مدیر مدرسه علمیه فاطمیه بیاض گفت: امام زمان(عج) بزرگترین رهبر تحولآفرین تاریخ است که استراتژی نهایی خود برای استقرار عدالت جهانی را آماده میکند و وظیفه ما زمینهسازی برای پذیرش این طرح بزرگ است.
به گزارش پایگاه خبری و رسانهای حوزههای علمیه خواهران/ کرمان، در عصر دیجیتال و پیچیدگیهای جهان مدرن، باورهای دینی به ویژه مفهوم «امام غایب» و «انتظار فرج» با پرسشها و شبهات جدیدی از سوی نسل جوان روبرو شده است، به همین دلیل با خانم زهرا احمدی مدیر مدرسه علمیه فاطمیه بیاض، گفتوگویی انجام دادهایم که به واکاوی بزرگترین چالشهای فکری نسل جدید در مورد امام زمان(عج) پرداخته و راهکارهایی عملی برای تبدیل «انتظار» به یک ایدئولوژی پویا و زندگیساز ارائه میدهد، متنگفتوگو را در ادامه میخوانیم:
ـ به نظر شما بزرگترین سؤال یا شبههای که نسل امروز در مورد امام زمان(عج) دارند، چیست؟
به نظر میرسد بزرگترین سؤال و شبههای که نسل امروز در مورد امام زمان(عج) با آن مواجه است، نه یک پرسش منفرد، بلکه یک چالش چندوجهی است که ریشه در تقابل میان «عقلانیت مدرن» و «مفاهیم غیبی ـ اسلامی» دارد. در کانون این چالش، پرسش از «کارآمدی عملی انتظار در جهان معاصر» قرار دارد. نسل دیجیتال امروز که برای هر پدیدهای به دنبال تبیین عقلانی، تجربی و نتایج ملموس فوری است، با مفهومی مانند امام غایب که مستلزم ایمان به غیب، صبر تاریخی و عمل بر اساس تکلیف فارغ از نتیجه است، دچار تعارض شناختی میشود. این پرسش اصلی، خود را در قالب شبهاتی فرعی اما بسیار ملموس نشان میدهد.
یکی از محوریترین این شبهات، «فلسفه غیبت»است. پرسش این جا است که اگر امام برای هدایت بشر ضروری است، چگونه غیبت طولانی مدت او با این فلسفه سازگاری دارد؟ پاسخ عقلی و روایی شیعه بر دو محور «امتحان و آزمایش بشر» «أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ یُتْرَکُوا أَنْ یَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا یُفْتَنُونَ» و «حفظ وجود امام از کشته شدن» استوار است، غیبت، بستر جدایی مؤمن راستین از مدعیان دروغین است و در عین حال، وجود مقدس امام به عنوان «حجت خدا» و «علت باقی ماندن زمین» حفظ میشود، حتی اگر حضور فیزیکی و آشکار او به مصلحت نباشد.
شبهه دیگر، دلیل تأخیر ظهور و نقش انسان در تعجیل یا تأخیر آن است. نسل امروز به دنبال فرمول و اقدام مشخصی برای حل معضلات جهانی است و ممکن است احساس کند دعاها و انتظارها بیاثر بودهاند. از منظر شیعه، زمان ظهور، از علم غیب الهی است «یَسْأَلُونَکَ عَنِ السَّاعَةِ أَیَّانَ مُرْسَاهَا» اما شرایط آن مشروط به اراده و خواست جمعی بشر است. تأخیر ظهور، نه به دلیل غفلت امام، بلکه به دلیل عدم آمادگی بشر برای تشکیل جامعه توحیدی است. هرچه میزان ظلم و فساد بیشتر باشد، نیاز به ظهور آشکارتر، اما زمینههای قبولی آن سختتر میشود.
شبهه سوم، چگونگی شناخت و ارتباط با امام غایب در عصر اطلاعات است. چگونه میتوان به وجود رهبری اعتقاد داشت که دیده نمیشود و مستقیم سخن نمیگوید؟ پاسخ این است که شناخت امام، فراتر از شناخت حسی، یک شناخت حقیقی از طریق قرآن، عترت و عقل است. امام زمان(عج) به عنوان واسطه فیض الهی، همواره ناظر بر اعمال و حاضر بر دلهای مؤمنان است در حدیث تشبیه شده به خورشید پشت ابر، ارتباط از طریق دعا مانند دعای عهد، عمل به تکلیف در راستای نشر عدالت و مبارزه با ظلم و تقویت معنویت شخصی برقرار میشود. این ارتباطی وجودی و معنوی است، نه فیزیکی.
