بارها شاهد توجه خاندان اهل بیت علیهم السلام به مقوله عفاف و حجاب بودیم؛ امری که این روزها شاید کمتر به آن توجه شود.
به گزارش پایگاه خبری و رسانهای حوزههای علمیه خواهران، در یادداشتی با عنوان «با بیحجابهایی که وارد هیأت میشوند چه کنیم؟» به راهکارهایی در این زمینه اشاره شده است، البته در گزارش پیشرو به دنبال این هستیم که آیا در کربلا حرف و حدیثی از حجاب بوده که ما این قدر به حجاب بانوان در هیئات گیر میدهیم! بگذارید به ۱۳۸۴ سال قبل بگردیم و همراه با کاروان امام حسین (ع) به کربلا برویم، ببینیم آیا غیرت حسینی بیخیال حجاب که حق الهی است، شده است؟
۲۴ بزنگاهی که حجاب را در کربلا فریاد زد
وقتی قطعات پازل واقعه کربلا را از شروع تا پایانش را کنار هم میچینیم میبینیم که آنقدر حجاب مهم بوده است که بیشترین گزارشهای مرتبط با واقعه کربلا هم مربوط به حجاب و عفاف است، گزارشهایی که تعداد آن از گزارشهای توجه به معاد، امامت و حتی توحید بیشتر بوده است، با ما همراه باشید تا قطعات پازل حجاب عاشورایی را کنار هم بگذاریم:
عزت و کرامت زنان در لحظات اولیه حرکت کاروان حسینی
۱- راوی چنین نقل کرد: ۴۰ محمل را دیدم که با پارچههای حریر و دیباج زینت شده بودند. در این وقت امام حسین (ع) دستور داد بنیهاشم زنهای محرم خود را سوار بر محملها کنند. ناگهان جوانی که قامت بلندی داشت و بر گونه او علامتی بود و صورتش مانند ماه میدرخشید، از منزل امام حسین (ع) بیرون آمد و فرمود: «بنی هاشم کنار روید.»
آنگاه دو زن در حالی که دامانشان بر اثر حیای از مردم به زمین کشیده میشد و صورتشان پوشیده بود و دور آن دو را کنیزانشان احاطه کرده بودند، از خانه امام حسین (ع) خارج شدند. آنگاه آن جوان به سوی یکی از محملها رفت و زانوی خود را تکیه قرار داد و بازوی آنها را گرفت و بر محمل سوار کرد.
من از بعضی پرسیدم: آن دو بانو کیستند؟ جواب دادند: یکی از آنها زینب (س) و دیگری ام کلثوم دختران امیرالمؤمنین (ع) هستند پس پرسیدم: این جوان کیست؟ گفته شد: او قمر بنی هاشم، عباس فرزند علی (ع) است. سپس دو دختر صغیر را دیدم که گویا امثال آنها آفریده نشده است. پس یکی را همراه زینب (س) و دیگری را همراه امکلثوم سوار کرد. نام آن دختران را پرسیدم. گفته شد که یکی سکینه و دیگری فاطمه دختران حسین (ع) هستند. آنگاه بقیه بانوان به همین جلالت و عظمت و حیا و متانت سوار شدند و حسین (ع) ندا داد: کجاست عباس قمر بنی هاشم! عباس عرض کرد: «لبَّیک لبَّیک»؛ای آقای من! فرمود: اسبم را بیاور. اسب آقا را حاضر کردند و حضرت بر آن سوار شد و به این ترتیب کاروان حیا، عفت و متانت مدینه را ترک گفت. (موسوعه کلمات امام حسین (ع)، تحقیقات باقر العلوم، قم: مؤسسه الهادی، چاپ اول، ص ۲۹۷-۲۹۸)
غیرت محارم حضرت زینب (س) برای عقیله بنی هاشم
۲- روز دوم محرم کاروان حسینی به کربلا رسیده بود، هنگام پیاده شدن حضرت زینب (س)، محارم حضرت (س) مانند حضرت عباس (ع) و حضرت علی اکبر (ع)، ایشان را آرام پایین آوردند تا احدی دختر فاطمه زهرا (س) را نبیند، با اینکه عقیله بنیهاشم در حالی که ۵۲ سال داشتند، با حجاب کامل بودند.
