ازدواج بهدلیل دلسوزی و ترحم میتواند به مشکلات جدی منجر شود، ایجاد یک ارتباط سالم بر پایه عشق و احترام ضروری است تا ازدواجی پایدار و موفق شکل گیرد.
به گزارش پایگاه خبری و رسانهای حوزههای علمیه خواهران، آیا عشق یا ترحم شما را به سمت یک ازدواج نادرست میکشاند؟ گاهی در دام احساسات گرفتار میشویم، بیآنکه به عواقب آن فکر کنیم.
تلنگر! اینجا چند قدم عقبنشینی لازمه! داری شیرجه میزنی! میخوای بری تو دل میدون! فکر میکنی کارت درسته! فکر میکنی اینجا جاشه! موافقی با هم بررسی کنیم؟
«اگه میدونستم آخرش اینطور میشه هیچوقت قبول نمیکردم. میتونستم برم با کسی مثل خودم ازدواج کنم، کسی که شرایط جسمی مثل خودمو داشت. چهبسا الآن تو این نقطهای که هستم نبودم. چرا با من و زندگی خودش این کارو کرد؟! من روز اول بهش گفتم: من شرایطم اینه، اگه میتونی کنار بیای، بسم الله! در جوابم گفت: «برای خودم متأسفم که هنوز منو نشناختی، هنوز فکر میکنی من یه آدمی با افکار زمینی هستم؟! منتظر باش تا بهت ثابت کنم. من به خودم قول دادم هیچوقت مشکل جسمیات رو به روی تو نیارم»؛ اما امروز چقدر فاصله دارم با اون حرفای قشنگ و یاورانهاش.»
امروز قراره این حرفایی که روزای اول بارها مینوشت و میگفت و نوای آهنگ وصل را وزین میکرد، با پاک کن طلاق پاک بشه و آهنگ جدایی نواخته بشه.
این حرفها درد دلهای یک معلول جسمی است که در سایه این خطا قربانی انتخاب فردی شده که خودش قربانی احساسات و عواطفش شده بود.
گاهی شرایطی پیش میآید که تصمیم میگیرید از روی ترحم و دلسوزی با فردی که با شما شأنیت و همطرازی ندارد ازدواج کنید. میگویید: «من خودم بهخوبی میدانم فردی که قرار است با وی ازدواج کنم چه مشکلاتی دارد، اما دلم برایش میسوزد، نمیتوانم او را به حال خودش بگذارم.
او در وضعیتی است که نیاز به کمک من دارد و من نمیتوانم او را از خود برانم.» یا میگویید: «طفلکی دختر یا پسر نازنینی است، دانشجوی تنهایی بود که پول نداشت، خواستم زیر بال و پرش را بگیرم؛ پدر و مادر یا هر دو را نداشت، افسرده بود، فقط قصد داشتم به او کمک کنم».
اگر روزی مجذوب شخصی با مشکلات عظیم هستید، از خودتان بپرسید آیا «ترحم» را با «عشق» اشتباه نگرفتهاید؟ کلمۀ کلیدی یعنی «احترام» را همیشه بهخاطر داشته باشید. شما باید به همراه عشق ورزیدن به شریک زندگیتان، به او احترام گذاشته و به او ببالید.
به نظر شما اگر اساس انتخاب شما بر پایۀ ضعفهای طرف مقابل بنا شده باشد، این انتخاب، انتخاب محکم و استواری است! فکر نمیکنید به احترام ضعفهایش او را انتخاب کردید نه به احترام شخصیت، ویژگیهای مثبت و معیارهای همسرگزینیات.
پس دقت کنید! اینجا عشق در کار نیست، بلکه شما ناجی و دیگری قربانی است. بهتر است این موضوع را بدون تعارف و رودربایستی و به کمک مشاور ازدواج با او مطرح کنید، ارتباطی که با ترحم، دلسوزی و نیت خیر شروع شود، بهاحتمال زیاد با خشونت و تنفر به پایان میرسد.
