص) و معصومان (ع) تابعی از آن هستند.
ـ نگاه قرآن به مسئله پوشش میتواند به عنوان الگویی چگونگی ماندگاری این ارزش را به ما نشان دهد. بررسی آیات قرآن در حوزه پوشش چه نکاتی را برای ماندگاری این ارزش به ما میآموزد؟
در قرآن به موضوع عفاف و پوشش توجه و مطالبی متناسب با هر یک از گروههای مختلف مردم و در ساحتهای فردی، خانوادگی و اجتماعی نازل شده است. در سیر نزول قرآن برخی مفاهیم اسلامی وجود دارند که پیش از ورود به بحث عفاف یا در فاصله میان مراحل نازل شدهاند و نقش مقدمه و مکمل در فرهنگسازی عفاف و پوشش را داشتهاند. فرهنگ پوشش اسلامی تنها با صدور حکم پوشش پدید نیامد، بلکه به این منظور ابتدا زمینه و اسبابی فراهم شد تا امر پذیرش، درونیسازی و هنجارسازی پوشش اسلامی تسهیل شود.
به طور نمونه ترتیب مؤلفهها و چگونگی تقدم و تأخر آنها را جهت تشکیل تشخص جامعه ایمانی میتوان از ترتیب قرار گرفتن ۱۰ صفت جامعه ایمانی در آیه ۳۵ سوره احزاب استنباط کرد، اما اینکه چگونه هر یک از مؤلفههای دهگانه اجتماعی و در نصاب قابل قبولش پذیرفته میشود، از پیگیری مسیر نزول سور روشن میشود. هر یک از شاخصهای اجتماع مؤمنان در فرایندی حکیمانه و موافق با ظرفیتهای انسان نازل شد تا تشخص جامعه ایمانی را تشکیل دهد. در این تشخص چنان که در آیه شریفه نیز خطابات به صورت مذکر و مؤنث وارد شده است، زن و مرد اجتماع مسئول و موضوع تکلیفند. روش قرآن این گونه نیست که در نهادینه شدن پوشش در جامعه تنها به تکلیف زنان توجه کرده باشد و مردان را از این موضوع فارغ بداند: «إِنَّ الْمُسْلِمِینَ وَ الْمُسْلِمَتِ وَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَتِ وَ الْقَنِتِینَ وَ الْقَنِتَتِ وَ الصَّدِقِینَ وَ الصَّدِقَتِ وَ الصَّبرِینَ وَ الصَّبرِاتِ وَ الْخَشِعِینَ وَ الْخَشِعَتِ وَ الْمُتَصَدِّقِینَ وَ الْمُتَصَدِّقَتِ وَ الصَّئمِینَ وَ الصَّئمَتِ وَ الحْفِظِینَ فُرُوجَهُمْ وَ الْحَفِظَتِ وَ الذَّاکِرِینَ اللَّهَ کَثِیرًا وَ الذَّاکِرَاتِ أَعَدَّ اللَّهُ لهَم مَّغْفِرَةً وَ أَجْرًا عَظِیمًا، بىگمان خداوند براى مردان و زنان مسلمان و مردان و زنان مؤمن و مردان و زنان فرمانبردار و مردان و زنان راستگفتار و مردان و زنان شکیبا و مردان و زنان فرمانبردار و مردان و زنان بخشنده و مردان و زنان روزهدار و مردان و زنان پاکدامن و مردان و زنانى که خداوند را بسیار یاد مىکنند، آمرزش و پاداشى سترگ آماده کرده است.»
ـ طبعاً بحثهای مرتبط با حجاب و عفاف هم یکی از نتایج اجتماعی شدن این ۱۰ صفتی است که به گفته ما در سوره احزاب برشمرده شده است. فرایند اجتماعی شدن این صفات چگونه محقق میشود؟
بررسی سیر فرایندی اجتماعی شدن هر یک از مؤلفههای دهگانه مجالی وسیع میطلبد، اما به اجمال میتوان گفت این مؤلفهها در سه حوزه بینشی، گرایشی و رفتاری قابل تقسیم و بررسی است. همچنین این صفات مترتب بر یکدیگر و همراه باهم در طی مسیر لازمند. میزان هنجارشده ۱۰ شاخص یادشده، خود دارای مراتبی از پایین تا متوسط و عالی است. منظور از نصاب تشخص به این ویژگیها، نصابی به مقدار درجه عموم مؤمنان است، بنابراین منظور از ایمان، ایمانی در مرتبه ایمان ابراهیم (ع) یا مراد از صدقه سبک زندگی سخاوتمندانهای به قدر سخاوت امام حسن مجتبی (ع) نیست، اما تا این ۱۰ مؤلفه و شاخص به صورت هنجار و نهادینهشده در زندگی اجتماعی مسلمانان درنیامده باشند، نمیتوان انتظار پذیرش و هنجارسازی پوشش در جامعه را داشت، هر چند مقدار التزام به این صفات در تساهل و جدیت در امر پوشش مؤثر است.
اینکه در سور مدنی حکم پوشش از سوره احزاب شروع میشود و پس از نزول سه سوره مهم اجتماعی، یعنی بقره، انفال و آلعمران حکم پوشش اسلامی بیان میشود، نشان میدهد یک ظرفیت اجتماعی ایمانی هم باید به فضای حاکم در مدینه اضافه میشد تا زمینه اجرای فلسفه حکم پوشش اسلامی فراهم شود. آیه ۳۵ سوره احزاب در پاسخ به پرسش از شخصیت ایمانی مردمی است که خداوند متعال در آیه ۵۹ این سوره حکم پوشش را متوجه ایشان کرده و از فلسفه حکم پوشش برای ایشان سخن گفته است. این ویژگیها عبارتند از: اسلام، ایمان، فرمانبری، صدق، شکیب، خشوع، اعطای صدقه، روزهداری، اجتناب از آلودگیهای جنسی و بالاخره ذکر فراوان خدای متعال.