تدبیری برای ممانعت از حمله به خیمه بانوان
۳- امام حسین (ع) دستور داد خندقی دور خیمهها بکَنند که دشمن از آن طرف نتواند به خیمه بانوان اهل حرم حمله کند و حتی فرمود: ریسمانهای خیام را به هم گره بزنند که دشمن نتواند نفوذ کند. (ارشاد، ج۲، ص ۹۵-۹۳) و بخوانید روایتی دیگر از این واقعه: «صبحگاهان، حسین (ع)، یارانش را آماده کرد و فرمان داد تا خیمهها را به گونهای به هم نزدیک کنند و طنابها را در هم بتابند و آنها را پشت سر خود قرار دادند تا جنگ، تنها در یک جبهه باشد. همچنین فرمان داد تا در پشت خیمهها، هیزم و نی گرد آورند و در خندقی که کَنده بودند، بریزند و در آن، آتش بیفکنند. (فَلَمّا أصبَحوا عَبَّی الحُسَینُ (ع) أصحابَهُ، وأمَرَ بِأَطنابِ البُیوتِ، فَقُرِّبَت حَتّی دَخَلَ بَعضُها فی بَعضٍ، وجَعَلوها وَراءَ ظُهورِهِم؛ لِیَکونَ الحَربُ مِن وَجهٍ واحِدٍ، وأمَرَ بِحَطَبٍ وقَصَبٍ کانوا أجمَعوهُ وَراءَ البُیوتِ، فَطُرِحَ ذلِکَ فی خَندَقٍ جَعَلوهُ، وألقَوا فیهِ النّارَ، وقالَ: لا نُؤتی مِن وَرائِنا، المناقب لابن شهرآشوب: ج ۴ ص ۹۹در جای جای واقعه کربلا عفاف و حجاب زینبی و غیرت حسینی را میبینیم.
حضرت عباس (ع) نگران حجاب بانوان اهل حرم است
۴- شب عاشورا بود، در یکی از لحظات دیدند که حضرت عباس (ع) تنهایی داشت گریه میکرد، پرسیدند: قضیه چیست؟ حضرت عباس (ع) جواب داد: گریه میکنم برای اینکه فردا قرار است چه بلایی سر خواهرم در بیاید! در اینجا قمر بنیهاشم غصه شهادت خودش و دیگر یاران را نمیخورد، بلکه علمدار کربلا ناراحت و نگران این مسأله است که مبادا خواهر و بانوان اهل حرم را کسی ببیند. (فاطمه زهرا شادمانی، دل پیامبر، ص ۸۶۲)
حتی نوجوان ۱۳ ساله امام حسن (ع) نگران حجاب بانوان است
۵- وقتی در شب عاشورا تک تک یاران امام حسین و بنیهاشم با امام حسین (ع) بیعت کردند و امام خبر شهادت آنها را داد، حضرت قاسم (ع) هم جزو این نفرات بود، او برخاست و خطاب به امام حسین (ع) گفت: «آیا من هم کشته خواهم شد». پس امام به او فرمود: «ای پسر برادرم! مرگ در نزد تو چگونه است؟» گفت: «یا عم احلی من العسل؛ای عمو! مرگ در نزدم شیرینتر از عسل است». امام حسین (ع) فرمود: «عمو به فدای تو باد، بله! به خدا قسم مرگ شیرین است. آری! تو نیز کشته خواهی شد، آن هم پس از رنجی سخت و پسرم عبدالله رضیع نیز کشته خواهد شد»، قاسم گفت: «ای عمو! مگر لشکر دشمن به خیمهها هم حمله میکنند»! این نوجوان ۱۳ ساله در اینجا ناراحت است که به بانوان حمله میشود.
عصر عاشورا و توصیه امام حسین (ع) به حجاب
۶- عصر عاشورا امام حسین به بانوان و کودکان فرمود:، چون به خیمه شما حمله خواهد شد، چادرها را به کمر گره بزنید که موقع فرار مبادا حجابتان سست شود، یعنی امام حسین (ع) در این زمان و مکان غصه حجاب اهل حرم را دارد، نه چیز دیگری.
امام حسین (ع) برای دفاع از ناموس معطل نکرد
۷- آخرین لحظاتی که امام حسین (ع) داشت در برابر دشمن دفاع میکرد و حضرت (ع) تک و تنها شده بود، خودش را به آب فرات رساند، در این لحظه امام (ع) یک مشت آب برداشت که بنوشد، اما یک نامردی به دروغ گفت: حسین داری آب میخوری! در حالی که به خیمه زنان حمله شده است! امام حسین (ع) حتی در حد یک مشت آب خوردن هم نایستاد، بلکه نگران حمله به ناموسش بود، حضرت (ع) سریع برگشت و برای دفاع از ناموسش معطل نکرد. (مناقب آل ابی طالب، ج ۴، ص ۵۸؛ علامه مجلسی، بحار الانوار، ج ۴۵، ص ۵۱)
وقتی امام حسین (ع) خودش را سپر عفاف و حجاب کرد.
