وکاکولا، پپسی، دامستوس و... کالاهایی که خریدشان جیب صهیونیستها را پر میکند و تحریمشان آنقدرها هم که فکر میکنیم بیثمر نیست، جمعی از نوجوانها دستبهکار شدهاند تا با متقاعدکردن مردم به لزوم تحریم کالاهای اسرائیلی به سهم خودشان، حجم آتش و گلوله بر سر مردم مظلوم را کم کنند.
به گزارش پایگاه خبری و رسانهای حوزههای علمیه خواهران، آیا میشود با نخریدن محصولات حامی اسرائیل در نسلکشی او شریک نباشیم؟ چرا خوردن یک شیشه نوشابه کوکاکولا باعث کشتهشدن یک کودک غزه میشود؟ چرا محصولات اسرائیل در کشورهای مسلمان فروخته میشود؟ چرا نوشابه اسرائیل کودک کش را میخرید؟ این پرسشها و دهها نمونه دیگر چالشهایی است که این روزها نوجوانان دهه هشتادی و نودی پایتخت، اذهان مردم اعم از مرد، زن، پیر و جوان را با آن درگیر کردهاند، تلنگری هر چند کوچک به امید تحولی عظیم در اندیشه و عمل مردمی که این روزها از جنایات رژیم صهیونیستی بیزارند.
این دست نوشتهها کار دست سربازان کوچک است
روی نوکپنجه ایستاده است و تا میتواند قدبلند میکند، دستش را به کنار تابلوی اسم کوچه میرساند تا دستنوشته را آن جا بچسباند.
هر روز دستهای کاغذ با نوشتههای تأملبرانگیز سهم یکی از بچههای «راشل» است، گروهی از نوجوانان جهادی که عزمشان را جزم کردهاند تا مردم کشورشان را به لزوم تحریم کالاهای اسرائیلی آگاه و مجاب کنند، از چسباندن کاغذها کنار زنگ در منازل، کنار تابلوهای اسامی کوچه و خیابانها، درودیوارهای ایستگاه اتوبوس و صندلیهای آن گرفته تا گپزدن ها و پرسشوپاسخ های رودررو در کوچه و خیابان با رهگذران و مغازهداران.
هرجا که فکر میکنند ممکن است این دست نوشتهها چشم کسی را خیره کند و سؤالاتش ذهنی را مشغول، راستی این گروه نامشان را از بانویی مبارز به نام «راشل کوری» وامگرفتهاند؛ فعال حقوق بشر آمریکایی که هنگام مقابله با بولدوزرهای اسرائیلی که سعی در تخریب خانههای فلسطینی داشت جان خود را از دست داد.
جریان موج انسانیت با تحریمی قاطع
این روزها که آتش خشم و نفرت مردم دنیا از جنایات وحشیانه رژیم صهیونیستی بالا گرفته است هر کس میخواهد در مبارزه با این به قول رهبرمان سگ هار نقشی را ایفا کند تا شاید سهمی هر چند کوچک در دفاع از کودکی مظلوم و بیدفاع داشته باشد.
تحریم کالاهایی که موسوم به این رژیم غاصب است و راهی برای تحقق این آرمانها. موجی بشردوستانه و غیرتمندانه که از سوی همه ملتها به راه افتاده و همچنان در جریان است.
بر و بچههای نوجوان دهه هشتادی و نودی جهادگر از قرارگاه شهید لطفی هم زیر نظر اساتید و مربیانشان کمر همت بستهاند تا با امکاناتی ساده و هزینهای اندک، بیشترین تأثیر را در آگاهسازی مردم سرزمینشان برای کمک به مردم مظلوم غزه داشته باشند، حیطه فعالیتشان همه محلهها و کوچهپسکوچههای تهران است.
بگذریم که گاه در شهرهای دیگر هم آثاری از خودشان به جا میگذارند و شاید در آینده نزدیک به درودیوار تمام ایران دستنوشتههای این نوجوانان به چشم بخورد.
ما میپرسیم و آنها پاسخ میدهند، آنها میپرسند و ما پاسخ میدهیم
«فاطمه یوسفی» دانشآموز کلاس دهم است، او از دغدغهاش برای حمایت از فلسطین و مردم آن میگوید، برای اینکه تا حد توان سعی میکند مردم شهرش را متقاعد کند تا سراغ کالاهای اسرائیلی نروند، چرا که سود حاصل از خرید این کالاها به جیب رژیم غاصب میرود و گلولهای میشود و بر قلب کودکی مظلوم مینشیند.
او درباره نحوه فعالیت خود و دوستانش میگوید:«ما یکسری سؤالات القایی را بر روی کاغذها مینویسیم و آن را در جاهایی نصب میکنیم که در معرض دید عموم مردم باشد، همینطور با مغازهدارها صحبت میکنیم و از آنها میخواهیم تا کالاهایی را که امتیازشان به نفع رژیم کودک کش اسرائیل است برای فروش به مغازهشان نیاورند با مردم هم رودررو وارد صحبت میشویم.»
برگههایی که ناخواسته کنجکاوتان میکند
کارهای جهادی بچههای قرارگاه شهید لطفی حواشی هم کم ندارد، فاطمه از اتفاقات ضمن کار میگوید: « در ایستگاه اتوبوس مشغول چسباندن دستنوشته ها بودیم که متوجه حضور آقایی شدیم که بیتفاوت ایستاده بود و اینطور نشان میداد که این موضوع برایش هیچ اهمیتی ندارد اما بعد از چسباندن برگه جلو آمد و مشغول خواندن شد، همچنین خانمی که موقع چسباندن برگهها روی زنگ در منازل بدون اینکه با ما صحبت و سؤال و جوابی کند مدام دنبالمان میآمد و آنها را بادقت میخواند.»
