استاد سطح عالی حوزه با اشاره به انواع رزق گفت: روزی بر دو قسم است؛ بخشی از آن لایحتسب است و بخشی بر اساس حساب و کتاب است. رزق حساب نشده همان رزقی است که انسان گرفتار حساب و کتاب آن نیست و وقت و عمر انسان را نیز تلف نمی کند.
به گزارش پایگاه خبری و رسانه ای حوزه های علمیه خواهران، نشست اخلاق هفتگی با حضور آیت الله احمد شیخ بهایی در محل مدیریت حوزه علمیه خواهران کرمان برگزار شد.
آیت الله شیخ بهایی در ادامه شرح دعای شریف مکارم الاخلاق گفت: در بخشی از این دعا، امام سجاد علیه السلام محضر خداوند متعال عرضه می دارند؛ زحمت و بار کسب روزی را از دوش من بردار و به من روزی بده از جایی که حسابش را نمی کنم، تا از عبادت تو به طلب روزی مشغول نشوم و تبعات این کسب و کار دامنگیر من نشود.
وی ادامه داد: وظیفه اصلی انسان در عالم، عبادت کردن است. اظهار کوچکی با رکوع و سجود و تضرع، عبادت خاص است. هدف از خلقت انسان، رسیدن انسان به کمال بندگی و محو در حب الهی شدن است.
آیت الله شیخ بهایی به تبیین مساله رزق پرداخت و تصریح کرد: انسان دارای یک زندگی مادی است که درون زندگی معنوی شکل می گیرد. در زندگی مادی نیازهای فردی و اجتماعی وجود دارد و این موارد خارج از محدوده عبادت است، البته اگر عبادت را به معنای اطاعت بدانیم، خداوند متعال در همین موارد نیز به ما فرمان داده است.
وی افزود: اشتغال به امور مادی باید در حدی باشد که به جنبه معنوی ضرری نرساند. اینکه تمام عمر را برای کسب روزی بگذاریم و برای هدف اصیل خلقت وقت صرف نکنیم، یک خسران بزرگ است، بنابراین از خداوند درخواست کسب بی زحمت می کنیم. زیرا گاهی برای تامین روزی باید تمام وقت انسان صرف شود.
استاد سطح عالی حوزه ادامه داد: روزی بر دو قسم است؛ بخشی از آن لایحتسب است و بخشی بر اساس حساب و کتاب است. رزق حساب نشده همان رزقی است که امام علیه السلام آن را درخواست می کنند، زیرا انسان گرفتار حساب و کتاب آن نیست و وقت و عمر انسان را نیز تلف نمی کند.
آیت الله شیخ بهایی با توجه به در پیش بودن شهادت امام موسی کاظم علیه السلام گفت: امام(علیه السلام) در تمام مدت عمر پربرکت خود، در سختی و مشقت بودند که میزان زیادی از عمر شریف ایشان در زندان گذشت. آخرین زندانی شدن ایشان بسیار سخت بود و سید بن طاووس یک ذکر صلوات نقل نموده اند که صفات و مصیبت های حضرت در آن اشاره شده است. در این صلوات ذکر می شود، حضرت در زندان هایی بودند که سیاه چاله و جایی تنگ و تاریک در عمق زمین بود و با زنجیرهای سخت و سنگین ایشان را غل و زنجیر کرده بودند اما باز هم از وجود ایشان حتی در زندان نیز ترس داشتند.
نظر شما