پژوهشی که با عنوان «بررسی وضعیت مرتبط با فعالیتهای شغلی زنان در بخش غیررسمی» از سوی موسسه عالی پژوهش تامین اجتماعی انجام شده اشاره میکند که ۵٧ درصد از زنان شاغل در کشور در مشاغل غیر رسمی فعالیت دارند.
به گزارش پایگاه خبری و رسانهای حوزههای علمیه خواهران، در هیاهوی کوچهپسکوچه های شهرها و سکوت خانهها، ارتشی بزری اما نامرئی در حال فعالیت اقتصادی است: زنانی که چرخ اقتصاد غیررسمی ایران را میچرخانند.
زنانی که در قطارهای مترو، کارگاههای کوچک، غذاخوریها، یا در خانهها بەعنوان پرستار کودک و سالمند، بیصدا و خستگی ناپذیر تلاش میکنند.
آمارها تنها بخشی از این واقعیت را به ما نشان میدهند: از حدود ٣.۶ میلیون زن شاغل در کشور، بیش از ٢ میلیون نفر، یعنی نزدیک به ۵٧ درصد، در این بخش غیررسمی مشغول به کارند.
یکی از چالشهای ساماندهی به اقتصاد در تمامی کشورهای دنیا، غیررسمی بودنبخشی از اقتصاد ملی است. اقتصاد غیررسمی در سایه و پنهانی فعالیت میکند و بنابراین کیفیت محصولات، روابط کار، و محیط کار در آن از چشم قاعده کَذاران و ناظران پنهان میماند: کالاهای غیراستاندارد و ناسالم تولید میشود؛ محیط کارغیراستاندارد به کارگران آسیب میزند؛ کار اجباری و کار غیرعادلانه رواج مییابد حق بیمه و مالیات پرداخته نمیشود.
گروهی فکر میکنند که اگر دولتها کاری به کار اقتصاد نداشته باشند، اوضاع بهترمیشود. وقتی مدام بازرسها سراغ کارگاهها نروند تا از آنها مالیات حق بیمهبگیرند، مجبورشان کنند محیط کار را ایمنسازی کنند و...، آن موقع بازار بهتر وراحتتر کار میکند.
گروه دوم نظر دیگری دارند. از دید آنها این بیقاعدگی پیامدهای آسیبزاییدارد: ١-ملاک و معیار فقط پول و سود خواهد بود (استانداردهای سلامت کالا، ایمنیکارگران و حقوق کارگران فدای سود بیشتر صاحبان کارگاهها میشود)؛ ٢- امکاناعمال مجرمانه بیشتر میشود (مشخص نیست چه کالاهایی تولید شود، کار کودکرواج مییابد، کار کم دستمزد نیز)؛ ٣-گروههای کم قدرت تر که نمیتوانند ازحقوقخود دفاع کنند، مورد ستم قرار میگیرند . کارگران ناچارند به کاردارای دستمزد بسیار ناعادلانه تن بدهند)؛ ۴- هم ادامه یافتن سیاستهای لایه حمایتی نظام تأمین اجتماعی و هم ادامه یافتن سیاستهای لایه بیمهای، مشروط به رسمیترشدناقتصاد است: برای تداوم فعالیت، لایه حمایتی به دریافت مالیات ولایهبیمهایبهدریافت حق بیمه نیازمندند.
برای همه گروەهای اجتماعی کارکردن در بخش غیررسمی دشوارتر از بخش رسمیاست، چون در بخش غیررسمی معمولاً خبری از این موارد نیست: تعیین حداقلدستمزد (کار با مزد بسیار کم)، استانداردهای محیط کار (کارگران در معرض انواعآلودگیها و ریسکهای حادثه و... قرار میگیرند)، بیمهکردن اجباری کارگر به دستکارفرما (کارگر هماکنون از بیمۀ درمان، غرامت ایام بیماری و در آینده از مستمریمحروم میشود) و معمولاً بسیاری از امکانات دیگر مانندمرخصی وعیدی وتسهیلات محل کار هم وجود ندارند اما کار در بخش غیررسمی، برای زنان دشوارتر است زیرا از نیروی اجتماعی کمتری برخوردارند.
آنها حتی در فضای رسمی کار نیز از نابرابری و تبعیضهای گوناگونی رنج میبرند، چه رسد به فضای غیررسمی. بااینحال بهرغماینکه پژوهشهای بسیاری درباره اقتصاد غیررسمی ایران انجامیده است، در خصوصوضعیت زنان در این عرصه خلأ پژوهشی وجود دارد که امکان سیاستگذاری سنجیده را کاهش میدهد.
زنان شاغل در بخش غیررسمی، با وجود تلاش برای ایستادن روی پای خودشان، درمسیری فرسایشی و بدون چتر حمایتی گام برمیدارند.
انتهای پیام/
نظر شما