یادداشت رسیده/ دیپلماسی و میدان

مدیر حوزه علمیه خواهران مازندران در یادداشتی به بیان اهمیت میدان در زمینه‌سازی دیپلماسی پرداخت.

به گزارش پایگاه خبری و رسانه ای حوزه های علمیه خواهران، حجت الاسلام والمسلمین قائمی، مدیر حوزه علمیه خواهران مازندران، در یادداشتی با عنوان "دیپلماسی و میدان" آورده است: در آستانه شهادت سردار نامی ایران زمین که عامل ماندگاری هویت انقلاب اسلامی ایران و عرصه نظام بین‌المللی در مصاف حذف ایران از تحولات سیاسی با زده شدن بال‌های پرواز آن در سطح منطقه از عراق و لبنان تا شاخ آفریقا شد؛ ضروری است به بازخوانی خدمات ایشان در عرصه دیپلماتیک و بین‌المللی شد.

جایی‌که برخی عمداً یا سهواً جانبدارانه یا غیر جانبدارانه خواستند پس از شهادت ایشان با طرح سخنانی به‌دور از واقعیات میدانی حتی در عرصه دیپلماسی و نظام بین‌المللی، چهره‌ای دروغین از این مرد بزرگ تاریخ ایران زمین، ارائه کنند تا مثل همیشه تاریخ با دور کردن از اذهان مخاطبین از سیمای فدائیان حقیقی این مرز و بوم، جای شهید و فدایی ملت را با جای جلادهای عصر تغییر دهند تا دیگر همچون نواب ها، فضل‌الله ها، کاشانی‌ها، اسمی از حاج قاسم هم در لیست خادمان ملت باقی نماند.

 آیا به‌راستی چنانچه برخی مدعیان فهم نظام بین‌المللی گفته‌اند، اقدام حاج قاسم در سوریه و لبنان تا عراق و افغانستان و یمن، تقدم میدان جنگ برای قدرت خواهی بوده و در نتیجه باعث شکست دیپلماسی و نادیده گرفتن منافع ملت شده‌است و یا اینکه اقدام حاج قاسم در میادین نبرد، اوج و تجلی دیپلماسی و حرکتی کاملاً قانون‌مند براساس تئوری‌های نظام بین‌المللی و امنیت ملی بوده‌است؟

شاید جواب این سوال را باید با طرح سوالاتی از مدعیان مهم دیپلماسی جواب داد که: فلسفه شکل‌گیری جنگ سرد و تولید دیپلماسی امنیتی ناتو، سنتو و ورشو چه بوده‌است؟ چرا دولت صفویه علی‌رغم همه ناراحتی و نگرانی از دولت عثمانی، هرگز بر ضد عثمانی به نفع غرب با او وارد جنگ نشد؟ چرا آمریکا نفوذ شوروی سابق و اندیشه‌های سوسیالیستی را در آمریکای لاتین برنمی‌تابد و در مقابل شوروی سابق و روسیه دوران پوتین به‌ دنبال نفوذ در آمریکای لاتین است؟

وقتی عملیات 11 سپتامبر در آمریکا رخ داد و همگان اعتراف کردند که مستند این قطعی نقش اینان سعودی و یهودیان صهیون را به ‌عنوان عامل و بانیان نشانه‌گذاری کرده است، آمریکا جنگ را تحت عنوان اقدامات پیش‌دستانه یا پیشگیرانه به افغانستان و عراق کشاند؟

و هزاران سوال دیگری که با یک نگاه رئالیستی و واقع‌گرایانه، فقط یک جواب را می‌تواند به اذهان مخاطب فهیم تداعی کند و آن ضرورت دور بودن مرزهای امنیتی از مرزهای جغرافیایی سرزمین برای قدرت ماندن در عرصه بین‌المللی است؛ قدرت سیاسی که اگر توانستی اثبات ماندگاری و تأثیرگذاری داشته باشی، می‌توانی قدرت اقتصادی شوی و برای رونق بنگاه‌های اقتصادی خویش، بازاری فراتر از جمعیت سرزمینی تعریف کرده و درآمد خالص و ناخالص ملی را افزایش دهی و این همان چرایی واکنش چین و روسیه در نفوذ غرب در سرزمین‌های امنیتی آنان یعنی تایوان و اروپای شرقی است چنانچه آسیای غربی و آمریکای لاتین، مرز امنیتی قدرت آمریکا است.

 با این مفروض نه‌تنها حرکت شهید حاج قاسم در تثبیت قدرت حزب‌الله در جنوب لبنان و بشار در سوریه و کنار بلندی‌های جولان مخل به منافع ملی و دیپلماسی قدرت تأثیرگذار نبود، بلکه عین منافع ملی و حرکتی کاملاً دیپلماتیک بوده. البته این نگاه بنابر آن است که شما بخواهید در نظام بین‌الملل، قدرت باشید نه ابزاری برای اعمال قدرت کدخدای نظام بین‌المللی که تا وقتی مفید هستی، قدرت هستی و الا در عین دوستی، سهمگین‌ترین آسیب ها را بر قامت قدرت پوشالی وارد می‌کند چنانچه با طرح و تحریک برگزیت در دل اتحادیه اروپا، زمینه‌های قدرت ساز اروپا را برای همیشه نابود کرد و تحریک غرب برای ورود به جنگ در اوکراین، اقتصاد رو به ‌رشد او پس از افول طولانی مدت بحران های مالی و کرونا را به مرگ مغزی کشاند.

از بعد دیگر در جواب از سوال اصلی این نوشتار، آیا دیپلماسی بدون میدان جواب می دهد؟اگر دیپلماسی بدون میدان برای قدرت شدن کافی بود، چرا آمریکا تا زمانی که سیاست انزوا طلبی و بی طرفی بین المللی را داشت و در عین حال شاهد یک اقتصاد مالی رو به رشد بوده، نتوانست بعنوان یک قدرت حتی در بعد اقتصادی در عرصه بین المللی ورود پیدا کند و دقیقا زمانی که وارد میدان در عرصه های دیپلماسی قدرت شد، توانست با طرح مارشال به یادگیری و تعیین قاعده بازی در عرصه بین المللی بپردازد.

 بله تاریخ گویای آن است که میدان زمینه‌سازی دیپلماسی است و دیپلماسی که میدان را فدا کند نتیجه‌ای جز شکست عباس‌میرزا در میدان نبرد با روس تزاری و واگذاری سرحدات هیرمند و بحرین پهلوی چیزی به‌دنبال نخواهد داشت؛ چون نتیجه دیپلماسی بدون میدان و اعتماد به وعده‌های رنگین دست دستکش مخملین کدخدا برای این سرزمین "کودتای رضاخانی برای شکست همیشگی مشروطه" کودتای 33 برای شکست دولت ملی، تحریم برای عزت‌خواهی در الجزایر و پاریس" را در تاریخ ثبت کرد ولی دیپلماسی با میدان، عزت ایران سرفراز را در مسیر شتابان رو به افول غرب به ‌همراه خواهد داشت.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha