![تبیین حقوق و کرامت زن در اسلام و کار کردهای عفاف و حجاب در جامعه اسلامی تبیین حقوق و کرامت زن در اسلام و کار کردهای عفاف و حجاب در جامعه اسلامی](https://media2.whc.ir/d/old/news/242262.jpg)
بانو مجتهده گل گیری با بیان اینکه مسئله بدحجابی به یک سرمایه اجتماعی تبدیل شده است، به وظایف حکومت، نهادهای مختلف و مردم در گسترش عفاف و حجاب و پاسخ به برخی شبهات در این حوزه اشاره کرد.
به گزارش خبرگزاری کوثر، استاد سرکار خانم «معصومه گل گیری» در سال ۱۳۴۵ تحصیلات علوم دینی را در آبادان شروع کرد و در سال ۱۳۵۰ پساز هجرت به شهر مقدس قم، هسته اولیه مدرسه علوم دینی خواهران را که در آن دوران «مکتب» نامیده میشد، با تحصیل خود و همدرسیهایشان در قم شکل داد. وی تحصیلات را با جدیت و پشتکار پی گرفت و به مراتب ارزشمندی نایل گردید. استاد بانو گلگیری دارای همسر و چهار فرزند است و مسئولیتهای خانهداری و مادری نیز ایشان را از کار علمی باز نداشته است. ایشان در حال حاضر مشغول تدریس خارج فقه و دیگر متون درسی در این مرکز آموزشی بینالمللی هستند.
معصومه گلگیری در گفتگویی پاسخگوی برخی از سؤالات مهم پیرامون موضوع حجاب و عفاف بودند که در ادامه تقدیم خوانندگان ارجمند میشود.
□ دیدگاه اسلام درباره اهمیت حجاب و عفاف را تشریح بفرمایید. چرا دین اسلام روی این مسئله تأکید دارد؟
▪ نکته قابل توجه این است که دین اسلام، آورنده، مبدع و مبتکر حجاب نیست؛ چنانکه از قرآن مجید استفاده میشود، حجابی که در آن دوران موجود بوده، توسط قرآن تصحیح شده است. یعنی اسلام حجاب ناصحیح را تصحیح کرده است وگرنه اصل حجاب در گذشته و پیشاز اسلام نیز بوده است و نهتنها در شبهه جزیره عربستان؛ بلکه در کل جهان امر حجاب، امری مقبول و پذیرفتهشده بوده است. شهید مطهری(ره) در کتاب ارزشمند مسئله حجاب به این موضوع پرداختهاند و حجابی را که در اعصار گذشته در کشورهای مطرح آن روز وجود داشته است، عنوان کرده و توضیحات مفیدی دادهاند. به هر حال هرچه به عقب برگردیم و به گذشته بشر نگاه کنیم، میبینیم که از روزی که آدم و حوا روی زمین آمدند و حیاتشان را آغاز کردهاند، مسئله پوشش بهعنوان امری مطرح و قابل قبول بوده و قرآن کریم به این مسئله اشاره دارد. عبارتی که در قرآن کریم وجود دارد، این است که «وطفقا یخصفان علیهما من ورق الجنة» یعنی وقتی لباسهایشان [حضرت آدم و حوا] برطرف شد و خودشان را بدون لباس دیدند، با اینکه هر دو نفر نسبت به هم محرم و زن و شوهر بودند و پیدا بودن قسمتی یا همه بدن مشکلی ایجاد نمیکرد، معالوصف قسمتهایی از بدن خود را بهتعبیر قرآن کریم پوشاندند و از برگهای بهشت بر روی بدن خودشان قرار دادند. معلوم میشود، حجاب چیزی مطلوب بوده و بهطور فطری و طبیعی با اینکه هنوز فرمانی صادر نشده بود و آیاتی در بحث حجاب وجود نداشت، این دو بزرگوار، بدن خود را از یکدیگر پوشانیدند؛ با اینکه وجوبی برای پوشش در میان نبود؛ بنابراین این توجه فطری نشان میدهد، بازگشت ریشه حجاب به یک امور قابل قبول و منطقی و احساسی و فطری است.
پس معلوم میشود تاریخچه حجاب، تاریخچهای است که با نشو و نما و پیدایش انسان بر روی زمین آغاز شده و قرآن با این آیه شریفه بهطور ظریف به آن اشاره داشته است. سورههایی که به مسئله حجاب پرداخته است، سوره نور و احزاب است. البته برخی از بزرگان ما کلمات و آیاتی را در مورد مسئله حجاب مطرح کردهاند؛ اما به نظر ما آنچه صریح است، در سوره نور و احزاب است. در سوره نور مسئله خمار را مطرح میکند؛ خمار یعنی روسری؛ وقتی به تاریخچه روسری هم نگاه میکنیم، میبینیم که زنها در گذشته خمار و روسری داشتند؛ اما بهگونهای نبوده که مقدار لازم از سر و گردن را بپوشاند. در گذشته روسری را از پشت گره میزدند و قسمتهایی از گردن و سینه نمایان بوده است. درباره آیه سوره نور شأن نزولی وجود دارد که شهید مطهری در مسئله حجاب آنرا بهخوبی بیان کرده است و دیگران نیز نوشتهاند که بانویی به این ترتیب روسری را بسته بود و جوانی از مقابل میآمد، توجه او به گردن و سینه خانم جلب شد و با دیوار یا شیشهای برخورد کرد و سر او شکسته شد و خون صورت او را فراگرفته. با این وضعیت خدمت رسول اکرم صلّیاللهعلیهوآلهوسلم رسید و گلایه کرد که اینگونه منظرهای دیده شد و من به این وضعیت افتادم.
در این حال، آیاتی از سوره نور نازل شد، مبنی بر اینکه «ولیضربن بخمرهن على جیوبهن» که از زنان خواسته شد، پوشیدن خمار را تصحیح کنند. به نحو درستی خود را بپوشانند و روی قسمتهایی از گردن و سینه قرار دهند. یعنی گره پشت سر را باز کنند و دو طرف روسری را روی گردن و سینه خود قرار دهند تا بدین وسیله مسئله پوشش، شکل واقعی خود را پیدا کند و این جور حوادث که موجب ناراحتی اشخاص میشود، اتفاق نیفتد. در سوره احزاب سخن از «جلباب» است و آن، لباسی است که بهصورت چادر بوده و البته بهگونه دیگری دوخته میشد و مانند چادر امروزی نبوده؛ و نقش چادر را داشته و یا بهصورت عبا بوده که مردان روی دوش میانداختند و بانوان روی سر خود قرار میدادند. در واقع جلباب همان عبایی بود که علاوه بر خمار روی سر قرار میگرفت؛ یعنی زنان عبا را هم روی سر قرار میدادند که تا پایین پا کشیده میشد یا تا روی زانو قرار میگرفت. یا بهصورت ملافهای بوده که از روی سر قرار میدادند و چون پارچه بزرگ انتخاب میشد، سراسر بدن زنان را میپوشاند.