۸- آخرین لحظات عمر امام حسین (ع) که حسابی بدنشان تیر خورده و زخمی بود، دشمن به سمت خیمهها حمله کرد، امام در اینجا این جمله معروف را فرمود: «إن لَم یَکُن لَکُم دینٌ و کُنتُم لاتَخافونَ المَعادَ فَکونوا اَحراراً فِی دُنیاکُم»؛ اگر دین ندارید و از قیامت نمیترسید، لااقل در دنیای خود آزاده باشید. یعنی حداقل تا من زنده هستم به طرف خیمه بانوان نروید، مفهوم این سخن امام این است که به من چند ضربه، شمشیر و تیر بیشتر بزنید، ولی چند دقیقه دیرتر بعد از شهادتم به سمت خیمه بانوان بروید. (بحار، ج۴۵، ص۵۱)
بعد حضرت فرمود: «أَنَا الَّذِی أُقَاتِلُکُم وَ تُقَاتِلُونِّی وَ النِّسَاءُ لَیسَ عَلَیهِنَّ جُنَاحٌ فَامنَعُوا عُتُاتَکُم عَنِ التَّعَرُّضِ لِحَرَمِی مَا دُمتُ حَیّاً»؛ این منم که با شما میجنگم و شما هم با من مبارزه میکنید. زنان را گناهی نیست، پس متجاوزان و ستمگران و جاهلان خود را مادام که زندهام از خیمه گاه من باز دارید. (خوارزمی، مقتل الحسین، همان، ج ۲، ص ۳۲؛ لهوف ابن طاووس، همان، ص ۱۱۹؛ بحارالانوار، همان، ج ۴۵، ص ۵۱)
درخواست امام حسین (ع) در آخرین لحظات
۹- امام حسینی که هیچ وقت برای خودش هیچ کمکی نمیخواست، اما در آخرین لحظات عمرشان فرمود: آیا کسی نیست از حرم پیامبر دفاع کند؟ (المهلوف، ص ۱۶۸) «هَل مِن راحِمٍ یَرحَمُ آلَ الرَّسُولِ الْمُحَنّارِ هَل مِن نَاصِرٍ یَنصُرُ الذَّریة الاَطهارِ هَل مِن بَحیرٍ لِاَبناءِ البَتُول، هَل مِن ذابٍّ یَذُبُّ عَن حَرَمِ الرَّسُولِ»؛ آیا رحمکنندهای هست که به خاندان پیامبر (ص) ترحم کند؟ آیا یاریکنندهای هست که فرزندان پیامبر (ص) را یاری دهد؟ آیا کسی هست که به فریاد فرزندان زهرا بتول برسد؟ آیا دفاعکنندهای هست که از خانواده رسول خدا (ص) دفاع کند». (حیاه الامام حسین (ع)، باقر شریف القرشی، دارالکتب العلمیه، قم، اول، ج ۳، ص ۲۷۴)
جمله طلایی امام حسین (ع) در گودال قتلگاه
۱۰- هنگامی که بانوان اهل حرم به بالای سر امام حسین (ع) در گودی قتلگاه آمدند، امام (ع) فرمود: برگردید! مبادا دشمن صدای گریه شما را بشنوند و نامحرم شما را ببیند. در جایی دیگر امام حسین خطاب به اهل حرم فرمود: «اُنظُرنَ إذا أنا قُتِلتُ فَلا تَشقِفَنَّ عَلَیَّ جَیبا وَلا تَخمِشنَّ عَلَیَّ وَجها»! مراقب باشید که وقتی من کشته شدم، گریبان خود را چاک مدهید و صورت خویش را مخراشید! (دانشنامه امام حسین (ع)، ج۶، ص ۵۷)
اقدام حضرت زینب (س) بعد از حمله به خیمهها
۱۱- آن دقایق آخری که دشمن میخواست به خیمهها حمله کند، حضرت زینب (س) تمام زیور آلات زنان را جمع کرد، آنها را وسط بیابان ریخت تا دشمن بیاید خودش بردارد و متعرض با بانوان نشود. (مقتل الامام الحسین، حر عاملی، ص ۸۵)
عمهجان! حجابم
