جمعیت زیادی تلاش میکنند خود را به ابتدای مسیر برسانند، تا دقایق بیشتری زائر خادمالرضا و هیئت همراه باشند، آخر کمتر رئیس جمهوری در دنیا پیدا میشود که در شادی و غم، بدون تکلّف و تشریفات، با مردم بنشیند و حرف دل آنان را بشنود و دستور پیگیری امورات آنان را فیالمجلس صادر کند!
به گزارش پایگاه خبری و رسانهای حوزههای علمیه خواهران، به مناسبت شهادت رئیسجمهور محبوب و مردمی، آیتالله سیدابراهیم رئیسی و همراهانش، اعظم ربانی از اساتید حوزه علمیه خواهران و فعال رسانهای قم یادداشتی را تقدیم این شهدای خدمت کردند.
در این یادداشت آمده است:
توانی در بدن ندارم، دو سه روز است که خوراکم سوز جگر، اشک، آه و ناله است؛ اما چارهای نیست، نمیتوانم بنشینم و برای آخرین بار، به استقبال رئیس جمهور نروم. آخر سابقه نداشته که بالاترین مقام اجرایی کشور در فاصله دو هفته، دوبار به یک مکان سر بزند؛ البته این سرکشی کاملا متفاوت است، زبانم نمیچرخد که بگویم تشییع!
بین پیامکی که دو هفته قبل، ستاد برگزاری مراسم استقبال از رئیس جمهور برای اهالی قم فرستاده، تا پیامک بعدی که با عبارت: "رئیس جمهور دوباره به قم میآید"، هیچ متن و پیامکی، فاصله ننداخته است. مگر او جایی رفته که برنگردد؟!
آه خدای من! اولین بار است که اینگونه کوچهمان را شلوغ میبینم؛ همه اهالی، مشکی بر تن دارند و در حال سوارشدن به خودروهای خود هستند. من هم قاب عکس حضرت آقا را از روی طاقچه خانه برداشتم و به همراه ۱ بسته نبات متبرک رضوی، خواستم به سَمت محل مراسم راه بیاُفتم که ناگاه به یاد نباتهایی افتادم که عدهای معلومالحال به همراه قطعهای پارچه متبرک سبزرنگ، در همین خیابانهای قم و دُرست در زمان مناظرهها و انتخابات ۱۳۹۶، آن را مسخره میکردند تا خادمالرضا را بکوبند و برای خودشان رای بخرند! داخل ماشین نشستم و در مسیر، غرق افکارم شدم.
رئیسی عزیز! میدانی رفتنت چه صدمه و چه ضایعهی بزرگی برای امّت اسلامی بود؟ میدانی داغ تو، قلبمان را آتش زد؟ میدانی مظلومیتت، جگرمان را سوزاند؟ میدانی داغت کمرمان را خم و نمازمان را شکست؟ میدانی اینگونه رفتنت، دلهای سوختهی ما را آب کرد؟ آخر تو که دلسوز و مهربانِ جمهور بودی! پس چگونه با رفتنت، قلبمان را پاره پاره کردی؟ اما خوشا به حالت که در آغوش امام رضا علیهالسلام، آرام گرفتی؛ خوشا به حالت که در خدمت به نظام مقدّس جمهوری اسلامی و مردم عزیز سربلند شدی؛ خوشا به حالت که دین و آخرتت را به دنیای پوچ و کوچک نامردان و نامَحرمان نفروختی؛ خوشا به حالت که توانستی خدمتگزاری امین، صمیمی و واقعی برای مردم بزرگ ایران و رهبر عزیزتر از جانمان باشی و بَدا به حال آنانکه که قدر تو را ندانستند و هنوز هم نمیدانند! آنانی که نام و سیادت و سواد و سیرهات را مسخره کردند و تو را آماج تهمتها و افتراها قرار دادند؛ البته که از آن طایفه، جز این هم بر نمیآمد، مگر با استادِ تو، شهید مظلوم آیت الله دکتر بهشتی همینگونه نکردند!؟ و در این سالها هم با تو! چه خوب روضه خواند حاج منصور ارضی که گفت:
"با خستگی زخم زبان هم میشنیدی
مظلومتر بودی تو حتی از بهشتی"
نمیدانیم که با جای خالی تو چه کنیم و مِثل تو را از کجا بیاوریم! کاش تو هم از پشت سیستم، طرحها را افتتاح میکردی و جان عزیز بودی و کمی به خودت هم فکر میکردی؟ کاش برای سرکشیها و تبریک روز کارگر، از خودرو ویژه تویوتا v8 استفاده میکردی! کاش دل دریایی نداشتی و کمی هم به تشریفات مرسوم که تمام رؤسای جمهور دنیا به آن پایبند هستند، مقیّد بودی! کاش کمی هم به فکر خودت بودی و ساعاتی از شبانه روز را برای استراحت و تجدید قوای خود، اختصاص میدادی! اما نه! سرشت تو اینگونه نبود!