ما در خطبه فدکیه حضرت زهرا علیهاالسلام مشاهده میکنیم، افرادی که خطبه را نقل کردهاند میگویند: وقتی حضرت زهرا علیهاالسلام به قصد ایراد خطبه از منزل خارج شدند، بعداز اینکه خمار را دور سر پیچانیدند، با جلبابی که روی سر قرار دادند، از منزل خارج شدند و در روایات آمده: بهقدری این جلباب بلند بود، موقع حرکت لبههای آن زیر پای ایشان قرار میگرفت و همه پیکر مقدس حضرت زهرا علیهاالسلام را میپوشاند. این لباسی بود که اسلام نیاورد. در گذشته بود؛ اما اسلام آنرا تصحیح کرد. درباره روسری یا خمار دستور داد، گره را از پشت بردارند و روی گریبان بگذارند و درباره جلباب که میپوشیدند و سابقه داشت، دستور داد که به این کیفیت بپوشانند که «یدنین علیهن من جلابیبهن» خداوند متعال از این زنها میخواهد که دو لبه جلباب را به هم نزدیک کنند؛ چون وقتی جلباب را روی سر قرار میدادند، جلوی آنرا باز میگذاشتند؛ از این رو قرآن میخواهد که به این نکته توجه کنند که پوشاندن زیباییها و امور جلب توجه کننده، ضروری است. پس دو لبه چادر را به هم نزدیک کنند که لباس زیرشان و اندامشان پیدا نباشد. اصلِ جلباب بود و خدا خواست، بخشی از جلباب را به خود نزدیک کنند و دو طرف لباس آزاد نباشد.
جملهای در قرآن وجود دارد که بسیار مورد توجه است، قرآن کریم میفرماید: «یا ایها النبی قل لازواجک و بناتک و نساء المؤمنین»؛ یعنیای رسول گرامی به زنها و دخترانت و زنهای مؤمن بگو: حجاب خود را رعایت کنند و با آنها درباره حجاب گفتوگو کن. منظور از این آیه زنان مؤمن نیست؛ وگرنه مؤمنات میآورد؛ بلکه منظور از زنان آقایان مؤمن است، بانویی هم که همسر ندارد و یا همسر مؤمن ندارد، مخاطب این آیه است. نکتهای که تذکر داده، نقش آقایان در حجاب است؛ یعنی غیرت و منطق مردان در حجاب زنان مهم است و اگر مردان مؤمن باشند، مسئله حجاب در جامعه اسلامی راحتتر رواج پیدا میکند و مانعی بر سر حجاب بانوان پدید نمیآید؛ در حالیکه گاهی آقایان زنان با حجاب خود را تحقیر میکنند و با زنان با حجاب خود مقابله میکنند. در این آیه نکته لطیفی میآورد که آقایان باید در امر حجاب، بانوان را یاری کنند؛ نه اینکه زنانی که همسر ندارند و یا همسر مؤمن ندارند، از حجاب معاف باشند.
□ از نظر اسلام، فلسفه حجاب و عفاف چیست؟
▪ قرآن کریم فلسفه حجاب را در جاهای دیگری از قرآن نیز مطرح کرده است که آن، حفظ حرمت جامعه و عفت برای زنان و مردان است و بههمین جهت وقتی خداوند در سوره نور میخواهد حجاب را مطرح کند، از نگاه یا نظر شروع میکند و مردها را مورد خطاب قرار میدهد که نگاه خود را کنترل و دامانهای خود را از آلودگی حفظ کنند و پاکدامن باشند که اگر چنین نکنند، خداوند متوجه اعمال آنهاست، «ان الله بصیر بما یعملون». بدین معنا که اگر بخواهند زیرچشمی نیز نگاه کنند و از فرمان خدا بهنحوی بگریزند، امکان پذیر نیست؛ زیرا در منظر و دیدگاه خداوند قرار دارند. بنابراین باید بهطور کامل خود را حفظ کنند و از این وظیفه فرار نکنند. از این دستور قرآن برمیآید که اگر مردان دامان خود را پاک نگاه ندارند، خداوند آگاه است و متوجه میشود، باید توجه کنند که ترک گناه و حفظ دامن از آلودگی اهمیت زیادی دارد و حفظ نگاه، مقدمهای برای حفظ پاکدامنی است. همه باید توجه داشته باشند که خطاب قرآن کریم به زنان نیز از مسئله کنترل نگاه آغاز میشود تا بدین وسیله، پاکدامنیشان هم حفظ شود و با رعایت حجاب که پساز امر نگاه به آن اشاره شده است، زینتهایشان آشکار نشود.
پیرامون فلسفه حجاب آمده است که حجاب برای حفظ جامعه و تقوای عمومی لازم و مفید است. در این آیات شریف در سوره نور به این مطلب اشاره دارد. همان طور که گفته شد،از نظر قرآن کریم، فلسفه حجاب حفظ عفت عمومی در سطح جامعه است؛ مثلاً در آیه ۳۰ سوره نور بعداز اینکه میفرماید: «قل للمؤمنین یغضوا من أبصارهم ویحفظوا فروجهم»، این فرمان عدم نگاه و نگهداری دامان، در بیان فلسفه آن چنین میفرماید: «ذلک أزکى لهم إن الله خبیرٌ بما یصنعون»؛ این کار برای آنها پاکیزهتر است. خداوند آگاه است و میداند چه رفتاری دارند. یصنعون از کلمه صنعت و ظریفکاری است؛ یعنی اگر که بهنحوی ظریف و دزدانه هم انجام دهند و نگاه کنند، خداوند به آن توجه دارد. این کلمه أزکى لهم نشان میدهد، اصل تحریم نگاه نادرست و لزوم غض بصر و حفظ دامن به جهت این است که برای رشد اجتماعی و سلامت و امنیت عمومی یک امر ضروری است و باید انجام شود. همچنین در آیه بعدی یعنی آیه ۳۱ از سوره نور که فرموده «وقل للمؤمنت یغضضن من أبصرهن ویحفظن فروجهن و لایبدین زینتهن إلا ما ظهر منها ولیضربن بخمرهن على جیوبهن ولا یبدین زینتهن إلا لبعولتهن...وتوبوا إلى الله جمیعاً أیه المؤمنون لعلکم تفلحون». در پایان آیه فرموده است: جمیعاً زنان و مردان همه از گذشته ناروای خود که در امر نگاه و حفظ دامان و پوشش رعایت نکرده و مرتکب خطاهایی شدهاند، اکنون زمان توبه کردن فرارسیده است و جمیعاً باید توبه کنند. «المؤمنون» در این جا اعم از مردان و زنان مؤمن است و همه مؤمنین در جامعه اسلامی وظیفه دارند، توبه کنند؛ زیرا به این وسیله رستگار میشوند.
