
پژوهشگر طرح ملی زندگی با آیهها گفت: قرآن گمشده من در دانشگاه بود، لذا بعد از اتمام تحصیلات دانشگاهی وارد حوزه شدم و با مباحث قرآنی فلسفه و کلام آشنایی پیدا کردم که در ادامه از کتاب «طرح کلی اندیشه اسلامی» و کمک اساتید برجسته طرح «مسطورا» را در تهران پیاده کردیم.
به گزارش پایگاه خبری و رسانهای حوزههای علمیه خواهران، خانم منیره عابدی یکی از پژوهشگران طرح ملی زندگی با آیهها از طلاب مدرسه علمیه مشکوه اندیشه تهران است که با حضور در غرفه مرکز مدیریت حوزه های علمیه خواهران در سی و دومین نمایشگاه بینالمللی قرآن کریم طی گفت و گویی به ارائه مباحثی درباره طرح زندگی با آیهها پرداخت که متن گفتوگو تقدیم علاقهمندان میشود.
ـ لطفاً خود را معرفی کرده و بفرمایید چطور وارد حوزه شدید؟
منیره عابدی و متولد ۱۳۷۱ هستم، دوره کارشناسی را در رشته زیستشناسی دانشگاه تهران و دوره ارشد را در رشته شیعهشناسی پردیس فارابی دانشگاه تهران تحصیل کردم. در کلاسهای دانشگاهی ما درباره مسائل مربوط به خلقت انسان بعضاً اساتید نگاههای توحیدی نداشته و نگاههای مادی داشتند. من این نوع نگاهها را نمیتوانستم بپذیرم و برایم سخت بود در دانشگاه پایتخت کشور اسلامی چنین نگاههای ملحدانهای باشد، نگاههایی که بیان میکند انسان از پوچ خلق شده و گویی خدایی وجود ندارد، برخی از اساتید مباحثی را مطرح میکردند که برای من جای بحث داشت و گویی قصد داشتند دیدگاه خود را به قرآن قالب کنند که درواقع بهگونهای مصادره به مطلوب آیات قرآن میشود.
من در کلاس با اساتید بحث کرده و به آنها میگفتم باید اطلاعات و تخصص قرآنی داشته باشید و تا زمانی که متخصص قرآن نباشید، نمیتوانید مباحث خود را مطرح کنید. چنین مواردی من را به مباحث قرآنی که دامنه فلسفه و کلام داشت وارد کرد، چرا که در مباحث قرآنی نیاز داشتم متخصص باشم تا بتوانم جوابی درخور به اساتید متخصص دانشگاه داده و مباحثه مفیدی داشته باشم، از طرفی در حوزه علوم اسلامی دانشگاهیان، دانشجویان دغدغه داشتند، فعال و پویا بودند و تلاش میکردند خلاصهای از مباحث اسلامی را به دست بیاورند که بتوانند حداقل چنین شبهات مطرح شدهای را جوابگو باشند، اینگونه شد که من به حوزه دانشجویی وارد شدم. حوزه دانشجویی که جمع بسیار صمیمی و فعالی بودند و از اساتید برجسته استفاده میکردیم. در آنجا بود که من تازه با مباحثی چون فلسفه، منطق، کلام و فلسفه آشنا شده و توانستم جوابهایی به استاد بدهم و از آنجایی که بسیاری از این مباحث به دلم نشست، علاقه پیدا کردم همزمان با فارغالتحصیلی از کارشناسی وارد حوزه شوم .
ـ چطور شد که از میان حوزههای علمیه خواهران حوزه مشکات را انتخاب کردید؟
دوستانی که در حوزه دانشجویی بودند و من فضای آنجا را گرم و مفید میدانستم و بسیاری از افرادی که در آنجا میشناختم، پس از فارغالتحصیلی، وارد حوزه مشکات میشدند، این انگیزه من برای ورود به حوزه مشکات بود که با چنین جمعی همدم و همراه شوم، کمی بعد حوزه مشکات را نیز بهتر شناختم و متوجه شدم نسبت به حوزههای دیگه اهتمام بیشتری به مباحث قرآنی، اخلاقی و تاریخی دارد و این موارد موضوعاتی است که حضرت آقا درباره آنها برای تحول در حوزه از مسئولین درخواست کرده بودند که این مباحث در لیست دروس گذاشته شود.
همچنین از آنجایی که قرآن در بسیاری از ابعاد زندگی ما خالی است، دلم میخواست در همین حوزه من نیز اطلاعاتی برای زندگی فردی داشته باشم و حداقل بتوانم ترجمه قرآن را یک دور بخوانم. بنده از دانشجویان عزیز، همسن و سالهای خودم و دوستانی که طالب علم مفید هستند خواهش میکنم اگر به این مباحث علاقه دارند به این سمت و سو روی بیاورند چرا که این فضا از فضاهای دیگر گرمتر، پویاتر و فعالتر است و تلاش میشود مباحثی بخوانند که به بطن زندگی کشیده شود.
ـ درباره این موضوع بیشتر توضیح دهید.