راستی هر کس شما را از نزدیک میدید، میگفت: همیشه چشمان تو، همچون کاسه خون است! اما دیگر راحت شدی! از زخم زبانها، از طعنهای دشمنان داخلی و خارجی! از کار و تلاش شبانهروزی و بیوقفه برای مردم.
دلم برای خانوادهات میسوزد که دستکم، سه سال تو را ندیدند و حالا سهمشان از دیدار تو، فقط جعبهای است که پرچم سه رنگ ایران روی آن کشیدهاند ...
خیابانها قفل شده و ساعت نزدیک ۵ عصر است؛ قلبم میلرزد و مضطرب هستم که نکند به وداع آخر نرسم! از وقتی قرار شد به دیدارت بیایم، نامهای برایت نوشتم؛ زیرا که همه میگویند: نامههای مردمی را میخوانی! لطفا نامه مرا بخوان و به خدا برسان و بگو: "اللَّهُمَّ إِنَّا نَشْکو إِلَیْک فَقْدَ نَبِیِّنَا وَ غَیْبَهَ وَلِیِّنَا وَ کثْرَهَ عَدُوِّنَا وَ قِلَّهَ عَدَدِنَا وَ شِدَّهَ الْفِتَنِ بِنَا وَ تَظَاهُرَ الزَّمَانِ عَلَیْنَا" خدایا! جانمان بر لب رسیده، لطفا باقی غیبت امام زمانمان را بر ما ببخش.
از داخل ماشین، دستهها و گروههای مردمی را میبینم که لباس مشکی پوشیدهاند و پرچمهایی به رنگ سرخ، سیاه و سبز، به دست گرفتهاند و به سمت بلوار پیامبر اعظم صلیاللهعلیهوآله، در حرکتند. ماشینهای شخصی را میبینم که راننده آن، کیلومترها دورتر از محل برگزاری مراسم تشییع، پارک کرده است و پیاده روانهی مراسم تشییع شده است.
وارد سیل جمعیت شدم و ناخداگاه، به یاد جمعیتی افتادم که در همین بلوار پیامبر اعظم صلیاللهعلیهوآله، برای تشییع میلیونی سردار دلها، آمده بودند، جمعیت میلیونی مردمی که همیشه پای نظام و رهبری بودند، هستند و خواهند بود؛ ولی عدهای کوردل، آنان را اقلیت میخواندند و میدانند!
هوا بارانیست، انگار آسمان هم در غم فراغت، گریان است، نونهالی شربت آبلیمو تعارف میکند تا مردم گلویی تازه کنند و دوباره ضجه و فریاد را از سر بگیرند، پیرمردی که با اشک چشم، لیوانهای یکبار مصرف را از روی زمین جمع میکند تا مسیر ورود رئیس جمهور شهید را پاکیزه نگاه دارد.
گَرد غم و اندوه عجیبی بر چهره مرد و زن، کودک و نوجوان پاشیدهاند، هیچ کس نمیخندد، چشمان همه سرخ است و عدهای در گوشه و کنار، بر لبهی جدول بلوار، کنار باغچهها و درختان، نشستهاند، اشک میریزند و غصّه میخورند. یکی میگفت: قدر ندانستیم و امام هشتم خادمش را از ما گرفت. دیگری از سفر قبلی رئیس جمهور به قم میگفت. آن یکی برای محبوبیت و مظلومیت رئیسی میگریست و یکی دیگر، با خیره شدن به عکس شهید جمهور، فریاد میزد.
جمعیت تمام نمیشد، خیابان بزرگ و با عظمتی چون بلوار پیامبر اعظم صلیاللهعلیهوآله، جای سوزن انداختن نبود، هنوز خبری از خودروی حامل پیکر پاک شهدا نیست، از طریق فضای مجازی و کانالهای خبری، متوجه شدم که هنوز شهدا، مشغول طواف دور ضریح با صفای حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام هستند. دیگر خسته شده بودم. به زحمت جایی پیدا کردم و نشستم، تصاویر سیدالشهدای خدمت و دیگر همراهان شهید او، فضای خاصی را بر بزرگترین بلوار معنوی جهان، حاکم کرده بود. قرار بود پیکر پاک شهیدان، از حرم دختر بابالحوائج تا میعادگاه عاشقان، مسجد مقدس جمکران، تشییع شود.