پس فلسفه حجاب، رستگاری جامعه اسلامی است که از گناه و آلودگی پاک شوند و به رشد کامل که جامعه اسلامی باید به آن برسد، نائل شوند. در جاهای دیگر نیز از مجموعه کل قرآن میتوان این استفاده کرد. زبان قرآن این است که هر فرمانی که داده میشود، به نفع مردم و برای حفظ تعادل و امنیت جامعه است و هر جا به نسبت فرمانی که میآید، فلسفه خاصی وجود دارد که در مجموع میتوان از آن به کلمه رشد و رسیدن جامعه اسلامی به کمال لایق خودش تعبیر کرد، پس فلسفه حجاب مقدمهای برای حفظ عفت عمومی برای زنان و مردان است. هر رفتاری که موجب شود عفاف در معرض خطر قرار بگیرد و تأمین نشود، قرآن نسبت به آن تذکر داده است و حتی به زنان خطاب فرموده که پاهای خود را محکم روی زمین نزنید و زینت پنهان خود را که در مچ پا قرار میدادند، به وسیله زدن پاهای خود به زمین، آشکار نکنند؛ یعنی تا این اندازه قرآن کریم به امر عفت توجه دارد. خوب معلوم است که زدن پا روی زمین و مشخص شدن اینکه خانمی که پای خود را روی زمین میزند، دارای یک زینت آلاتی است که در زیر پا قرار دارد، ربطی به امر حجاب ندارد؛ بلکه کاملاً متوجه بعد اصلی مسئله، یعنی رعایت عفت و حیا در جامعه است. در سوره احزاب نیز پساز بیان لزوم رعایت حجاب و نزدیک کردن دو طرف جلباب به یکدیگر بهنحوی که جلباب حقیقتاً بهصورت حجاب باشد، میفرماید: جهت رعایت این نحوه حجاب این است که زنان مورد تعرض، نگاه و آزار افراد اوباش قرار نگیرند و هیچ نوع تحریکی از سوی زنان در جهت جلب توجه مردان اتفاق نیفتد. اینها نشاندهنده این است که مسئله عفت و پاکدامنی، محور اصلی فرمایشات قرآن است و در حقیقت حجاب، ابزاری است برای اینکه جامعه اسلامی در سلامت و امنیت کامل از این جهت قرار بگیرد.
□ اسلام در چه زمانی و به چه علت مسئله حجاب را مطرح کرد؟
▪ طرح مسئله حجاب بهوسیله اسلام در دورانی اتفاق افتاد که حکومت اسلامی تشکیل شد و ۱۳سال پیامبر اسلام صلّیاللهعلیهوآلهوسلم در مکه حضور داشتند و در آنجا سخن از حجاب نزد؛ حتی بعد که به مدینه مهاجرت کردند، در سالهای نخست سخنی از بحث حجاب مطرح نکردند، بحث حجاب وقتی مطرح شد که زمینه مساعدی برای طرح آن وجود داشت؛ یعنی در زمانی که مشکلی برای یکی از آقایان پیش آمده بود. از این بیانات معلوم شد، حجاب امری واسطهای و ابزاری است. این نیست که حجاب همانند واجبهای دیگر مثل نماز و روزه مطرح شده باشد. بلکه حجاب ابزاری برای حفظ عفت عمومی جامعه است و در بیرون از خانه معنا پیدا میکند. اگر حجاب، عبادت محسوب میشد و مانند نماز و روزه بود، هم در خانه و هم بیرون از خانه باید رعایت میشد؛ اما میبینیم، ضرورت و وجوب حجاب بیرون از خانه مطرح شده است و در ارتباط با نامحرمان و خارج از منزل معنی پیدا میکند.
ممکن است برخی بگویند: چرا در نماز هم شکلی از حجاب مطرح شده است؟جواب این است که خدا میخواهد این را بفهماند وضعیت حجاب زن برای بیرون از خانه و مواجهه با نامحرمان، بهترین وضعیت برای زنان است و حافظ شخصیت و عفت آنهاست و لذا در نماز که بهترین حالت برای انسان است، زنان باید این مقدار از حجاب را رعایت کنند. خداوند دوست میدارد که موقع خواندن نماز همانطور که موها شانه میشود، دندانها مسواک میشود، از عطر استفاده میگردد، بانوان با وضعیت حجاب در پیشگاه خداوند متعال حاضر شوند و این تمرینی دائمی برای آشنا شدن زنان در جامعه اسلامی با حجاب و پذیرش این فرهنگ بهصورت عمومی که وضعیت حجاب بانوان هرگز موجب تحقیر آنها نیست؛ چنانکه شانه زدن و مسواک زدن و عطر زدن موجب تحقیر نیست؛ بلکه نشان میدهد، زیباترین و شکیلترین حالت برای بانوان در پیشگاه خدای متعال، داشتن چنین حجابی است و این فرهنگ وقتی در نماز مراعات شود، فرهنگی عمومی و قابل قبول برای همه مسلمانان خواهد بود، جهت دیگر آن این است، چون شکستن نماز حرام است و ممکن است، در حال نماز نامحرمی وارد شود و خانم نمازگزار نتواند حجاب را رعایت کند، پس با حفظ حجاب وارد نماز میشود که اگر نامحرمی هم وارد شود، مجبور نباشد که نماز را بشکند.
ممکن است، کسی تصور کند پس حجاب در نماز واجب نیست و اگر مثلاً نامحرم وارد نشود، نیازی به حجاب نیست. پاسخ منفی است یا اینکه میگویند: چرا با اینکه خداوند با ما نامحرم نیست، چرا باید حجاب را رعایت کنیم، دو نکته پیش گفته را میشود استفاده کرد؛ یکی اینکه فرهنگ حجاب بهعنوان فرهنگی برتر و زیبا و شکیل و محترمانه در خور کرامت زن تلقی شود و نکته دیگر و فرعیتر این است که موضوع شکستن نماز اتفاق نیفتند؛ اما به هیچ عنوان، سخن این نیست که رعایت حجاب در نماز واجب نباشد.
□ آیا بیحجابی جرم است و حکومت میتواند بدحجابها و بیحجابها را مجازات کند؟
▪ بیحجابی امری حرام است؛ زیرا وقتی مطلبی امر میشود و صورت وجوب به خود میگیرد، همانطور که در آیات قرآن ملاحظه شد که بهصورت امر صادر شده و از بانوان رعایت حجاب و محدوده آن خواسته شده، ترک واجب قطعاً حرام است. قبلا هم توضیح دادیم که حجاب توسط حکومت اسلامی در زمانی که اسلام از نظر سیاسی، اقتصادی، مباحث اجتماعی، ایجاد تمدن نوین و قدرتیابی و تسلط در عمده عالم و جهان بهلحاظ نظامی، سلطه کافی یافته بود، مطرح شده است؛ نه اینکه طرح مسئله حجاب در آغازین روزهای پیدایش اسلام باشد؛ البته نکته مهم این است که در گذشته مسئله حجاب موجود بوده ولی کافی نبوده و بهصورت مطلوب رعایت نمیشده است؛ یعنی اصل حجاب بوده و جلباب و خمار رایج بوده؛ ولی به وضعیت مطلوب که فلسفه ناشی از طرح حجاب را باید تأمین میکرده تأمین نمیکرده و این پوشش ناقص، نهتنها عفت عمومی را ایجاد نمیکرده بلکه گاهی به عفت عمومی نیز ضربه زده است که درباره شأن نزول خمار به آن اشاره شد.