در نهایت، به نظر میرسد بزرگترین چالش، ارائه خوانشی کارآمد و امیدبخش از مفهوم انتظار برای نسل جوان است. انتظار فرج به معنای انزوا و تماشاگر بودن نیست، بلکه به معنای اصلاحگری فعال در راستای آماده کردن زمینههای ظهور است «حدیث: أَیُّهَا النَّاسُ، مَنْ سَرَّهُ أَنْ یَکُونَ مِنْ أَصْحَابِ القَائِمِ فَلْیَنْتَظِرْ». نسل امروز باید بداند که انتظار، یک ایدئولوژی است که به زندگی فردی و اجتماعی او در همین حال معنا و جهت میبخشد و او را به سمت ساختن دنیایی عادلانهتر سوق میدهد، حتی اگر خود شاهد ظهور نباشد.

ـ آیا میتوان مفهوم «انتظار» را به زبانی که برای نسل دیجیتال امروز قابل فهم و جذاب باشد، ترجمه کرد؟ چگونه؟
این سؤال، سؤال بسیار عمیق و دقیقی است. قطعاً میتوان مفهوم ناب و پویای انتظار را به زبان نسل دیجیتال ترجمه کرد، چرا که انتظار فرج در حقیقت، خود یک متا گیم حقیقی و معنوی است که در آن هر فرد، یک «بازیکن» فعال در بزرگترین مأموریت تاریخ بشریت محسوب میشود، کلید این ترجمه، در قالببندی مفاهیم انتظار در چهارچوبهای شناختی این نسل، مانند «گیمینگ»، «اپلیکیشن» و «شبکهسازی» است، بدون آنکه از عمق و اصالت مطلب کاسته شود.
اول بازی سازی مفهوم انتظار است که میتوان انتظار را به مثابه یک «بازی نقش آفرینی کلان جهانی» تعریف کرد. در این بازی هدف نهایی رسیدن به آخرالزمان نیکو یعنی جامعه موعود مهدوی است، ماموریت این است که هر عمل خیر، مبارزه با ظلم (حتی در فضای مجازی)، کسب دانش مفید و کمک به دیگران، یک مأموریت فرعی است که «امتیاز تجربه» فرد و تیم او را افزایش میدهد، پیشرفت سطح این بازی تقویت مهارتهای فردی (اخلاق، دانش، تخصص) و اجتماعی (کار تیمی، رهبری، عدالتطلبی) برابر است با ارتقا دادن شخصیت بازیگر برای آماده شدن برای نبرد نهایی و در راهنما دستورالعملهای این بازی در کتاب راهنمای اصلی یعنی قرآن و روایات اهل بیت(ع) آمده است.
دوم معرفی امام زمان(عج) به عنوان «لیدر تیم» و «کارآفرین بزرگ جهانی» است، برای نسلی که استارتاپها و لیدرهای بزرگ فناوری را الگو میداند، امام زمان(عج) را میتوان به عنوان «بزرگترین رهبر تحولآفرین تاریخ» معرفی کرد که در حال مخفی به سر میبرد تا استراتژی نهایی خود را برای از بین بردن تمام سیستمهای ظالمانه جهان آماده کند، وظیفه ما به عنوان اعضای تیم آمادهسازی بازار جهانی (زمینهسازی) و بالا بردن شاخصهای پذیرش برای محصول نهایی او، یعنی «عدالت جهانی» است.
سومین مورد، استفاده از قیاسهای دیجیتال یعنی امام به عنوان سرور اصلی باشد، امام(عج) مانند یک سرور قدرتمند و همیشهآنلاین است که «واسط فیض» الهی را به تمام مخلوقات مدیریت میکند. غیبت، به معنای قطع اتصال نیست، بلکه به معنای عدم مشاهده فیزیکی سرور است، در حالی که ارتباط از طریق شبکه ایمان و دعا (کابلهای ارتباطی) برقرار است. لذا انتظار، دانلود کردن آپدیتها است، دوران انتظار، زمان دانلود و نصب «آپدیت ایمان، اخلاق و دانش» بر روی سیستم عامل وجودی خودمان است تا هنگامی که سرور اصلی آپدیت اصلی، ظهور کرد، دستگاههای ما آماده باشند.