برای این آیات مثلاً ما گروهی به پیشنهاد استاد صفاری برای طرح پژوهشی داشتیم. ایشان پیشنهاد دادند با کسانی که دوست داریم زندگیشان منور به نور قرآن و برکت قرآن شود یک گروهی را تشکیل دهیم و هر کسی با این نیت و امید تلاش کنیم خدمت به آیات قرآن کنیم، یعنی یک آیه محوری انتخاب میشد و با کمک کتاب مفید «طرح کلی اندیشه اسلامی» در قرآن از مقام معظم رهبری، تلاش میشد آن فهم دقیق آیات به دست آید و با کمک روایات و بهدستآوردن آیات قرینه با آن آیه، پژوهش مفیدی انجام شده، سپس پردازش شود و به زبان ساده و صمیمی برای مخاطب عام جامعه تولید شود که حاصل آن کتاب مفید «مسطورا» بود.
رهبری روی این قضیه بسیار تأکید دارند و این طرح زندگی «با آیهها در ماه مبارک رمضان» باعث میشود مردم بیشتر زندگی قرآنی را تجربه کنند، در واقع هنگامی که در پوسترها و بیلبوردهای شهر آیات قرآن را میبینید حسی خوبی به ضخصی که میبیند دست داده و بیشتر خدا را در جامعه حس میکند، این روزها متأسفانه چنان دل مشغولیها زیاد شده و زندگیها به سمتی رفته که احساس میکنیم تنها خودمان هستیم، اما دیدن این آیات باعث شده بیشتر با قرآن مأنوس شویم و دیدن عنایات آن باعث میشود پژوهش در محضر قرآن شیرینتر، نورانیتر و هدایت بخشتر باشد. کسی که پژوهش میکند وقتی میبیند قرآن چنین اثراتی دارد، امید دارد خود نیز از آن پژوهش بهرهای ببرد و درواقع امید به اینکه از این پژوهش بهرهای ببرد، از بهترین لحظات یک پژوهشگر است که میتواند به آن امید داشته باشد، چرا که از این آیات برکت وارد زندگی آدمی میشود و بسیار لذتبخش است. از این جهت خواندن آیات و روایات و بیانات بزرگان و احسن تفاسیر، نوربخش است و زندگی آدمی را متحول میکند.
ممکن است بسیاری از بانوان به این فکر نکرده باشند که مثلاً افتخار میکنم به اینکه زن هستم و یا اینکه قرار است مادر شوم و کانون پرورش انسان در واقع حول محور من هست، اما وقتی آیات مربوط به بانوان را میخوانیم یا آیاتی که خدا زن و مرد را مساوی میداند و ملاک را تقوا معرفی میکند، احساس میکنیم همه این حقوق مثلاً حقوق بشر که بسیاری از آن دم از میزنند و پیام زن زندگی آزادی را میدهند هیچ هستند، چنین افرادی آیا تاکنون آیات شیرین و هدایتبخش و منصف قرآن را خواندهاند، آیاتی که به آدمی احساس خوشایندی از زنده بودن میدهد.
ـ شما در کنار چنین فعالیت و پژوهشهایی شاعر نیز هستید و شعر میگویید، بفرمایید در چه حوزهای شعر میسرایید؟
بنده یک شاگرد کوچک در جریان شعر انقلاب هستم، البته این قضیه شروع شعر بنده از همان دوران ابتدایی و راهنمایی بود که شعر میخواندم و میسرودم، در دبیرستان این شعر گفتن بیشتر شکل گرفت که بعدها با شرکت در دوران نویسنده خلاق و شعرهایی که بنده علاقه داشتم سرعت یافت و الحمدالله تابهحال ادامه دارد. بنده در حوزههای مختلفی قلم زدهام که بیشتر آیینی است و البته اشعار عاشقانه نیز سرودهام. یک رباعی و یک غزل در حال و هوای مناجات با خدا و ماه رمضان تقدیم میکنم:
جز دست تو کس برایم اعجاز نکرد
قفل قفس نفس مرا باز نکرد
این بال و پری که خود به من بخشیدی
یک بار به مقصد تو پرواز نکرد
غزلی هم در مناجات با خدا
سحر شده است و گدای گناه توشه پست
دوباره بر سر خانه تو مثل شاه نشست
گدا امید ندارد بهجز به دست کریم
مگر کریمتر از ماه مهربان تو هست
دوباره آمده با کوه اعترافاتش
همانکه قلبش از احساس دوری از تو شکست
تویی تمام تمنا و منتهای مُنا
منم همان که به تو قول داده بود از الست
که بندِ بندگی از کف نمیدهم هرگز
گناه رشته عهد مرا برید و گسست
چه فصلهای بهاری که بیتو شد پاییز
چه لحظههای گرانی که بیتو رفت از دست
چه جاهلانه دویدم به سوی این دنیا
بدون تو نرسیدم به هیچ جز بن بست
پناه بی کسیام! ای پگاه شبهایم
ببین به شوق نگاه تو شد دلم سرمست
به این ضیافت نورت به لطف و احسانت
بگیر دست مرا تا نرفتهام از دست..
انتهای پیام/
نظر شما