باید بپذیریم که رعایت حجاب نیز کار آسانی نیست. اینکه زنان مو، اندام، دستها و پاهای خود را بپوشانند، کار سادهای نیست؛ حتی میبینیم، قرآن فرموده که سخن گفتن خود را نیز مورد مراقبت قرار دهند؛ حرف زدن باید متعارف و بدون پیام و بدون تحریک و خالی از هر نوع جلب توجه جنس مقابل باشد. حتی قرآن تبرج و خودنمایی بانوان را ممنوع کرده است. بانوان حق تبرج و خودنمایی در بیرون از خانه ندارند و چون اینها یک تکلیف خاص است و مردان چنین تکلیفی ندارند، رعایت آن نیز کار آسانی نیست: پس این تکلیف مهم باید در یک شرایط ویژهای برای بانوان تعریف شود. بهخصوص در شرایط فعلی در جامعه ما که بیحجابی و خونمایی بهعنوان یک سرمایه اجتماعی در سطح جهان برای زنان مطرح است و هر روز عدهای میکوشند که چاشنی آن را اضافه کنند، بدیهی است که قرار دادن زنان زیر پوشش و حجاب و الزام به آن امری دشوار است. اینکه از بانوان بخواهیم از این سرمایه اجتماعی که البته از نظر مسلمان اینگونه موارد، سرمایه اجتماعی نیست و موجبات تخریب شخصیت زنان را فراهم میکند، قانع کردن بسیاری از اشخاص و بانوان به حجاب امری دشوار شده است؛ لذا میبینیم، هر چه میکوشیم و از هر راهی وارد میشویم تا بانوان را به حجاب مورد نظر اسلام الزام کنیم، در بسیاری از موارد با شکست مواجه میشویم. اینگونه نیست که با تبلیغات و امر به معروف روز به روز بر تعداد بانوان با حجاب افزوده شود و گاهی بالعکس است؛ زیرا سرمایه اجتماعی قرار دادن بیحجابی، مانع بزرگی در مسیر را تحقق و ترویج حجاب است، و حقیقتاً تأمینکننده عفت عمومی، امنیت اجتماعی و در نتیجه سلامت بانوان و بهویژه خانوادههاست.
وقتی به صدر اسلام نگاه میکنیم، میبینیم که در آن موقع با اینکه حجاب بهصورت ناقص بود، اسلام حجاب را معطل کرد تا اینکه نفوذ جهانی اسلام تثبیت گردید و لذا در یک مقطعی این مسئله را در سوره نور و احزاب عنوان فرمود و کیفیت پوشش زنان را مطرح کرد. اسلام ابتکاری در خصوص مسئله حجاب نداشته و تصحیح ناصحیح فرمود و چگونگی رعایت حجاب را مطرح کرد؛ بهگونهای که بتواند به مقاصد بلند اسلام که تأمین سلامت اجتماعی است، نائل شود و جامعه را به نقطه کمال سوق دهد. اسلام میخواهد در محیط جامعه که محیط کار و تلاش است، با تحریکات جنسی مواجه نباشیم. تحریکات جنسی فقط باید در چارچوب خانواده تأمین شود اصلاً برای حفظ خانواده حجاب مطرح میشود و حفظ خانواده است که حجاب را ضروری میکند؛ زیرا وقتی بانوان حجاب را رعایت کردند، مسئله کنترل نگاه و ارتباط قطعاً صورت میگیرد.
اصراری که اسلام دارد، علاوه بر طرح مسئله حجاب، بر عدم اختلاط زن و مرد که همه زیرمجموعه امر حجاب هستند، کاملاً نشان میدهد که محور اصلی و اساسی که حفظ امنیت و عفت عمومی است، در حقیقت همین عفت و امنیت اجتماعی ساماندهنده خانوادهها و پیشگیرنده نابسامانیها و از هم پاشیدن خانوادههاست که اگر حجاب رعایت نشود و عفت عمومی تأمین نگردد قطعاً خانوادهها نیز پایدار نخواهند بود.
نکتهای که تأکید میشود، این است که با توجه به اینکه مسئله حجاب در شرایطی عنوان شد که تمدن نوین اسلامی در عالم و عدالت اجتماعی توسط اسلام برای عموم مردم ملموس شده بود، قرآن مسئله حجاب را برای بانوان که بهصورت ظاهر یک تحمیل است و تحمیل برای مردان به این شدت نیست، در صورتی مطرح میکند که همه طعم واقعی اسلام را چشیدهاند و عظمت و تمدن اسلام، مردم را کاملاً توجیه و آماده کرده بود، کاملاً مستعد بودند که این مقداری از تکلیف که اسلام از خانمها میخواهند که همان خمار را بهنحو بهتری بپوشند و جلباب (چادر) را بهنحوی بپوشند که عفاف اجتماعی و سلامت و امنیت جامعه تأمین شود، اکنون کاملا آماده اجرای چنین تکلیفی هستند. برای اینکه در اذهان نکته ناثوابی تداعی نشود، در مورد کلمه تحمیل باید عرض کنیم، تکلیف و تحمیل تقریباً نزدیک به هم است؛ اما قرآن و اسلام در فرهنگ خود، کلمه تحمیل را استفاده نمیکند. اما هر سختی بهمعنای تحمیل نیست؛ یعنی بار منفی به دنبال ندارد. هر امر دشواری میتواند بهجهت فوایدی که دارد، نهتنها تحمیل نباشد، بلکه مطلوب و کاملاً پذیرفتنی باشد. تمام تکالیف و احکام اسلام این چنیناند و اسلام با بیان فلسفه احکام و زیبا نشان دادن ایمان در دلها، مسیری را پیموده که مسلمان خود را تحت ستم و تحمیل احساس نمیکند؛ بلکه کشیدن بار تکلیف را محبوب خود میداند و از آن لذت میبرد؛ مثلاً عبادت تکلیف است و فرد عابد در عین حال از عبادت خود لذت میبرد؛ زیرا آن را در مسیر کمال و رشد خود میبیند؛ پس تحمیل با تکلیف فرق دارد.
حال در این سئوال که آیا حکومت اسلام در شرایط فعلی میتواند بدحجابها را مجازات کند؟ پاسخ این است، چون در اسلام میبینیم که حکومت اسلامی در تصویب حجاب دخالت کرد، اکنون هم دخالت حکومت اسلامی در امر حجاب مسئلهای روشن و واضح است؛ اما اینکه چه رفتاری باید حکومت اسلامی داشته باشد و چه مجازاتهایی را تعریف کند، این پاسخ دقیقی لازم دارد که متفکران ما باید در این بخش فکر کنند و راهکار پیشنهاد دهند. اجمالا نظر ما این است که حکومت اسلامی باید در این بخش بکوشد و راهکار پیشنهاد کند و از طرق مختلف مشکل خود را حل کند. به نظر ما کار عمومی و درازمدت این است که حکومت اسلامی درصدد تأمین زیرساختهای تمدن نوین اسلامی برآید و اگر حکومت به وظایف خود عمل میکند و در صدد تأمین زیرساختها برآید، و ممکن است متناسب با بیحجابی در جامعه مراحلی را در بازگرداندن بانوان به مسیر اصلیشان که رعایت حجاب اسلامی است انجام دهد و در این مقوله موفق باشد. اینکه بگوییم چه نوع مجازاتی باید وضع شود، این امر متوجه مراجع و مجامع قانونگذاری است و باید با دقت انجام شود؛ اما در طرح درازمدت حکومت اسلامی باید همان راه را که اسلام در آغاز خود طی کرد، یعنی چشاندن طعم عدالت و ایجاد تمدن میکند.