چهارمین مورد وظیفهگرایی به جای نتیجهگرایی است، برای نسلی که با اپلیکیشنها آشنا است، میتوان آموخت که فلسفه غیبت، بر مبنای تکلیفگرایی است، وظیفه ما انجام دادن تکلیف روزانه است، نه نگرانی برای ساعت ظهور که در تقویم الهی مشخص است، موفقیت در این بازی، به عمل کردن به تکلیف تعریف میشود، نه صرفاً رسیدن به نتیجه نهایی در زمان دلخواه.
پنجمین مورد ایجاد محتوا و انجمنهای آنلاین است از جمله ساختن اپلیکیشنها، بازیهای موبایلی، کانالها و گروههای مجازی که در قالبهای جذاب، الگوهای انتظار را تعریف کنند، مثلاً چالشهای هفتگی برای مبارزه با یک ناهنجاری اخلاقی در خود یا کمک به یک نیازمند. این کار، احساس تعلق به یک امر جهانی را تقویت میکند.
نتیجه آنکه زبان مشترک با نسل جدید، نه با سادهگیری مفاهیم، بلکه با هوشمندانهتر و خلاقانهتر کردن قالب بیانی آن میسر است، مفهوم انتظار، از نظر عمق و پویایی، بسیار پیشرفتهتر و جذابتر از هر بازی یا پدیده دیجیتالی است، تنها باید کلیدهای فهم آن را به زبان روز درآوریم.

ـ نقش هنر (فیلم، سریال، موسیقی، انیمیشن، رمان گرافیکی) در معرفی چهره اصیل و قابل ارتباط امام زمان(عج) به جوانان چیست و در این زمینه چه کمبودهایی احساس میشود؟
هنر، به عنوان قدرتمندترین و نافذترین زبان برای انتقال مفاهیم عمیق به نسل تصویری و دیجیتال امروز، نقشی بیبدیل در معرفی چهره اصیل و قابل ارتباط امام زمان(عج) دارد. این نقش تنها در حد اطلاعرسانی نیست، بلکه در سطح تجربهسازی حسی و عاطفی قرار میگیرد. هنر میتواند غیبت را از یک مفهوم انتزاعی به یک احساس زنده و امیدوارکننده تبدیل کند و فلسفه انتظار را در قالب روایتهایی جذاب و قابل شناسایی با زندگی روزمره به تصویر بکشد.
نقشهای کلیدی هنر در این عرصه عبارت است از اول شکستن قالبهای کلیشهای و سنگین؛ متأسفانه امام زمان(عج) در بسیاری از تولیدات هنری سنتی، به صورت یک چهره دور از دسترس، صرفاً در آسمانها و جدا از دغدغههای زمینی به تصویر کشیده شدهاند. هنر مدرن میتواند با خلق آثاری که ایشان را به عنوان مصلحی جهانی که درد انسان امروز را میفهمد نشان دهد، این فاصله را از بین ببرد. یک فیلم یا رمان میتواند نشان دهد که اعتقاد به امام چگونه به یک نوجوان در مقابله با ظلم روزمره یا یأس حاصل از مشکلات جهانی امید و قدرت عمل میدهد.
دوم روایت پردازی به جای شعار دادن؛ به جای ارائه مستقیم مفاهیم، هنر میتواند با روایت داستانهای اصیل و جدید، مخاطب را درگیر کند. برای مثال، یک سریال یا انیمیشن میتواند ماجرای اصحاب کهف را در قالب مدرن روایت کند، گروهی از جوانان که در زمانهای غرق در فساد، ایمان خود را حفظ میکنند و به انتظار منجی به سر میبرند. این کار، مفهوم انتظار فعال را به شکلی ملموس آموزش میدهد.
