
مدیر حوزه علمیه خواهران مازندران، در یادداشتی به بیان ضرورت توجه به ماهیت انقلاب برای پایبندی به آرمانهای انقلاب پرداخت.
به گزارش پایگاه خبری و رسانهای حوزههای علمیه خواهران/مازندران، حجت الاسلام محمدجواد قائمی مدیر حوزه علمیه خواهران مازندران، در یادداشتی با عنوان «دهه فجر، دهه بازشناسی انقلاب و انقلابیگری» آورده است: در همه جوامع سیاسی که در زیست سیاسی خود، انقلاب اجتماعی را تجربه کردهاند؛ تلاش میکنند تا همزمان با فرارسیدن سالروز پیروزی انقلابشان در کنار برگزاری جشنهای پیروزی بهعنوان یک نماد از هویت اجتماعی خود، فرصت را برای مرور و تبیین اهداف و آرمانهای انقلاب غنیمت شمرده تا از طریق تقویت ارادهها و پیشگیری از شکاف میان نسلی بتوانند مؤلفههای تأثیرگذار بر هویت اجتماعی در پایبندی به آرمانهای انقلاب خویش را تقویت کنند .
لذا ضمن تبریک و شاد باش بمناسبت فرارسیدن چهل و ششمین دهه فجر و فخر انقلاب اسلامی بر همه فجرآفریننان و منتظران فجر حقیقی در دولت یار بر بستر انقلاب خمینی (ره) کبیر، باید گفت : برهمگان فرض است تا در کنار توجه به همه اقدامات نمادین از قبیل جشنها و اجتماعات، به مسئله بازشناسی انقلاب و انقلابیگری توجه کنیم و این ضرورت نشأت گرفته از ویژگی پویایی انقلابات اجتماعی که توجه به همین مألفه در شناخت انقلاب میتواند افق روشنی را در مسیر انقلابیگری برایمان ترسیم کند تا در بستر این افق روشن در مسیر ره پیمایی انقلاب بهخصوص در پیچهای مهم تاریخی ، دچار سیاه چاله های فریب و فتنه نشویم
اشاره شد که مهمترین ویژگی در فهم انقلاب، توجه به پویایی انقلابات اجتماعی است که در بستر همین مهم هرگز این نوع از انقلابات نه تنها در طول زمان و لو با کمفروغی، هرگز خاموش نمیشوند بلکه حتی نمیتوان آن را در بستر یک جغرافیای سرزمین محدود کرد. در محاورات عرفی برای تصویر سازی از خاصیت پویایی و در مقابل آن سکون و ایستایی، از رود و دریا و در مقابل از مرداب و برکه بهعنوان نمادهای ایستایی و سکون تعبیر و یاد میشود. با کمی تأمل در این نمادهای عرفی میتوان به مؤلفههایی همچون «هدفمند بودن حرکت، شتاب در حرکت، زلال سازی و پایداری در حرکت» بهعنوان مهمترین عامل تمایز بخش دریا و رود از نمادهای ایستایی یعنی مرداب و برکه که در پس حیات فریبنده و ظاهری سنبل و نیلوفرهای زیبای مردابی، تداعی بخش سکوت مرگ بار بر هر حیات و حرکتی خواهد بود .
اگر بخواهیم انقلاب و جامعه انقلابی را بعنوان یک جامعه پویا با ویژگیهای برشمرده شده از یک رود بهعنوان نماد زیست پویا که علی رغم همه مشکلات و برخورد با سنگ و لاخهای حاکم بر مسیرش ، حرکت خود را ادامه می دهد و در این مسیر فقط به دنبال آن است که هرچه مشکل بیشتری پیش یباید با عزمی راسختر و زلال سازی بهتر مسیرش را ادامه دهد ، انطباق دهیم باید در تعریف انقلاب بگوئیم : «انقلاب مجموعهای از آرمان و نظامات ارزشی برای تداعی و ترسیم راهی عزت آفرین و مبتنی بر کرامت انسانی برای یک زیست انسانی است که هرگز این آرمانها نه منحصر در یک بستر جغرافیایی خواهد بود و نه هرگز به رونق خواهد شد» . لذا انقلاب هرگز شخص و فرد خاصی نیست که با انحراف او، انقلاب تمام شود چنانچه رود آن نهر کوچکی نیست که ممکن است متأثر از عوارض خاص زمین، مسیر خود را عوض کند و پس از طی طریقی از دامن مادرش دور شود که آن عقاب خشکی او را فرا بگیرد که نه تنها خودش را نابود خواهد کرد بلکه اگر ماهیان کوچکی هم در بستر او اگر تغییر جریان داده باشند، طعمه مرگ و نابودی خواهند شد. چنانچه رود فقط ماهی در آن نیست، انقلاب هم فقط دستاوردهای رفاه طلبانه آن نخواهد بود هر چند که به فرموده مولی الموحدین علی (ع) در تبیین رابطه حاکمیت و اتباع، انقلاب و حاکمیت برخواسته از آرمانهای آن نمیتواند خود را مبری و بیارتباط با مسائل مادی و ترقی جامعه در امر معیشت بداند.