اکنون حکومت اسلامی باید در این طراز قرار بگیرد و نشان دهد که تمدن اسلام چه معنایی دارد و باید در چه جایگاهی قرار بگیریم. با این کار ما روحیه غربگرایی و خودباختگی در برابر تمدن پوشالی غرب را از جامعه اسلامی خود برطرف خواهیم کرد. یکی از نکاتی که علاوه بر تأمین زیرساختها و تمدن نوین اسلامی لازم است، به آن توجه شود مسئله حفظ کرامت بانوان در محیط خانواده است؛ یعنی باید مشکلات بانوان در محیط خانواده مورد توجه حاکمان اسلامی قرار بگیرد و زن را از اینکه در محیط خانواده مورد بیاحترامی قرار بگیرد و کرامتاش نقض شود، رهاسازی کند. اگر بانوان برخورد کریمانه اسلام را ببینند و اسلام را بهعنوان مدافع حقوقشان که در گذشته تضییع میشده است، ببینند، قطعاً خیرخواهی اسلام را درک میکنند و تکالیف خود را بهتر از گذشته انجام میدهند. ما معتقدیم که اگر حکومتی وظایف خود را بهخوبی انجام داد، بعداً میتواند به مسئله حجاب بپردازد و آنرا تصحیح کند. اینکه زنی را شلاق بزنیم، امکانپذیر نیست که او را به مسیر بازگردانیم؛ بهجز اینکه لجبازی را با نظام اسلامی افزایش دهیم، نتیجه مطلوبی به دست نمیآوریم.
□ به نظر شما جامعه اسلامی در حال حاضر باید چه رویهای را در پیش گیرد؟
▪ به نظرم یک کار درازمدت در پیش داریم و یک وظیفه کوتاهمدت؛ اما وظیفه درازمدت که اصلیترین وظیفه حکومت اسلامی است و ما به آن اشاره کردیم، ایجاد یک تمدن نوین در عصر ماست. باید به زنان و مردان بفهمانیم که اسلام یک نیروی اصلاحگر، تحولآفرین و تمدنساز است. باید بگوییم که اسلام قادر به رعایت و ایجاد گفتمان عدالت در سطح جهان است و این توانایی را دارد که طرحی نوین دراندازد. ما باید این را اثبات کنیم.
اگر در جامعه اسلامی اختلاس، بیکاری، اعتیاد، فقر و فحشا باشد، بیحجابی بهصورت امری طبیعی جلوه میکند و اینکه انتظار داشته باشیم، بدون رعایت عدالت اجتماعی با بودن اختلاس و تفاوتهای بسیار فاحش اقتصادی باز هم زنان ما، فرمان اسلام مبنی بر حفظ حجاب را بپذیرند، گمان میکنم این یک توقع بهجایی نیست. باید اول زیرساختهای حجاب را درست کنیم؛ عقبه حجاب، اقتصاد مقاومتی، تولید داخلی، رونق تولید است. باید فقر، فساد و اعتیاد را از مردان بگیریم تا بتوانیم امر حجاب را عنوان کنیم و با سربلندی از اصل حجاب جانبداری و آن را ترویج کنیم.
توجه داشته باشیم که طبق دستور و نظر قرآن شوهر باید مؤمن باشد تا زن حجاب داشته باشد. اگر مرد بیاعتقاد است و با اسلام مخالفت دارد و یا حتی بیکار و معتاد است و هزاران گرفتاری دارد، نمیتواند به زن امر کند یا بخواهد که حجاب را که مورد نظر اسلام است، رعایت کند. پس باید ستمهای اجتماعی و فاصلههای طبقاتی را از بین ببریم وغیره تا مردان در خانواده بتوانند مدیریت و همسران خود را به لحاظ مالی تأمین کنند. در آنصورت است که خانمی که از شوهر خود در نفقه دادن و رعایت خلق و خو راضی است، همگام با جامعه اسلامی در مسیر حجاب و عفاف گام برمیدارد؛ حتی نیاز نیست که مرد بگوید خود را بپوشان؛ بلکه مردی که صاحب اقتدار است، درآمد دارد، خانوادهاش را تأمین میکند و دستورات دین را در پرداخت نفقه کافی در حفظ شخصیت زن، رعایت اخلاق اسلامی و معاشرت سالم مورد نظر قرآن انجام میدهد، میتواند در اداره خانواده و کلیت مسئله دین که یکی از زیرشاخههای آن رعایت حجاب است، موفق باشد و قرآن میخواهد به جایگاهی برسد که زنها وقتی احساس کنند که همسرانشان چنین چیزی را طالباند که خدا هم به عنوان تکلیف خواسته است، بدون تردید حجاب را میپذیرند و نسبت به آن تسلیم میشوند.
□ حکومت از چه طریق میتواند وارد بحث حجاب و عفاف شود؟
▪ چنانچه شایسته است؛ مسئله حجاب را باید پیاده و اجرا کنیم. آن هم در شرایط امروز که گفتیم مسئله بدحجابی به یک سرمایه اجتماعی تبدیل شده است و زنان مقبولیت خود را در بیحجابی میدانند. بنابراین همانگونه که اسلام با حکومت وارد حجاب شده، اکنون نیز حکومت باید وارد شود؛ اما ورود به این معنا نیست که با گشتهای مخصوص یا جسارت و کتک زدن یا مجازات خیابانی که الحمدالله نبوده است، با این پدیده غلط مبارزه شود.
حکومت اسلامی میتواند برخی از مقررات را در برخی از مراکز دولتی از جمله آموزش و پرورش و سایر مراکز، دانشگاهها و غیره که ذیل حکومت تعریف میشوند و جایگاه معین دارند، به اجرا بگذارد و با پدیده بیحجابی مقابله کند؛ زیرا بشر همیشه نیاز به مقررات دارد. اینکه تذکر داده شود؛ اما هیچ، قانونی با هیچ پشتوانهای نباشد، کافی نیست و نقش خود را ایفا نمیکند. به نظر من در کنار گشت و ارشاد و وضع مقررات ویژه، یکی از مهمترین اصولی که باید مراعات کنیم و با طرح درازمدت و تأمین زیرساختها مسئله تبیین امر حجاب، باید به آن بپردازیم، فلسفه حجاب است که اهمیت زیادی دارد.
درست است که برای عمومیت بخشیدن به مسئله حجاب و تأمین زیرساختها برای مقبولیت، حکومت باید کوشا باشد و زیرساختها را تأمین کند؛ اما یک برنامه دائمی و زودبازده در این مقوله، بیان فلسفه حجاب برای همه مردم، اعم از زنان و مردان است. باید تبیین شود که حجاب چه نقشی در سلامت و امنیت جامعه دارد. باید مشخص شود که بیعفتی یکی از عوامل مهم بر هم زدن کانونهای خانواده است و موجب گسستن پیوندهای خانوادگی است. این مسائل باید مطرح شود. نمیدانم چنین چیزی در فضای مجازی وجود دارد! ایجاد سایتهایی جذاب برای تبیین این امر و فیلمهای تأثیرگذار، یکی از فعالیتهایی است که دولت و گروههای جهادی یا هر مرکز دیگر میتواند این کار را انجام دهد و در کنار سایتهای متعددی که نقش تهاجمی، شبیخونی و نفوذی دارند ما نیز تعدادی مرکز برای تبیین فرهنگ و سبک زندگی اسلامی به صورت وسیع با عناوین و اشکال مختلف در سطح فضای مجازی داشته باشیم و یا در هر مدلی که امکان دارد، به تبیین مسئله حجاب بپردازیم؛ یعنی فقط به فضای مجازی اکتفا نکنیم؛ بلکه در فضای واقعی و عینی و مراکزی که امکان ورود است، انجام دهیم و این کار را هرگز از برنامه دائمی خود حذف نکنیم.