سوم خلق جهانهای هنری جذاب، یکی از جذابترین بخشهای هنرهای امروزی مانند سینما و گیم، خلق جهانهای تخیلی غنی است، هنرمند متعهد میتواند جهان موعود مهدوی را نه به صورت یک بهشت انتزاعی، بلکه به عنوان یک جامعه آرمانی پیشرفته، عادلانه و پر از خلاقیت به تصویر بکشد. این تصویرسازی، آرمانشهر مهدوی را برای نسل فناوریزده، جذاب و قابل درک میسازد.
چهارم ایجاد ارتباط عاطفی از طریق موسیقی و تصویر، یک موسیقی اصیل و عمیق با ترانهای که درد فراق و امید دیدار را به زبان امروزی بیان میکند، میتواند ارتباط دلنشینی با مخاطب جوان برقرار کند. تصویرسازیهای خلاقانه در قالب پوستر یا عکس های دیجیتال میتوانند چهره امام را به عنوان سمبل عدالت و مهربانی در ذهن نهادینه کنند.
کمبودهای جدی در چهار عرصه است؛ اول ضعف در تولید محتوای حرفهای و رقابتی، بسیاری از تولیدات موجود، از نظر کیفیت فنی نور، صدا، گرافیک، فیلمنامهنویسی، بازیگری در سطحی پایینتر از استانداردهای روز هستند و بنابراین نمیتوانند با محصولات حرفهای رقابت کرده و توجه مخاطب عام را جلب کنند. دوم نگاه تکبعدی و دفاعی، بسیاری از آثار، تنها در حال پاسخگویی به شبهات یا دفاع از وجود امام هستند، در حالی که هنر باید به دنبال اثبات جذابیت و خلق کشش باشد، ما نیازمند آثاری هستیم که خودِ مفهوم انتظار و جامعه موعود را به عنوان یک ارزش پیشرو و جذاب ارائه دهند.
سوم غفلت از ژانرهای متنوع، اغلب تولیدات به ژانرهای تاریخی یا ملودرام محدود شدهاند. در حالی که ژانرهای مورد علاقه نسل جوان مانند علمی-تخیلی، فانتزی، ماجراجویی میتوانند بسترهای فوقالعادهای برای پرداختن به مفاهیم غیبت، انتظار و ظهور باشند. یک فیلم درباره فناوریهای پیشرفته در عصر ظهور یا یک انیمه درباره مبارزه یاران امام با نیروهای شیطان در دنیای مدرن، چهارم عدم حضور در پلتفرمهای پرطرفدار؛ تولیدات محدود به شبکههای داخلی شدهاند و حضور کمرنگی در پلتفرمهای جهانی مانند Netflix، YouTube، Instagram و TikTok با زیرنویس حرفهای دارند.
نتیجه آنکه، هنر پتانسیل آن را دارد که امام زمان(عج) را از حاشیه ذهن نسل جوان به کانون احساس، امید و کنشگری آنان تبدیل کند. اما برای تحقق این امر، نیاز به یک انقلاب در نگاه، افزایش کیفیت فنی و جسارت در خلاقیت و استفاده از همه قالبهای هنری روز دنیا داریم.

ـ به نظر شما، چرا برخی از جوانان ممکن است این موضوع را «داستانی تاریخی» بپندارند که ارتباطی با زندگی امروز آنها ندارد؟ چگونه میتوان این شکاف را پر کرد؟
به نظر می رسد این احساس که امام زمان(عج) یک داستان تاریخی است، در میان برخی جوانان، ریشه در چند علتِ به هم پیوسته دارد که عمدتاً از فقدان ترجمه وجودی این مفهوم به زبان زندگی روزمره ناشی میشود. این یک شکاف معرفتی است که باید با هوشمندی و درک عمیق از دنیای ذهنی نسل جدید پر شود.
علل اصلی این احساس عبارتند از چند مورد که اولین آن حاکمیت پارادایم اثباتگرایی است یعنی ذهن نسل امروز، تحت تأثیر آموزش مدرن و علم تجربی، به دنبال دادههای قابل مشاهده و آزمایش است. وقتی تنها روایتهای موجود از امام زمان(عج)، معجزات تاریخی یا مفاهیم کلامی انتزاعی باشد که مستقیماً با مسائل ملموس زندگی او مانند اشتغال، هویت، اضطرابهای اجتماعی و رسانه ارتباط برقرار نمیکند، طبیعی است که آن را در رده افسانهها قرار دهد.
