
تحقیقات در کلینیکهای روانشناسی نشان میدهد دخترانی که شاهد خیانت پدر به مادر بودهاند، بهویژه در مواردی که مادر در شرایط سخت مالی همراه پدر بوده اما پدر پس از بهبود وضعیت، خیانت کرده است، نسبت به ازدواج بیاعتماد شده و به تجرد روی میآورند. این آسیب روانی-عاطفی حتی در مواردی که ازدواج مجدد با مجوز شرعی صورت گرفته نیز مشاهده میشود.
به گزارش پایگاه خبری و رسانهای حوزههای علمیه خواهران، حجتالاسلام جدیری در سلسله نشستهای مجازی «رابطه پدر ـ دختری در آینه علم و دین» پژوهشکده تبلیغ و مطالعات اسلامی باقرالعلوم به موضوع «مسیر بی اعتمادی دختر خانم ها به پدران خانواده» پرداخت که تقدیم شما فرهیختگان می شود.
برای ایجاد تمایل به ازدواج در دختران، شکلگیری اعتماد به پدر به عنوان اولین الگوی مردانه در زندگی آنها ضروری است.
بیاعتمادی به مردان میتواند از چند مسیر اصلی شکل بگیرد؛
عدم وفای به عهد پدر
نخست، «عدم وفای به عهد پدر» است. وقتی پدر به وعدههای خود به فرزند، از دوران کودکی تا بزرگسالی، عمل نمیکند، این تجربه منفی میتواند به تعمیم بیاعتمادی به تمام مردان منجر شود.
دختری که پدرش را در وفای به عهد ناموفق میبیند، این الگو را به روابط آینده تعمیم داده و پیشفرض میگیرد که همسر آینده نیز به تعهدات خود پایبند نخواهد بود.
خیانت
دومین و شاید آسیبزاترین عامل، مسئله «خیانت» است. تجربه خیانت پدر، چه در قالب روابط نامشروع و چه در شکل ازدواج مجدد، میتواند تأثیری عمیق و ماندگار بر نگرش دختران به ازدواج بگذارد.
در موارد متعددی که در کلینیکهای روانشناسی مشاهده شده، دخترانی که شاهد خیانت پدر به مادر بودهاند، حتی در مواردی که مادر سالها با شرایط دشوار و محدودیتهای مالی کنار آمده، اما پدر پس از بهبود وضعیت مالی به همسر خود خیانت کرده، به تجرد قطعی روی آوردهاند.
اگرچه ازدواج مجدد میتواند از نظر شرعی مجاز باشد، اما نمیتوان تأثیرات عاطفی و روانی آن بر فرزندان، بهویژه دختران را نادیده گرفت.
این مسئله، حتی در شرایطی که ضرورتهای خاصی برای ازدواج مجدد وجود دارد، میتواند تبعات عاطفی عمیقی برای دختران به همراه داشته باشد.
تقلیل خانه به محل سکونت
سومین و شاید شایعترین مسئله که در بسیاری از خانوادهها مشاهده میشود، «تقلیل خانه به محل سکونت» توسط پدر است.
پدرانی که از صبح تا شب درگیر کار هستند و خانه را صرفاً به عنوان خوابگاهی برای استراحت میبینند، الگویی منفی از زندگی مشترک به فرزندان ارائه میدهند.
دخترانی که چنین الگویی را مشاهده میکنند، ممکن است به این نتیجه برسند که خانه در زندگی مشترک صرفاً محلی برای اقامت موقت مرد است و ترجیح دهند در خانه پدری باقی بمانند.
مجموعه عوامل گفته شده که در قالب آسیبشناسی نقش پدری مطرح شد، راهنمای مفیدی برای روانشناسان و مشاوران در مواجهه با پدیده عدم تمایل به ازدواج در دختران است. به طور معکوس، میتوان نتیجه گرفت که در غیاب این آسیبها، احتمال شکلگیری تمایل طبیعی به ازدواج در دختران افزایش مییابد.
انتهای پیام/
نظر شما