۱۲-وقتی به خیمهها حمله شد، سپاهیان دشمن دنبال بانوان و بچهها افتادند، یکی از دشمنان با پشت نیزه به کتف دختر امام حسین (ع) زد که از درد بیهوش شد، او وقتی به هوش آمد، اولین جملهای که گفت این بود، عمه جان! نگاه کن سرم را برهنه کردند، دختر امام حسین (ع) در این شرایط اصلاً نگفت پدرم را کشتند، برادرانم را کشتند یا مرا با نیزه زدند، بلکه غصه حجابش را میخورد. (بحار، ج ۴۵، ص۶۰)
دستور امام سجاد (ع) به بانوان حرم در کربلا
۱۳- در لحظات حمله به خیمهها، امام سجاد (ع) فرمود: عمه جان! بگویید زنها فرار کنند، «عَلَیکُنَّ بِالفرار»، حالا چرا فرار کنند؟ برای اینکه کمتر در دید نامحرم باشند. (موسوعةکربلا، لبیب، ج ۲، ص ۲۳۰)
تنها درخواستی که بانوان اهل حرم از دشمن کردند
۱۴- با اینکه اهل بیت در عصر عاشورا هیچ وقت تقاضای آب و غذا نکردند، به اصطلاح یک آخ هم به دشمن نگفتند، اما در عصر عاشورا به عمر سعد که دشمنشان بود، گفتند: میشود بگویی چادرها و مقنعههایمان را برگردانند. (ارشاد، ج۲، ص۱۱۲)
تنها ملزومات حجاب را قبول کردند
۱۵- با اینکه خاندان اهل بیت که اسیر شده بودند، اگر کسی به آنها غذا یا صدقهای میداد، با اینکه تشنه و گرسنه بودند، قبول نمیکردند. (بحار، ج۴۵،۱۱۴) اما با این وجود برای حفظ حجاب بیشتر به یک زن گفتند میشود از مردم یک مقدار چادر، مقنعه و روسری برایمان جمعکنی! و تنها این ملزومات حجاب را قبول کردند. (بحار، ج۴۵، ص۱۰۸)ای مردم! به بانوان حرم پیامبر (ص) نگاه نکنید.
۱۶- وقتی کاروان اسرا وارد شهر کوفه شدند، امکلثوم به مردم کوفه گفت: خجالت نمیکشید به حرم پیامبر (ص) نگاه میکنید، چشمانتان را پایین بیندازید. (نورالعین، ج۱، ص۵۶)
تلاش حضرت زینب (س) برای حفظ حجاب افضل
۱۷- موقعی که کاروان اسرا وارد جلسه ابن زیاد شدند، حضرت زینب (س) به خاطر اینکه صورتش دیده نشود با آستین جلوی صورتشان را گرفته بودند ـ البته پوشاندن صورت واجب نیست ـ آن زمان حضرت زینب (س) یک بانوی ۵۲ ساله بودند. (خصائص زینبیه، ص ۱۵۶)
وقتی امام سجاد (ع) نگران کاروان اسرا بود.
۱۸- امام سجاد (ع) به ابن زیاد گفتند: اگر اهل تقوایی یک مرد پاکدامن را همراه کاروان به سمت شام بفرست! منظور امام (ع) این بود که فردی هیز و بدچشم نباشد. (تاریخ طبری، ج۴، ص ۳۵۰)
حیای زینبی در هنگام سخنرانی برای دشمن
۱۹- موقعی هم که حضرت زینب (س) در کوفه سخنرانی کرد، راوی میگوید: او به شدت با حیا سخنرانی میکرد، زینب (س) اوج حیا را داشت، به طوری که من با حیاتر از این زن ندیده بودم. (لهوف، ص۱۴۶) همچنین حَذلَم میگوید: زینب، دختر علی (ع) را دیدم و زن باحیایی سخنورتر از او ندیده بودم گویی با زبان امیرمؤمنان (ع) سخن میگفت. (دانشنامه امام حسین (ع)، ج۱، ص۳۷)
تلاش بانوان اهل حرم برای حفظ حجاب برتر
۲۰- در مسیر حرکت کاروان اسرا که خاندان آل طه را بر روی شترهای بدون زین گذاشته بودند، همه بانوان سرهایشان پایین بود و صورتشان را با لباس و آستین میپوشاندند تا کسی آنها را نبیند. (أمالی الصدوق، ص۱۶۶)
درخواست دختر امام علی (ع) از شمر!
