هدف خطبه فدکیه بیداری اذهان عمومی برای اصلاح جامعه است
269285

نیره مشایخی استاد حوزه گفت: احياي اذهان عمومي براي اصلاح جامعه و ولايت حضرت علي (ع) هدف اصلي بيان خطبه فدك بوده است.

به گزارش خبرگزاری کوثر از استان مرکزی، نیره مشايخي در سلسله جلسات مجازي شرح خطبه فدكيه در مدرسه علميه خواهران فاطمه الزهرا(سلام الله عليها) اراك با بيان اين نكته كه خطبه فدك در ظاهر احقاق حق فدك است، افزود: هدف اصلي این خطبه بيداري و احياي اذهان عمومي براي اصلاح جامعه و ولايت حضرت علي (عليه السلام) است.                                                                                                                                                                                                                                  وی بیان کرد: شيوايي و بلاغت حضرت در بيان خطبه و متانت و استحكامي كه میان لفظ و معنا از لحاظ ظاهر و باطن وجود دارد را از نكات برجسته خطبه فدكيه است.

استاد حوزه هدف حضرت را از بيان خطبه استيضاح خليفه، احيای اسلام و اصلاح مديريت جامعه بيان كرد و افزود: بيان خطبه فدك توسط حضرت علاوه بر باز پس گيري مزرعه فدك كه به دستور عمر و ابوبكر غصب شده و كارگزاران مزرعه را از آن بيرون كرده بودند، بيدار كردن جامعه اسلامي و بازگرداندن غصب ولايت بوده است.

وی خاطرنشان کرد: در طول حیات پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله)، حضرت زهرا(سلام الله علیها) در سرزمین فدک دخل و تصرف داشتند؛ پس از ارتحال پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) خلیفه اول آن را مصادره می‌کند، پس از آن خلیفه دوم به مدت دو سال فدک را تصرف کرده و به امیرالمؤمنین(علیه السلام) باز گرداند؛ خلیفه سوم آن را مصادره کرد، معاویه آن را به مروان بخشید، عمر بن عبدالعزیز آن را بازگرداند؛ پس از او دوباره مصادره شد و صفاح برگرداند، و باز هم مصادره شد و مهدی پس داد و بار دیگر مصادره شد و مأموم برگرداند؛ همچنین غصب شد و واصق پس داد، باز هم غصب شد و منتصر برگرداند و باز هم مصادره شد و مهتدی برگرداند و باز برای چندین بار مصادره شد.

وی بیان داشت: در مورد فصاحت و بلاغت این خطبه همین بس که علامه مجلسی(ره) می‌فرماید «التی تحیر من العجب منها و الاعجاب بها احلام الفصحاء و البلغائه» خطبه‌ای است که اهل فصاحت و بلاغت از شگفتی نسبت به آن در تحیر فرو رفتند و بسیاری از بزرگان شیعه و سنی از جمله ابن ابی الحدید، ابن اسیر، شیخ صدوق، طبرسی، سید مرتضی و سایرین آن را نقل کرده‌اند.

برچسب‌ها