دوم ارائه نادرست و نامتجانس است، یعنی متأسفانه گاهی تصویر ارائه شده از امام زمان(عج) و مباحث مهدویت، یا بسیار احساسی و عاطفی (فقط دعا و گریه) است یا بسیار تخیل محور و غیرعقلانی (پرداختن به نشانههای عجیب و غریب ظهور). این دوگانگی، یا برای ذهن منطقی گرای جوان قابل پذیرش نیست، یا آنقدر غیرواقعی به نظر میرسد که آن را به حاشیه زندگی خود میراند.
سومین علت غیبت طولانی و مسئله تأخیر است توضیح اینکه نسل امروز در دنیای «فوریت» زندگی میکند؛ دنیایی که همه چیز باید فوری و در اسرع وقت به نتیجه برسد. غیبت طولانی مدت امام که با وعده ظهور همراه است، برای ذهنی که با این الگو تربیت شده، میتواند به منزله عیب در سرویسدهی یا وعده توخالی تفسیر شود و آن را غیرواقعی بداند.
اما راهکارهایی برای پر کردن این شکاف وجود دارد، برای پر کردن این شکاف، اولا باید از حالت دفاعی و توجیهی خارج شد و به سمت ارائه یک الگوی کاربردی و زندگیساز حرکت کرد. با ارائه تفسیر کاربردی از انتظار باید نشان داد که انتظار فرج، یک ایدئولوژی عمل است. انتظار یعنی مبارزه با ظلم در همین امروز در محیط کار، دانشگاه، فضای مجازی، انتظار یعنی خلاقیت و سازندگی چون جامعه موعود، جامعه پیشرفته است، انتظار یعنی اخلاقمداری و راستگویی چون میخواهیم از یاران امام باشیم، این نگاه، انتظار را از یک عقیده انتزاعی درباره آینده به یک نیروی محرکه برای عمل در امروز تبدیل میکند.
راهکار دوم معرفی کردن امام زمان(عج) است، یعنی باید نشان داد که امام زمان(عج) یک قهرمان اسطورهای دور نیست، بلکه همدرد ترین انسان با دردهای بشر امروز است. او از تبعیض، فقر، دروغ و جنگ رنج میبرد و برنامه او برای جهان، دقیقاً پاسخگویی به همین دردهای مشترک است، این تصویر، او را به یک همپیمان برای نسل جوان تبدیل میکند، نه یک غریبه تاریخی.
مورد سوم پیوند زدن با گفتمان های جهانی است، لذا دردهای بشری مانند ناعدالتی، فقر، تخریب محیط زیست و دروغپراکنی رسانهای دغدغه مشترک نسل جوان در سراسر جهان است، باید نشان داد که پروژه امام زمان(عج)، بزرگترین و کاملترین، پروژه عدالتخواهی و نجاتبخشی محیط زیست است، این کار، او را از انزوا خارج کرده و در کانون توجهات جهانی قرار میدهد.
چهارمین مورد استفاده از زبان سؤال به جای زبان جوابهای از پیش آماده است، به جای ارائه پاسخهای کلیشهای، باید فضایی ایجاد کرد که جوانان سؤالات خود را بپرسند، حتی اگر پاسخ قطعی وجود ندارد، نفس این گفتوگو که چگونه میتوان در عصر غیبت زندگی معناداری داشت؟ خود به خود، امام را به زندگی امروز آنان وصل میکند.
در نتیجه پر کردن این شکاف نیازمند یک تحول گفتمانی است، امام زمان(عج) را از قالب صرفاً یک عقیده خارج کرده و به عنوان یک الگوی زندگی، منبع امید فعال و پروژه جهانی عدالت معرفی کنیم که هر جوانی، با پیشینه مذهبی، میتواند با بخشی از آرمانهای آن ارتباط برقرار کند.

ـ یک جوان برای تقویت ارتباط معنوی خود با امام زمان(عج) در زندگی پرهیاهوی امروز، چه کارهای ساده و عملی میتواند انجام دهد؟
برای جوانی که در هیاهوی جهان مدرن غرق شده، تقویت ارتباط با امام زمان(عج) نیازمند عملگرایی و تبدیل این ارتباط به بخشی طبیعی و زنده از زندگی روزمره است، این کار نه با افزودن مشغولیتهای جدید، بلکه با معنادهی به فعالیتهای موجود ممکن میشود. در این مورد چند کارهای ساده و عملی اشاره میکنم.
