بانوی طلبه شاعر گفت: بنده وظیفه خود را به عنوان یک طلبه شاعر، در زمینه فعالیت های فرهنگی دو چندان می دانم و همواره در حدتوان در این زمینه فعالیت خواهم داشت.
به گزارش پایگاه خبری و رسانه ای حوزه های علمیه خواهران، خانم معصومه نوری، شاعر و از طلاب مدرسه علمیه الزهرا(س) ساری، در گفتگو با خبرنگار حوزه، اظهار کرد: قریحه شعر، امری اکتسابی نیست و صرفا از طریق آموزش و تعلیم بدست نمی آید؛ بلکه به معنی طبع و ذوق می باشد؛ سرودن شعر، نعمتی خدادادی و ذاتی است، در وجود بعضی به صورت بالقوه وجود دارد و با توجه به شرایط، اتفاقات، مقتضیات محیطی، اجتماعی و .... موفق به کشف و ظهور این استعداد ذاتی می شوند که از طرف خداوند در وجود آنها به ودیعه گذاشته شده و پس از کشف، با پرورش و آموزش، آن را به رشد و کمال می رسانند.
وی ادامه داد: به عنوان طلبه حوزه علمیه، برحسب وظیفه ی جایگاهی که در آن قرار گرفته ام، نقش مهمی در راستای فعالیت های فرهنگی و اجتماعی برعهده دارم که به خودی خود، یکی از زمینه سازان حضور بنده در فعالیت های فرهنگی و اجتماعی بوده است.
خانم نوری بیان کرد: از جمله فعالیت های فرهنگی یک شاعر مذهبی، سرودن شعر در زمینه ی تبیین و ترویج اهداف اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم السلام) و روشنگری جامعه؛ سرودن اشعار در زمینه ی مسائل، مشکلات و اتفاقات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی روز جامعه؛ اجرای اشعار در مراسمات و مناسبات مذهبی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی؛ انتشار اثر در سطح جامعه و فعالیت و حضور در فضای مجازی، جهت ارتقا سطح کیفی و کمیِ فعالیت های ادبی و شعری آیینی؛ فعالیت در زمینه های آموزشی در حوزه شعر مذهبی در سطح جامعه مخصوصا برای افراد مستعد کم برخوردار، افرادی که با وجود استعداد و علاقه، شرایط و امکانات بهره گیری آموزشی در این زمینه را ندارند.
وی تاکید کرد: بنده وظیفه خود را به عنوان یک طلبه شاعر، در زمینه فعالیت های فرهنگی دو چندان می دانم و همیشه تا آنجایی که توانستم و بتوانم، در این زمینه فعالیت خواهم داشت.
این شاعر جوان اظهار داشت: اولین سروده من از دو جهت خاطره انگیزه است، اول به دلیل اینکه اولین سروده بود و دوم اینکه در راستای فرمایش مقام معظم رهبری و بیان جمله "اینَ عمار" ایشان بود؛
ای یار من بدون تو بیمار می شوم داغ دلم نگفته و تبدار می شوم
حرفی بزن به چاه مگو وصف درد را من خود برای یاری ات عمار می شوم
وی تاکید کرد: شعر فقط سروده ی شاعر نیست، زاییده ی ذهن او و مانند فرزند اوست، شاعر بودن یعنی رویا و خیال را زندگی کردن و در هوای خنک و مه آلود روستا نفس کشیدن؛ شعر زمان ندارد و همیشه جاریست.
نظر شما