□ به نظر شما صدا و سیما چه وظیفهای در تبیین حجاب و عفاف دارد؟
▪ در بسیاری از موارد صدا و سیما خود، رفتار مطلوب ندارد. تبلیغاتی که انجام میدهد، دارای مشکلاتی است. بانوانی که به عنوان مدل برای تبلیغ مواد غذایی در صحنه حاضر میشوند، به نفع حجاب و عفت عمومی نیست. ضمن اینکه سبک زندگی اسلامی را هم از میان میبرند و تضعیف میکنند. صدا و سیما به بهانه جلب پول، ثروت و توانمندی برای اجرای برنامههایش کاری میکند که نهایتاً به زیان امر حجاب و اسلام است.
اگر فرضاً به وسیله تبلیغ و استفاده از چهره و زیبایی بانوان مبالغی را کسب کنند، معلوم نیست که آن مبالغ مشروع باشد و اگر مشروع نباشد، نمیتوان به وسیله نامشروع، شرع را تبیین کرد و جایگاه والای آن را توضیح داد. برخی فیلمها و نمایشنامهها هم متأسفانه اهداف اسلام به ویژه مسئله حجاب را نمیتوانند تأمین کنند. صدا و سیما باید دامان خود را پاک کند و مراقبت کند. باید بداند تکلیف دینی او در این عرصه پرخطر چیست؟ آیا وظیفهاش این است که بانوان را با اشکال مختلف به نمایش بگذارد. آن هم با مدل و لباسهایی که فلسفه حجاب را نه تنها تأمین نمیکند؛ بلکه خود محرک هستند و زیبایی را چند برابر میکنند. این امور به حیثیت زنان و بالاتر از آن به حیثیت اسلام ضربه میزنند، نمایش بانوانی که چهره و لباس آنها جلب توجه میکند، با سخن و هدف اسلام که ایجاد عفت است، همخوانی ندارد. جامعه باید پاک باشد و زنان موقع ورود در محیطهای اجتماعی، با رعایت حجاب و ارزش گذاشتن به عفت عمومی، تکلیف خود را انجام دهند.
ورود بانوان در همه سطوح اجتماعی در صورتی که حیای اجتماعی و عفاف عمومی مخدوش نشود، کاملاً آزاد و بلامانع است؛ اما اینکه پرسیده بودید، بیحجابی جرم است یا نه؟ پاسخ این است که اگر به پیشینه حجاب بپردازیم و ببینیم حجاب چیست؟ و در چه عرصه و زمینهای با وجود تمدن اسلامی و با یک بهانهای که ایجاد شد، تکلیفی بر عهده بانوان است. وظیفه خود را امروز به عنوان حکومت اسلامی تشخیص میدهیم، منتها همانطور که گفتیم، وضعیت امروز از یک جهت با صدر اسلام قابل مقایسه نیست. در گذشته بیحجابی وجود نداشت. بدحجابی بود و بیحجابی و بدحجابی سرمایه اجتماعی نبود؛ اما امروز بیحجابی به صورت سرمایه اجتماعی جلوهگر شده و باید راه مقابله با آن را پیدا کنیم و به صورت دقیق انجام دهیم؛ یکی از این امور که درازمدت است، این است که زیرساختهای اجتماعی را مورد توجه قرار دهیم. دوم جایگاه و کرامت زن در خانواده کاملاً حفظ شود و سوم اینکه به تبیین فلسفه حجاب به صورتهای مختلف و با امکانات موجود بپردازیم و بکوشیم در امر گسترش حجاب موفق باشیم.
□ مهمترین موانع تأثیر برنامه رسانه ملی بر گسترش فرهنگ حجاب و عفاف چیست؟
▪ مهمترین موانع در برخی موارد میتواند خود صدا و سیما باشد که برخی مسائل را رعایت نمیکند. مسئله اختلاط را رعایت نمیکند، معمولاً برای خانم مصاحبهشونده، آقا یا بر عکس برای آقای مصاحبهشونده مجری خانم قرار میدهند که ضرورتی ندارد. یا نگاهی که اسلام ممنوع کرده گاهی در صدا و سیما رعایت نمیشود. ما باید حجاب مطلوب اسلامی را با فیلمها نشان دهیم؛ نه اینکه سلبیریتیها را بیاوریم، با لباس غیراسلامی که جلب توجهکننده و جذاب است، بزک کنیم. هر چند با این لباسها پوست بدن ظاهر نیست؛ اما جلوهگری که اسلام ممنوع کرده آن پوشش موجود نیست؛ یعنی علاوه بر مسئله حجاب، ممنوعیت و تبرج را داریم.
وقتی میگویند که زن پاها را محکم روی زمین نزند یا در هنگام صحبت کردن جدی باشد که پیام جنسی نداشته باشد، باید بدانیم کسانی که در صدا و سیما ظاهر میشوند، علاوه بر حجاب، این نکات را نیز مراعات کنند؛ یعنی سخنن گفتن و پوشش به گونهای باشد که مطلوب اسلام و مجاز است به نظرم صدا و سیما در ترویج حجاب کم کاری میکند، متاسفأنه اقدامی هم در این خصوص نمیشود و این درحالی است که افراد باذوقی هستند که میتوانند نقش حجاب را جا بیندازند. صدا و سیما باید نقش تربیتکننده داشته باشد و به فرموده امام خمینی (ره) نقش دانشگاه را ایفا کند؛ البته از برنامههایی که دارند، تشکر میکنیم و بسیاری از برنامههایشان مفید است؛ ولی کافی نیست. افرادی که در آن مشغول هستند میتوانند با سلیقه خوب و ظرایف خاصی مسئله حجاب را تبیین کنند و شخصیت زن را خوب نشان دهند؛ زنهای با شخصیت و عفیف را نشان دهند و معرفی کنند. صدا و سیما باید موانع را شناسایی کند و در رفع موانع که کارکرد صدا و سیما است، بکوشد و در ترویج حجاب تلاش کنند و تأثیرگذار باشند.
□ چگونه میتوان بانوان را برای امر حجاب مجاب کرد و به طور کلی چه راهکاری را پیشنهاد میدهید؟
▪ لازم است بانوان را با فلسفه حجاب بیش از گذشته آشنا کنیم. باید رویارویی تمدن نوین اسلامی را با تمدن پوشالی و بیاساس غرب برای همگان آشکار کنیم تا خودباختگی و غربزدگی از میان مردم رخت برکند. باید حقوق بانوان را اگر در مواردی از دست رفته، بازگردانیم و خوشنودی و خوشبینی نسبت به نظام اسلامی را در آنها زنده نگه داریم. باید به آنها نشان دهیم، اسلام تمدنساز و عدالتپرور است؛ اسلام برای همه امور سخن و فلسفه ویژهای دارد و فلسفه عمده حجاب رعایت عفت عمومی در جامعه و در نتیجه حفظ کانون خانواده و افزایش شمار ازدواج و کاهش میزان طلاق است.