اولین کار نیت کردن فعالیتهای روزمره برای خشنودی امام و زمینهسازی ظهور است، این سادهترین و عمیقترین عمل است، جوان میتواند در ابتدای روز یا قبل از شروع هر کار مهمی (مطالعه، کار، ورزش، حتی استراحت) در دل خود نیت کند که این عمل را برای تقویت قوای فکری و بدنی خود به عنوان یک سرباز در اردوگاه منتظران انجام میدهد تا آمادگی بیشتری برای یاری امامش داشته باشد. این نیت، یک عمل روزمره را به یک عبادت و عمل منتظرانه تبدیل میکند.
دومین کار این است که زمانهای کوتاه اما منظم را برای دعا و یاد امام اختصاص دهیم؛ نیاز نیست ساعتها به عبادت پرداخت، حتی میتوان از ساعت های مرده استفاده کرد و مثلا دعای فرج خواند، خواندن دعای فرج به مدت ۳۰ ثانیه تا یک دقیقه در طول روز، مثلاً بین دو کلاس، قبل از روشن کردن ماشین یا پس از چک کردن شبکههای اجتماعی وقت کمی را از شخص میگیرد. یا صلوات فرستادن، میتوان تنظیم کرد که با هر بار باز کردن یک اپلیکیشن خاص مثلاً اینستاگرام، یک صلوات خاص حضرت «مثل اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ» فرستاده شود، این کار، با استفاده از تکنولوژی، یاد امام را در زندگی روزمره زنده میکند.
سومینکار مطالعه و اندیشهگذاری کوتاه است، مطالعه یک حدیث کوتاه درباره ویژگیهای امام، وظایف منتظران یا توصیف جامعه مهدوی در قالب یک اینفوگرافی جذاب یا پست کوتاه در شبکههای اجتماعی داخلی، تنها ۲-۳ دقیقه زمان میبرد، اما ذهن را برای کل روز درگیر یک مفهوم معنوی میکند.
چهارمین کار انجام یک کار کوچک ولی ارزشمند است، چراکه ارتباط با امام، فقط مناجات نیست؛ عمل است. جوان میتواند هر روز یا هر هفته، یک عمل کوچک عدالتخواهانه انجام دهد، این عمل میتواند به سادگی باشد مثل دفاع از حق کسی حتی در یک بحث دوستانه، کمک به یک نیازمند حتی با یک کمک مالی ناچیز، دستگیری از یک دوست درسی که عقب افتاده یا پخش یک محتوای مفید و امیدبخش در فضای مجازی به جای محتوای یأس آور. این کارها، احساس بودن در «خط مقدم جبهه حق» را زنده میکند.
پنجمین کار ایجاد یک یادآور دیجیتال است، میتوان روی گوشی، یک یادآور برای ساعات خاصی از روز تنظیم کرد که پیامی ساده مانند آقا جان، سلام یا یادت نره من منتظرت هستم، را نمایش دهد. این کار، یک وقفه کوتاه معنوی در میان انبوه نوتیفیکیشنهای دنیوی ایجاد میکند.
مورد آخر شرکت در حلقههای کوچک منتظران است، عضویت در یک گروه دوستانه کوچک حتی در قالب یک گروه مجازی که هفتهای یک بار درباره یک موضوع مهدوی به صورت کوتاه گفتوگو میکنند، حس تعلق را تقویت کرده و انگیزه فردی را افزایش میدهد.
نکته کلیدی این است که این اقدامات، ساده، قابل اجرا، غیررسمی و مستمر باشند. کیفیت این ارتباط بر کمیت آن ارجح است. یک سلام و یاد کوتاه اما از صمیم قلب، از ساعتها مناجات بدون حضور قلب، ارزشمندتر است. این تمارین ساده، به مرور زمان، امام زمان(عج) را از یک مفهوم دور، به یک همدم همیشه حاضر در زندگی پرهیاهوی امروز تبدیل میکند.
انتهای پیام/
نظر شما