احتمالاً دیده یا شنیدهاید، قصه دخترانی که با پسرانی ازدواج میکنند که دارای بیماری جسمانی یا روانی هستند، آن هم فقط و فقط به دلیل تحریکات صرفاً عاطفی! این قبیل ازدواجها گرچه در ابتدای کار، اخلاقی و انسانی بهحساب میآید، اما در ظرفیت هر کسی هم نیست و ممکن است بعد از مدتی کوتاه، احساسات رو به خاموشی برود و شخص، خودش را سرزنش و توبیخ نماید که این چه انتخابی بود که کردم؟ از طرفی چون صحبت از یکعمر زندگی است، معمولاً مرد یا زن خسته میشود و هم خودش را نفرین میکند و هم زندگی را به جهنمی سوزان تبدیل مینماید.
دلسوزها اغلب «خانمها» هستند که در نقابی از دلسوزی میخواهند با دیگری ازدواج کنند و چارهای جز ازدواج برای خود نمیبینند. افرادی که از روی ترحم با کسی ازدواج میکنند، اغلب خود از نادرستی انتخابشان آگاه هستند، اما به دلایلی از جمله علاقه، ترحم و احساس گناه خود را ملزم به ازدواج میدانند.
جالب است بدانید که افراد دلسوز مدّتی پس از ازدواج، در قالبی از خشونت، توقع، طلبکاری و سرسختی، گیر میکنند و از طرف مقابل انتظار اطاعت دارند، چون بر این باورند که بر طرف منّت گذاشته و با ازدواج با او به وی لطف کردهاند، پس طرف مقابل هم باید به هر قیمتی که شده، شرایط آنها را بپذیرد و حتی رفتارهای نامناسب آنها را تحمّل کند.
در اغلب موارد پس از گذشت مدت زمانی از زندگی مشترک، آنها از انتخاب خود ناراضی میشوند و احساس گناه یا پشیمانی میکنند و به سرزنش خود میپردازند و به این ترتیب در دام افسردگی میافتند.
این افراد در صورت رویارویی با مشکلات اجتنابناپذیر زندگی، همواره از اینکه مجبور شدند از روی دلسوزی انتخابی برخلاف میل خود داشته باشند، از خود و همسرشان خشمگین هستند.
آنها فکر میکنند که طرف مقابل مدیون آنهاست و دقیقاً به همین دلیل باید خیلی جاها کوتاه بیاید. همۀ اینها را داشته باشید به اضافۀ اینکه منّت گذاشتن، توقع بیش از اندازه و تحقیر همسر در رابطه زناشویی تا چه اندازه میتواند برای طرف مقابل ناراحتکننده و غیرقابل تحمّل باشد.
توصیه میشود بر اساس معیارهای منطقی و واقعبینانه ازدواج کنید و از تصمیمات احساسی بپرهیزید؛ زیرا تصمیمات احساسی معمولاً هدفمند و واقعی نیستند و بهسرعت زائل میشوند و دوام زیادی ندارند. ضمن اینکه شما هم نمیتوانید پیشبینی کنید حس ترحّم تا چه زمانی ادامه خواهد داشت؛ زیرا پس از مدتی به عواطف دیگری که موجب ادامۀ حیات زناشویی میشوند، نیاز خواهید داشت. شاید این سؤال در ذهن شما متبادر شود که پس کسی نباید با انسانهای دارای مشکل، خصوصاً مشکلات جسمی و... ازدواج کند؟
اولاً توصیه میشود دوباره برگردید و بادقت بیشتری مطالعه کنید، دوماً بههیچوجه منظورمان این نیست! اگر شما فکر میکنید شناگر خوبی هستید مختارید بپرید وسط آب، اگر فکر میکنید که توانمندی و ظرفیت روحی و جسمی در میدان ازدواج با این افراد با شرایط خاص را دارید بسمالله! اگر با انتخاب این فرد توقع کوتاه اومدن و خدای ناکرده سرزنش کردن و تحقیر نباشه، باشه، بفرما!
اگر پشتوانه انتخاب شما این است که این فرد معیارهای شما را دارد و با شناخت و درایت، او را انتخاب کردید، مسألهای نیست، اما نقطه ثقل حرف ما این است که پشتوانه انتخاب شما در ازدواج ایثارگرانه صرفاً احساسات، هیجان، دلسوزی و ترحم است.
منبع: کتاب انتخاب سمی، ص ۳۵
انتهای پیام/
نظر شما