اینها هر یک مقولهای مهم است که باید به طور جداگانه و مبسوط به آن پرداخت. باید علل افزایش طلاق را جستجو کنیم. اگر زن در خانواده از شوهر ناراحت و ناراضی است، علل آن را مورد توجه قرار دهیم. اگر در محیط خانه به او ظلم میشود، از او حمایت کنیم. ببینیم انگیزهاش از بیحجابی چیست؟ میخواهد از شوهرش انتقام بگیرد؟ نسبت به حجاب کینه دارد؟ کینه از بیعدالتیها دارد؟ یا از رفتار نامناسب جامعه و محیط و نقض کرامت زنان ناشی میشود؟ اگر این موانع را برطرف کنیم، میتوانیم عقبه حجاب را تأمین کنیم و بانوان را به وضع درستی از رعایت حجاب برسانیم.
اگر وضعیت حجاب در اوایل پیروزی انقلاب اسلامی مورد توجه قرار دهیم، میبینیم که بعد از پیروزی انقلاب، مردم چشمههایی از عدالت اجتماعی اسلام را دیدند و جو و فضا به گونهای شد که به سوی خدا، عدالتپروری، رفع تبعیضها و فاصله طبقاتی متمایل شد. وقتی مردم به دستورات حضرت امام خمینی(ره) و مواضعی که به نفع مستضعفان و علیه زورمندان اتخاذ شد، توجه کردند، علاقه وافری به انقلاب و اسلام ایجاد شد و گرایش به دین و حجاب به سرعت در میان بانوان گسترش یافت، به طوری که بعد از مدت کوتاهی، کمتر با وضعیت بیحجابی و بدحجابی مواجه شدیم و اگر آنچنان که اهداف انقلاب اسلامی اقتضا میکرد، موفق میشدیم که یک جامعه دینی خالی از تبعیض و دارای عدالت اجتماعی بنیاد کنیم، بیتردید علاقه و گرایش همه طبقات به اسلام افزایش مییافت و بدون شک، به اجرای فرمان خداوند مبنی بر رعایت حجاب و حفظ عفت و حیا بیش از گذشته توجه میکردند.
حضرت امام مرتب میفرمود: من از داخل نگرانم از دشمنان بیرون نگران نیستم. از اینکه عدهای به جمعآوری غنایم بپردازند، عدهای از حکومتداران از به دست گرفتن حکومت به دنبال تأمین منافع شخصیشان باشند؛ از این نگرانم. با این روال ارزشهای انقلاب اسلامی به فراموشی سپرده میشوند و در نتیجه نه تنها مردم به انقلاب اسلامی اقبال نمیکنند؛ بلکه هر روز از آن فاصله بیشتری میگیرند. حضرت امام (ره) میفرمودند: طلب دنیا کردن در رأس گناهان است. ایشان میگفتند: مردم ولی نعمتان و روسای ما هستند و حاکمان باید قدر مردم مظلوم و مستضعف را که با تلاش آنها بود که اسلام به پیروزی رسید، بدانند تا بیعدالتی از جامعه اسلامی رخت بربندد. امروز هم اگر به دنبال تأمین نظرات و مواضع فاخر حضرت امام(ره) باشیم و دولتمردان وظیفه خود را نسبت به مردم و مستضعفان چنانکه باید انجام دهند، بدون شک، با وضعیت بهتر از شرایط کنونی مواجه خواهیم شد.
همه دستگاهها و نهادهای تعلیم و تربیت اعم از حوزه و دانشگاه باید شبکههای گستردهای برای تبیین امر حجاب و فلسفه آن ایجاد کنند و انواع مختلف شبکههای حضوری و مجازی تشکیل شود. از سوی دیگر، مشکلات بانوان در عرصههای مختلف توسط دستگاههای دولتی، راه حل مناسب خود را پیدا کند و از این طریق معلوم کنیم که اسلام پشتیبان واقعی بانوان و خانوادههاست. اگر به این موفقیت دست یابیم و از سوی دیگر بتوانیم شرایط ازدواج زنان را تأمین کنیم، زنان در معرض ازدواجهای سالم قرار بگیرند، امر طلاق کاهش یابد و طلاق از جامعه دینی رخت بربندد و بانوان کرامت انسانی و جایگاه واقعی خود را بازیابند، به نظر میرسد انگیزههای بیحجابی از بین میرود و میتوانیم جامعهای مطلوب، عفیف و پاک تشکیل دهیم و وضعیت بدی که امروز از ناحیه بیحجابی و بدحجابی مشاهده میکنیم را نخواهیم داشت.
واقعیت این است که امروز فقط بحث بیحجابی را نداریم؛ با مسئله بیحیایی و برهنگی کامل مواجهیم، این نیست که برخی از زنان حجاب را رعایت نمیکنند؛ بلکه برخی از زنان گویا اعتقادی به حجاب ندارند و در برهنگی، با یکدیگر به نوعی مسابقه گذاشتهاند. اگر بتوانیم به تأمین زیرساختها و رفع تبعیضها و رعایت حقوق زنها در خانواده دست بزنیم و در این زمینه موفق باشیم، به نظر میرسد که مشکلی به نام برهنگی و بیحجابی و بدحجابی در آینده نخواهیم داشت.
□ آیا وضع معیشتی و اقتصادی مردم در گرایش به بدحجابی تأثیر دارد؟
▪ وضع معیشتی و اقتصادی قطعاً بیتأثیر نیست؛ اما اینکه بگوییم پس حالا که بیتأثیر نیست، بانوان مجازند به علت بدی وضع اقتصادی حجاب را رعایت نکنند، حرف نادرستی است. آیا وضعیت اقتصادی میتواند مجوز دروغگویی و ترک نماز باشد؟ قطعاً کسی نمیتواند به خاطر بدی وضع اقتصادی چنین مجوزی را بدهد؛ اما به لحاظ واقعگرایی، اول باید زمینهسازیهایی انجام شود و زیرساختهای اجتماعی به سمت ایجاد تمدن نوین اسلامی حرکت کند تا بتوان با رفع موانع، پذیرش حجاب را برای بانوان آسانتر و مطلوبتر کرد.
اگر مباحث داخل خانواده (سبک زندگی اسلامی) و رعایت عدالت اجتماعی در بیرون از خانواده مراعات شود و زنها احساس کنند که اسلام بهترین و تنهاترین مدافع حقوق آنهاست، امر حجاب را با دل و جان خواهند پذیرفت. همانطور که بسیاری از بانوان که با فلسفه دین آشنا هستند، کمیها و کاستیها را میپذیرند و آن را مانعی برای حجاب نمیدانند و با دل و جان امر حجاب را میپذیرند؛ زیرا درک کردهاند که حجاب برایشان چه قدر ضرورت دارد. این دسته از زنان، حجاب را مانع رسیدن به اهداف انسانی نمیدانند، بلکه رعایت حجاب را عاملی کمککننده برای حفظ کرامت و شخصیت انسانی خود میدانند و اگر در محیط خانه و محیط اجتماعی برخی از رفتارهای نادرست و ضداسلام در جهت عدم رعایت شخصیت و کرامت بانوان صورت میگیرد، آنها را از گرایش به دین و حجاب باز نمیدارد و با کمال افتخار و میل و با آگاهی کامل از موازین شرع و اسلام، نه تنها حجاب شخصی خود را رعایت میکنند؛ بلکه بانوان دیگر را به این سمت و سو سوق میدهند و در گسترش فرهنگ حجاب و عفت و حیا تلاش همیشگی دارند.
