مدیر حوزه علمیه خواهران مازندران، در یادداشتی به بررسی شبهات اقتصادی و رابطه آن با انتخابات پرداخت.
به گزارش پایگاه خبری و رسانهای حوزههای علمیه خواهران، حجت الاسلام محمدجواد قائمی، مدیر حوزه علمیه خواهران مازندران، در یادداشتی با عنوان «مشکلات اقتصادی و شور انتخاباتی» آورده است: از جمله مولفههای مهم و تاثیرگذار در مسیر جریان نخبگانی برای توسعه جامعه، شکل گیری شور و شعور انتخاباتی در جامعه است و یکی از عوامل مهم در تحریک انتخاباتی، مساله کارآمدی اصل ورود به انتخابات از طریق فرد منتخب است؛ به همین علت در طول سالیان متمادی متناسب با فضای اجتماعی، شاهد تلاشهای زیاد از سوی مخالفین داخلی و خارجی نظام برای دلسرد ساختن مردم از حضور در مسیر انتخابات از طریق القاء شبهات به خصوص شبهات اقتصادی هستیم؛ لذا با تیتر و سوتیتر قراردادن عناوینی همچون «رای نمیدهم»، «چرا باید رای بدهیم»، « چه کردهاند تا رای بدهیم»و ... تمام تلاش خود را در فضای رسانهای اعم از حقیقی و مجازی، در دلسرد نمودن مردم از گردش نخبگانی در رسیدن به توسعه و امید به فردایی بهتر، مایوس نمایند، که رجوع به افکار سنجی گویای موفقیت نسبی این جریان خزنده و خطرناک در سطح جامعه متوسط و حتی برخی دلدادگان به انقلاب است.
در این مرحله از انتخابات نیز دشمنان انقلاب با بهرهگیری از تأثیرگذاری مساله اقتصاد بر شور انتخاباتی گرفته از نگرش ساموئل هانتینگتون در کتاب سامان سیاسی در جوامع، دستخوش دگرگونی بر جامعه و به خصوص دلدادگان انقلاب که فشارهای مضاعف اقتصادی را متحمل هستند، سعی بر دمیدن آتش ناکارآمدی نظام و مجلس در حوزه اقتصاد و عدم تاثیر در تغییر وضعیت از طریق شرکت در انتخابات نمودهاند.
لذا برای یک قضاوت منصفانه، نیاز است تا به نکاتی چند، به دور از هر نوع هیجان و تعصبی معطوف به واقعیات میدانی در حوزه اقتصاد ملی و بهخصوص تاثیرات تحولات بین المللی بر اقتصادهای کوچک و در حال توسعهای همچون ایران توجه کرد.
- از جمله مولفههای تاثیرگذار بر اقتصادهای ملی، بخصوص جوامع در حال توسعهای که همچنان در کنشگری اقتصادی تابع نظم بین المللی هستند، اتفاقات مهم بخصوص مسائل سیاسی و نظامی در حوزه قدرتهای بزرگ است و در این میان تقابل غرب و روسیه در مساله اکراین در کنار مسائل هرمنوتیک، بجهت تامین بخش عمده غلات و خوراک دام از این منطقه در کنار شرایط آب و هوایی جهان و کمبود تولید مواد غذایی، خود به خود موجب گرانی ارزاق عمومی حتی در برخی مناطق و از جمله اروپا و مناطقی از آمریکا شده است که یقینا تاثیرات خود را در کنار دیگر عوامل بر اقتصاد ایران نیز داشته است.
- کمرنگ شدن یا معقول ماندن برخی اتفاقات اقتصاد ملی و بین المللی در سطح افکار عمومی و حصول انحراف دادههای اولیه برای قضاوت در جنگ شناختی مانند تورم نزدیک به ۷۰ درصدی ترکیه در کنار اصلاحات بزرگ اقتصادی همچون حذف صفر و پذیرش سرمایه گذاری غرب در عوض چشم پوشی از بسیاری دادههای فرهنگی و هویتی و یا رشد بدهکاری آمریکا در کنار عدم رشد اقتصادی عمده جوامع توسعه یافته و در حال توسعه، در قالب گروه ۲۰ که منجر به اتخاذ سیاست های ریاضتی از سوی آنان شده که نقش موثری در اقتصادهای وابسته دارند و در کنار بحران آفرینیهای داخلی و محدود شدن بازارهای تعیین ارزش پول ملی، در مقابل ارز مرجع در خارج از کشور به مناطقی که مخالف نظام ج.ا.ا هستند و بسیاری از دیگر عوامل مخرب اقتصاد ملی در مقابل اذعان بانک جهانی در حصول رشد اقتصادی فراکرونایی در ایران، تبادلات مالی در قالب آزادسازی منابع ارزی در کنار پذیرش رفع تحریم مبادلات مالی در حوزه فوتبال در کنار رشد بازارهای نفتی و غیر نفتی ایران و در مجموع مثبت شدن تراز تجاری ایران، که همگی گویای موفقیتهای مجموعه نظام در تحولات اقتصادی و سیاسی است؛ اما هرگز در حوزه قضاوت نباید نقش عوامل عدم تناسب ساختارهای اقتصادی با فرهنگ بومی، سوء مدیریتها و حتی ضعف دادههای اقتصادی در کلان برنامههای اقتصادی و برخی ناهنجاریهای فرهنگ اقتصادی جامعه همچون اسراف و اقدامات شتابان اقتصادی که منجر به شکل گیری تورم انتظاری و بر هم خوردن تعادل عرضه و تقاضا در بازار به عنوان رکن اصلی در اقتصادهای متمایل به اندیشههای سرمایه داری و خصوصی میشود را فراموش کرد.