تلنگری هرچند ناچیز
این نوجوانها دستنوشتههایشان را گاه بر روی زنگ در منازل و یا همان حوالی میچسبانند، فاطمه در توضیح علت و چرایی این کار میگوید: با چسباندن این برگهها بر روی زنگ در منازل هر کس که میخواهد وارد خانه شود ناخواسته متوجه این نوشتهها میشود و این خودش یکجورهایی خوردن تیر به هدف است، هدفی که شاید تلنگری باشد برای کمکی هر چند ناچیز به کودکانی که صدای مظلومیتشان در همه جهان پیچیده است.
فاطمه در کنار صحبت با مردم و چسباندن دستنوشته ها به دنبال نتایجی بزرگتر است، او با مسئول خرید یک شرکت صحبت کرده است شرکتی که خرید همیشهشان نوشابه کوکاکولا بوده و حالا با صحبتهای فاطمه، خرید روزانه تعداد زیادی نوشابه ایرانی را وارد دستور کارش کرده است.
زنجیرهای تا رسیدن به هدف
«زینب محبی» دانش آموز پایه یازدهم و یکی دیگر از دختران نوجوانی است که در این پروژه دستبهکار است، او درباره ایده این پروژه و چگونگی شکلگیری آن میگوید؛ اول از سمت قرارگاه و استادان و مربیها آغاز شد و بعد این دغدغهمندی آن قدر زنجیره، زنجیره شد که شد دغدغه ما، دغدغه ما هم شد دغدغه خانوادهها مانند زنجیرهای که به طور پیوسته در حال ادامه است و انشاءالله آنقدر پیش برود که دغدغه تمام مردم جامعه بشود و آگاهی تمامعیاری نسبت به آن اتفاق بیفتد.
پویشی به نام «صدای ایران»
زینب از اهداف اصلی راشلی ها میگوید؛ از چشماندازی که این گروه جهادی جوان پیش رو دارد یعنی آن وظیفه اصلی، وظیفه شرعی، دینی و انسانی که بر گردن داریم.
آیا واقعاً انسانیت و وجدان ما قبول میکند همنوعمان زیر بار این بمباران وحشتناک باشد و ما آسوده باشیم؟ دومین هدف آگاهی خودمان و آگاهکردن کل جامعه است مثل همین پویشی که به اسم «صدای ایران» توسط بچههای قرارگاه شهید لطفی به راه افتاده است و اما هدف اصلی ما این است که کوچکترین کاری که میتوانیم انجام دهیم تا حداقل ذرهای از غم و غصه امامزمان(عج) کم کنیم و چهبسا ایشان را از این اعمال هرچند کم و کوچکمان راضی و خوشحال کنیم تا ان شاالله در ظهورشان تعجیل شود.
قاطعیتی که تحریم را حتمی می کند
پروژههایی که ما انجام میدهیم اول چسباندن دستنوشتههاست که با یک سری تکنیک های عملیات روانی انجام میشود، به این صورت که روی ذهن مخاطبمان اثر بگذاریم.
من به شخصه خودم بازخوردهای خوبی گرفتم مثلاً افرادی با ایجاد یک پل ارتباطی سعی میکردند در این پویش شریک باشند، آن هم از هر نوع پوشش و عقیده و افکاری حتی کسانی که دغدغهشان نه از روی دینداری که تنها از روی انسانیت است.
زینب از قاطعیت درباره اجرای پویش «صدای ایران» در زندگی شخصی خود و منع خانواده و آشنایانش از استفاده کالاهای حامی صهیونیست اشاره میکند و با افتخار میگوید؛ از موقعی که متوجه شدم کالاهایی مثل پیپسی، کوکاکولا، فانتا و امثال اینها جزو کالاهای حامی اسرائیل هستند ورودشان به خانهمان ممنوع شده است.
یک خاطره شیرین
با پدرم به فروشگاه رفته بودیم، ایشان با اشاره به کالایی از من پرسیدند؛ این را هم بخرم؟ گفتم: نه! این برند حامی اسرائیل است، یک برند دیگر برداریم.
خانوادهای هم که اطراف ما بودند صحبتهای مارا شنیدند، خانمی جلو آمد و پرسید؛ واقعاً حامی اسرائیل است؟ پس ما هم استفاده نمیکنیم و آن کالا را از سبد خریدشان به قفسه برگرداندند و برند دیگری را برداشتند.
این بچهها از نسل فهمیدهاند
نگاهی به حال و هوای نوجوانان امروز و شور و حرارتشان تداعی سالهایی است که طلایه داران فتح و پیروزی آن سالها و رزمندگان و فرماندهانش نوجوانان و جوانانی این چنین بودند.
افرادی تأثیرگذار همچون بهنام محمدی حسین فهمیده، علی فرجود و... که در کنار درسخواندن و آیندهسازی برای کشورشان مردانه پای دفاع از استقلال آزادی و امنیت آن ایستادهاند.
بچههای جهادگر راشل امیدوارند این آگاهی آنقدر در جامعه فراگیر شود تا همه با هم همدل شوند و نسبت به حمایت از مظلومین در مقابل جنایات صهیونیستها احساس مسئولیت و وظیفه کنند و این تحریمها را ادامه دهند مثل تکتک افرادی که در کشورهای دیگر دغدغهمندند و برای این موضوع اعتراض، تجمع و تظاهرات به راه میاندازند.
انتهای پیام/
نظر شما