□ برای اصلاح وضعیت حجاب و عفاف چه اقداماتی باید انجام داد؟
▪ اینکه باید عقبهها و زیرساختها را درست و اهمیت حجاب را تبیین کنیم. باید با فعال نگه داشتن سایتهای ویژه حجاب و عفاف و راهاندازی کلاسهای اخلاقی و معرفتی در مساجد و دانشگاهها برای فهماندن فلسفه حجاب و اصلاح اعتقاد بانوان و حتی آقایان، کارهای جدی صورت بگیرد؛ چون خداوند در قرآن کریم از واژه «نساء مؤمنین» نام میبرد، یعنی زنانی که همسران مردان مؤمن هستند. ما بر این نکته تاکید میکنیم که از طریق مردان مؤمن و ارزش نهادن به بانوان دارای حجاب، فرهنگ حجاب توسعه مییابد؛ یعنی وقتی مردان به بانوان با حجاب احترام بگذارند و در انتخاب همسر، گرایش به بانوان باحجاب باشد، هر کدام عاملی است که حجاب در جامعه گستردهتر خواهد شد.
یکی از راههای مهم این است که مردها به گونهای تربیت شوند که عفتمدار و خانوادهمدار شوند و بانوان خود را با رفتار پسندیده اسلامی بدون اینکه نیازی به فشار باشد، به سمت رعایت حجاب سوق دهند.
□ آیا اجبار زنان غیرمسلمان و خارجی به حجاب، مانند منع زنان مسلمان از حجاب نیست؟ در خارج روسری را با خشونت از سر زنان مسلمان برمیدارند، در ایران زنان غیرمسلمان مهمان که وارد کشور میشوند، حجاب را تحمیل میکنیم. آیا این رفتار شبیه رفتار آنها و ظالمانه نیست؟
▪ در اینجا مسئله دو تا است و متفاوت از یکدیگر، و در این سئوال، قیاس معالفارق انجام شده است. در اروپا اگر با حجاب مبارزه میشود، در حقیقت با یک اعتقاد و دستورات دینی و ملازمات دینی و پایبندی زنهای مسلمان به حجاب مبارزه میشود؛ اینگونه نیست که بیحجابی در اروپا یک الزام و یک رفتار قانونی باشد؛ یعنی دولتهای اروپایی از مردم خود بخواهند که حجاب را رعایت نکنند. چنین چیزی در اروپا و آمریکا وجود ندارد. هر چند بودن حجاب هم لازم نیست. در آنجا آزادی هست؛ اما رها نیستند و قانون جنگل هم حاکم نیست. برای مقداری از حجاب قانون وجود دارد و مردم ملزم به رعایت آن هستند که البته از نظر ما رعایت حداقلی است.
پس در اروپا و آمریکا بیحجابی قانون نیست و امری دل بهخواه است. مردم میتوانند از حجاب استفاده کنند یا نکنند؛ اما برداشتن روسری زنهای مسلمان، مقابله با اعتقادات آنهاست؛ چون زن مسلمان بر اساس دینی که پذیرفته است، باید محجبه باشد؛ بنابراین برداشتن حجاب او به معنای مقابله با اعتقاد او و مردود است. مبارزه کردن با اعتقادات زنان مسلمان با برداشتن حجاب آنها و برخورد خشونتآمیز در واقع برخورد با اسلام و مذهبی است که زنان مسلمان به آن اعتقاد و علاقه ناگسستنی دارند؛ بنابراین سخن در این است که اگر با کسی به جهت اعتقاداتش برخورد کنند، آیا برخورد عادلانهای است؟ آیا میشود این مسئله را با درخواست جوامع اسلامی از بانوان غیرمسلمان مبنی بر رعایت میزان حداقلی از حجاب هنگام حضورشان در کشورهای اسلامی مقایسه کرد؟ این، مقایسه نامناسبی است.
بانوان غیرمسلمان که از سرزمین دیگری وارد ایران میشوند؛ چون در ایران قانون حجاب داریم و حکومت ما، اسلامی است. هنجار این جامعه مراعات حجاب است. پس همچنان که تبعه ایرانی باید هنجار کشور خود را رعایت کند، بانوان غیرمسلمان داخل کشور و یا آنهایی که از کشور دیگر میآیند، لازم است این هنجار را رعایت کنند. همانطور که مقررات راهنمایی و رانندگی را باید در تمام جهان رعایت کنند و کسی حق ندارد، این مقررات را به این بهانه که با قوانین مطلوب کشور من متفاوت است، رعایت نکند.
ما از زنان غیرمسلمان نخواستهایم، معتقد به اسلام باشند؛ بلکه میخواهیم در این جامعه اسلامی که وارد میشوید، مقررات حاکم را رعایت کنند و به حداقل حجاب پایبند باشد. به نظر نمیرسد، این مقدار برخورد از کشور اسلامی برای بانوان غیرمسلمان برخوردی خشونتآمیز و دور از انصاف و عدالت باشد؛ این در حالی است که در کشورهای غربی، مردم باید اعتقادات دینیشان را ترک کنند و گرایش به آداب و رفتارهای غیر اسلامی که در غرب حاکم است، پایبند باشند و این ظلم است.
در دنیای به اصطلاح متمدن غرب، آنچه که از زنان مسلمان میخواهند، ترک اعتقات دینی یعنی رها کردن اسلام و گرایش به آداب و رفتارهای غیراسلامی که در غرب حاکم است، میباشد و این ظلم است که از بانوی مسلمانی بخواهیم، از اعتقادات دینیاش دست بردارد و سبک زندگیاش را مانند دنیای غرب بسازد.
▪ سخن پایانی اگر دارید، بفرمایید
□ نباید همه نقشهها و ضعفها را بر دوش حکومت و دولت انداخت متأسفانه دشمن امروز با تمام قوا و تلاش خود و با بهکارگیری همه ابزار و ادوات فرهنگی که در اختیار دارد، هجمههای گستردهای را علیه اسلام و انقلاب اسلامی آغاز کرده و ضعف در ساختارها باعث شده که امروز شاهد چنین وضع اسفبار حجاب و عفاف باشیم. اینکه قانع شدهایم به یک روسری و پوشش مختصر، این عمل مربوط به دین و آموزههای دینی نیست؛، بلکه میخواهیم جلوی پیشروی دشمن را در وضع موجود بگیریم؛ متأسفانه امروز شلوارهای کوتاه، نازک و پاره پاره را بر تن زنان جامعه میبینیم. اگر قانع میشویم به یک حجاب معمولی، علت آن است که مرزهای حیا و عفت را دشمن جابهجا کرده است و همه غافل بودند.