اما نکته مهم و اساسیتر از موضوع اول، مسئله چرایی و چگونگی شکلگیری این مشکل است؛ آیا این سطح از مشکل میتواند بهصورت یک شبه یا یک ماهه و حتی یکساله و چندساله شکل بگیرد و حتی در این مسیر، نوع انتخاب ما مکلفین سیاسی، در انتخابات مختلف گذشته، میتوانست چه تأثیری از حیث مثبت یا منفی، داشته باشد؛ برای فضاسازی ذهنی خوب است اشارهای به بحرانهای مالی شوروی سابق در رقابتهای تسلیحاتی و بلوک غرب در جنگ ستارگان اشارهای داشته باشیم که متأثر از عدم تابآوری اجتماعی و تغییر سبک زندگی بومی به غربی موجب سوق یافتن حاکمیت به غربگرایی و در نتیجه شکست انقلاب شوروی و فروپاشی اتحادیه جماهیر شوروی و درنهایت بردگی جامعه خصوصاً زنان و دختران شوروی درنتیجه اعتماد به غرب و وادادگی به آرمانهای انقلاب شد و اگر اکنون این سوال از مردم آن زمان شوروی سؤال شود که برای شما کدام بهتر بود(تحمل مشکلات اقتصادی متأثر از تحولخواهی یا بردگی و هویت فروش)، یقیناً جوابی خواهند داد که امروز در فضای سیاسی حاکم بر نظام سیاسی در حمایت از اندیشههای پوتین که خود روزی یک غربگرا بهحساب میآمده، شاهد هستیم.
بر این اساس در یک قضاوت منصفانه، باید در کنار همه عوامل دخیل در مشکلات اقتصادی «از اقدامات شتابزده اقتصادی از سوی مردم در تحولات مختلف سیاسی و تاثیر آن در نوسانات بازار که خود موجب رشد تورم انتظاری میشود، تا سرمایهای شدن کالاهای رفاهی همچون خودرو و یا برخی سوء مدیریتها متأثر از عدم شایستهسالاری، نمیبایستی از انتخاب خود و نقش آن در سرنوشت سیاسی، اقتصاد و حتی فرهنگی غفلت کرد که وقوع دولتها با شعارهای سازندگی و آزادی تا اعتدال و رفاه گرایی، گواهی بر این مدعی خواهد بود.
از دیگر نکاتی که نباید در تحلیل وضعیت اقتصادی ایران غفلت نمود و به تعبیر قرآن باید «بلسان قومه» برای جامعه مخاطب مورد تحلیل و تبیین قرار بگیرد، مسئله غفلت از مؤلفه سبک زندگی و بالتبع ترویج و توسعه سبک زندگی غیر همگن با سیستم فرهنگی_اجتماعی ایران است که از طریق فعالیتهای ضد فرهنگی در قالبهای فیلم، نرمافزار، بازیها، جریانهای نوظهور معنوی و حتی کمپهای حمایت از معتادان و درنهایت توسعه حمایت از زیست با حیوانات که نتیجهای بسیار خطرناک در رشد هزینههای تحمیل گرایانه و رقابت مصرفگرایی و درنتیجه شدت رشد فاصله طبقاتی داشته است میباشد. لذا ترویج زیست لوکس و رمانتیک در قالبهای فیلمها و سریالهای نمایشی بهخصوص در مجاری غیررسمی(ماهواره و شبکههای اجتماعی) سبب رشد سطح توقعات و نارضایتی از وضع موجود شدهاست و این همان زنگ خطر انقلاب براساس تئوری منحنی j در ایجاد شکاف میان ۲ نمودار رشد اقتصادی و سطح توقعات است که ویرانگر بسیاری از تعاملات سیاسی حتی با سطح بالای درآمدی شدهاست.