بر اساس همین ویژگی انقلاب، انقلابیگری نیز نمی تواند خالی از مؤلفههای جریان پویایی در حیات انقلابی خود باشد یعنی باید در خود با رشد سطح شعور انقلابی در کنار شور انقلابی ، روز به روز بر اراده خود برای رسیدن به آرمانها علی رغم همه مشکلات و سختیها تقویت نمود و هر آن مراقب خود باشیم تا متأثر از عوارض طبیعی موجود در مسیر راه، منحرف نشده و گرفتار بلا و عقاب تنهایی در چنگال بدخواهان نشویم و بدانیم بهتر بستر برای رشد، دامن مادر یعنی کهن سرزمین مادری است و نه لبخند و نرمی ظاهری دشمنان به کمین نشسته، لذا فرد انقلابی و انقلابیگری را باید در تلاش او برای رسیدن و تحقق آرمانهای انقلاب دانست و استفاده از بستر مسیل ورود جهت ماهیگیری از آب گلآلود.
این تمایز در تعریف انقلاب و تعیین انقلابگری باید ما را به معیار بودن انقلاب و آرمانهای نهفته در پس و ظاهر شعارهای انقلاب برای ترازسنجی افراد در مسیر انقلاب برساند تا در این طریق انقلابی و انقلابینما را بتوانیم در صف بدریون و مدعوین حسین زمان تشخیص دهیم و الا انقلاب رود خروشانی است که مسیر خود را ادامه خواهد داد. چه من در مسیر او باشم و یا نباشم و فقط با این فرق که سوار بر آب به دریای عزت میرسد و غاقل از مسیر رود سر از ناکجا آباد در خواهد آورد که محکوم به سرنوشت بچه ماهی دور از دامان مادر و گرفتار در گل و لای کنار رود خواهد بود و این نکته هم کددستوری برآمده از کلام امامین انقلاب است که معیار را برای سنجش افراد در مسیر انقلاب، ترازی حال فعلی آنان با انقلاب و آرمانهای انقلابی دانستهاند و نه آنچه بودن و چی کسی هستند. چراکه چنانچه شاهد هستیم و صفحات تاریخ نیز موید قبولی برای آن خواهد بود ؛ در مسیر رودهای خروشان همواره قطراتی هستند که وقتی در طی مسیر طولانی و پرتلاطم رود، برای خود کسی میشوند، کمکم خود را مبنای مسیر رود قرار می دهند و مسیری جدید در جلگه زیستی باز میکنند و خود را تراز انقلاب میدانند و نه انقلاب را ترازی برای خود و این یک خطر همیشگی برای انقلاب و انقلابی گری در همه جوامع انقلابی از مدینه تا کربلا و از انقلاب کبیر فرانسه تا بزرگترین انقلاب اجتماعی قرن یعنی انقلاب اسلامی ایران بوده و هست.
لذا تاریخ انقلابات و تاریخ صدر اسلام و حتی انقلاب اسلامی ایران گویای وجود افرادی همچون «طلحه، زبیر تا ابوموسی و عمرعاص» از «ناپلئون و تقیزادهها و شیخزنجانیها تا بنی صدرها و کشمیریها و خاوریها» هستند که همیشه منافع خود را بر منافع ملت ترجیح داده و خود را صراط انقلاب دانسته اند و نه انقلاب را صراط خود و هرگز نباید از این خطر همیشگی غافل شویم . انشاءالله بتوانیم با فهم دقیق انقلاب به ملازمات انقلابیگری پاینبد و عاقبت بخیر شویم.
نظر شما