۲۱- زمانی که کاروان اسرا به شام رسیدند، نزدیک ورودی شام، ام کلثوم از شمر خواست، آنها را از دری وارد شام کنند تا مردم کمتر آنها را ببینند. ام کلثوم خطاب شمر گفت: از بس ما را دیدند، خوار شدیم. (بحار، ج ۴۵، ص۱۲۷) حال در این دوره زمانه عدهای بانوان دنبال دیده شدن هستند! بعد فرمود: میشود سرهای شهدا را زودتر وارد شهر کنی تا مردم حواسشان به سرها باشد و به ما نگاه نکنند، معنی این حرف این است که ممکن است مردم چهار تا سنگ به سر امام حسین (ع) بزنند و سرهای شهدا را اذیت کنند، اما به ناموس امام حسین (ع) نگاه نکنند.
نگاه به سر حسین (ع) بهتر از نگاه به ناموس حسین (ع) است
۲۲- حضرت سکینه (س) در ورودی شام به سهل بن سعد شامی گفت: «ای سهل! اگر برای تو ممکن است بگو تا این سرها را از اطراف ما دور کنند تا مردم به تماشای این سرها مشغول شده کمتر به حرم رسول خدا (ص) نگاه کنند». سهل ساعدی ۴۰ دینار زر سرخ، به نیزهدار داد تا سر امام (ع) را از زنان اهل حرم دور کند. این درخواست حضرت سکینه (س) معنایش این است که بگذارید مردم مشغول تماشای سرها باشند، یعنی نگاه به سر حسین (ع) بهتر از نگاه به ناموس حسین (ع) است. (بحار، ۴۵، ص۱۲۷)
۲۳-وقتی هم حضرت زینب (س) میخواست وارد جلسه یزید شود، در تاریخ نوشتهاند که صورتش را با آستین پوشانده بود ـ با اینکه پوشاندن صورت واجب نیست ـ بعد حضرت (س) میان جمعیت زنان نشست تا کمتر در معرض دید باشد. (تاریخ طبری، ج۵، ص۴۵۷)
حتی یزید زنانش را در دید مردم نمیگذاشت
۲۴- وقتی حضرت زینب (س) شروع به خطبهخوانی در مجلس یزید کرد، فرمود: «آیا این، عدالت است که زنان و کنیزانت را در پس پرده می نهی و دختران پیامبر خدا (ص) را به اسارت میبری، پردهشان را دریده ای و صورت هایشان را آشکار کردهای و دشمنان، آنان را از این شهر به آن شهر میبرند و مسافران، آنان را مینگرند و در جلوی چشم اهالی آبادیها، ظاهر میشوند و نزدیک، دور، حاضر، غایب، شریف، پست، فرودست و فرادست صورتهایشان را میبینند، در حالی که کسی از مردانشان، سرپرست آنها نیست و حمایتگری ندارند؟!»، (دانشنامه امام حسین (ع)، ج ۸، ص۳۱۷) منظور حضرت زینب (س) این است که حتی یزید زنان و کنیزانش را در دید مردم نمیگذاشت. (بحار، ج۴۵، ص۱۳۴)
نکتهای مهم درباره حجاب بانوان اهل حرم
آنچه که در پایان پازلهای حجاب و عفاف در حماسه کربلا باید قرار دهیم این است که در متن عربی بیشتر روایتهای منتهی به حجاب در این واقعه عظیم با عبارتهایی مانند «جاذَبُوا النِّساءَ مَلاحِفَهُنَّ عَن ظُهورِهِنَّ»، «ینزِعونَ الملاحِفَ عَن ظُهورِنا»، «یَنتَزِعونَ مِلحَفَةَ المَرأَةِ عَن ظَهرِها» و «تُنازَعُ ثَوبَها عَلی ظَهرِها» روبرو میشویم، عبارتهایی که با توجه به معنای «ملحفه» به معنای نمایان شدن موها و بدن بانوان نیست، بلکه، چون در آن زمان بانوان علاوه بر رواندازهایی شبیه چادر، لباسهای زیرین دیگری داشتند که با آن موی سر و بدنشان را میپوشاندند. سپاه دشمن هم تنها لباس رویین آنها را به غارت برد، بنابراین به معنای کشف حجاب و پوشش بانوان اهل حرم نیست.
انتهای پیام/
نظر شما