جمعیت زیادی تلاش میکنند خود را به ابتدای مسیر برسانند، تا دقایق بیشتری زائر خادمالرضا و هیئت همراه باشند، آخر کمتر رئیس جمهوری در دنیا پیدا میشود که در شادی و غم، بدون تکلّف و تشریفات، با عمامه و لباس خاکی، کنار مردم بنشیند و حرف دل آنان را از عمق جان بشنود و دستور پیگیری امورات آنان را فیالمجلس صادر کند!
همینطور که نشسته بودم و انبوه جمعیت تمام نشدنی را تماشا میکردم، با خود گفتم: باید برای رئیس جمهور مردمی، با کفایت و پُرتلاش که خود را صرفا یک طلبه میدانست اشک بریزم، یا وزیری که خستگیناپذیر بود و دیپلماسی عزّت را جایگزین دیپلماسی ذلّت کرده بود، یا سومین امام جمعهی ولایتمدار و شهید تبریز که برای پدر، هم پدر بود و هم پسر، و یا استاندار انقلابی و متدیّنِ آذربایجان، که تازگی لباس جهاد بر تن کرده بود تا شبانهروزی خدمت کند!
چه غروب دلگیری داشت رقم میخورد، آخرین باری که از این مکان، گزارش میدادم، جشن نیمه شعبان بود؛ هیچگاه در مخیّلهام نمیآمد که قرار است گزارش مصیبت چنین روزی را از این خیابان روایت کنم.
من چنانم که محال است کسی درک کند
از جهان مانده فقط جان که مرا ترک کند!
آخر، انتظارها به سر آمد و ماشین حامل پیکرهای پاک شهیدان خدمت، نزدیک و نزدیکتر میشد، جمعیت بیشمار حاضر، بر سر و سینه میکوبیدند و با چشمانی اشکبار، سینهایی پُر از غم، گلویی بغضآلود و صدایی لرزان فریاد میزدند: "حسین حسین شعار ماست - شهادت افتخار ماست"
کاش خواب باشد این روزها، کاش این کابوس تمام شود، اصلا کاش دروغ باشد، کاش دوباره جمعهها از خواب راحت و آرام که بیدار میشویم، مجری تلویزیون از سفرهای استانی و تصمیمات مهم کشور بگوید، کاش بعد از تو، هیچگاه رئیس جمهوری را نبینیم که بگوید: "بگذاریم مردم خودشان راه بهشت را انتخاب کنند، نمیتوان به زور و شلّاق مردم را به بهشت برد"، یا بگوید: "باید تجمیع قدرت را از بین ببریم، با تجمیع یک قدرت در نهاد، فساد درست میشود، اگر تفنگ، پول، قدرت، روزنامه، سایت و تبلیغات در یک جا جمع شود، ابوذر و سلمان هم که باشی فاسد میشوی"، کاش آنان که تو را در آنتن زنده رسانه ملی و در مقابل دیدگان ۸۰ میلیون نفر به سخره گفتند، میفهمیدند که از همان زمان، مشمول آیه شریفه: "وَیْلٌ لِکُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ" شدند.
و هر چه بود تمام شد. خوشا به سعادت مردانی که بی ادّعا، پردهی پندار دریدند و در مسیر خدمت به بندگان خدا، غیر خدا یار ندیدند. خوشا به حال بزرگمردانی که لبخند رضایت امام زمانشان را دیدند و در دامان ایشان، جان دادند و خوش به سعادت سید ابراهیم که خادم هشتمین امام معصوم بود و در حالی که روز میلاد خورشید هشتم، هشتمین رئیس جمهور ایران شد، در معیت یک گروه هشت نفره، در سالروز ولادت امام هشتم، به فیض عظیم شهادت نائل شد.
عِشتُم سَعیدینَ وَ مُتُّم سُعَدا
سفرت به خیر اما
تو و دوستی خدا را
چو از این کویر وحشت
به سلامتی گذشتی
به شکوفه ها به باران
برسان سلام ما را
و جمله آخر را، با کلام حکیمانه رهبر عزیز انقلاب به پایان میرسانم که فرمود: "ملت ایران نگران و دلواپس نباشند، هیچ اختلالی در کار کشور به وجود نمیآید."
انتهای پیام/
نظر شما