- آیا انتخاب و حضور در انتخابات برای انتخاب منتخبی کارآمد بهمعنای عام در همه لایههای سیاسی از قانونگذاری تا اجرا و حتی رهبری، توانست در وضعیت و سرانجام مردم نقش ایفا کند؟ توجه به ادوار انقلاب، شاهد خوب و صادقی برای این ادعا از حیث تأثیرگذاری منتخبان در لایههای مختلف بر سرنوشت جامعه اسلامی_ایرانی خواهد بود.
به یقین مجلسی که تمام افتخارش زمینهسازی پذیرش سیاست تسلیم در برابر غرب و عکس گرفتن با نماینده پارلمان اروپا باشد و بالتبع مجریان کدخدا محور، نتیجهای جز معرفی ایران بهعنوان محور شرارت در نظام بینالمللی و رشد کمی و کیفی تحریمات، از سرمایهگذاری کلان به داروی بیماران خاص و بلوکه شدن همه سرمایههای پیشین و حتی نفتهایی که فروخته میشود، نخواهد داشت، که نتیجه این مسیر اگر تکرار تاریخ جماهیر شوروی بهخاطر وجود ناخدای تیزبین و ملت بیدار نبوده، یقیناً سختی تأمین مایحتاج اولیه خواهد بود، تا جاییکه وزیر اقتصاد آن باید لب به اعتراف عدم توان برای پرداخت حقوق جهت عدم امکان فروش نفت توسط ژنرال نفتی بگشاید و خزانهدار آن در جواب درخواست رئیس خود، صحبت از پیشخور شدن همهی درآمدها به میان آورد و تمام این اتفاقات اسنادی در برگبرگ این تاریخ به یادگار برای قضاوت آیندگان از انتخاب ما و منتخبین ما خواهد ماند.
در مقابل جریانی که حقاً نتوانست از شرمندگی این مردم فهیم و زجر کشیده، متناسب با شأن آنان بربیاید، اما سعی کرد با فهم ضرورت اقتدار سیاسی در برابر غرب برای رسیدن به اقتدار اقتصادی، گامهایی را در مسیر بهبود معیشت عمومی از طریق کوتاه کردن دستهای رانتخواران از بیتالمال از طریق اصلاح نظام یارانه ای در بخش تامین خوراک دام و آرد وو روغن و... بردارد که به یقین با توجه به بخش افزایش تاب آوری اجتماعی با حلاوت بیشتری به کام مردم می نشست تا اصلاح نظام بانکی در محدود سازی رشد نقدینگی تا اقدام بر حذف بانک های مخل در نظام مالی کشور در عرصه اقتصاد ملی در کنار سیاست همسایه گرایی و تفسیر نظام بینالمللی در وراء انحصار جغرافیایی اروپا و آمریکا، گامهای مؤثری در رشد اقتصاد کلان حتی بالاتر از آمریکا، شکست طلسم فروش نفت و سرمایهگذاری در صنایع بالادست نفت، توسعه شمولیت بیمه عمومی درمان، در دسترسی مردم به اقلام ضروری ولو گران بهجای محدودیت و صفهای طولانی مرغ و برنج و گوشت، بردارد، که هرچند تن تبدار این بیمار از شدت درد، توان حس این مسکنهای قوی که میتواند سرنوشت یک جامعه سیاسی را عوض کند، ندارد.
درنتیجه باید گفت، هرچند گرانی در جامعه ما متأثر از عوامل مختلفی از بیماری ساختارهای اقتصادی متأثر از نبود مدل بومی و متناسب با فرهنگ سیاسی_اجتماعی، تا ناکارآمدی برخی مدیران و عدم شفافیت اقتصادی و تحریمها و بهخصوص سبک زندگی، امری مسلم و غیرقابلانکار است ولی هرگز نمیبایستی دراینمیان نقش انتخابات و منتخبین خود را در تولید و دفع آن از طریق زمینهسازی مجلس قوی و دولتی ولایتمدار تا مجلسی واداده به غرب و دولتی کدخدا محور، نادیده گرفت.
پس اگر هم مشکل اقتصادی داریم، میبایستی برای بهبود آن در ایجاد شور انتخاباتی و انتخاب مصلحان اجتماعی، گامی بزرگ در مسیر اصلاح خط غلط برداریم و الا کم نبوده و نیستند که نتیجهای همچون فروپاشی شوروی، شکست جمهوریهای فرانسه و اوکراین را در مسیر وادادگی سیاسی در زیست اجتماعی خود تجربه و حس کردهاند، تا جاییکه دیگر حتی اسمی از آنان همچون امپراطوری پروس مطرح نخواهد بود در حالی که خود روزی قلب تپنده اقتصاد و سیاست در دل سرزمین های سبز اروپایی بودند ولی دیگر صرفاً یک خاطره است. به امید انتخاباتی پرشور در لبیک به ولی امر در جهاد تبیین.
نظر شما