کرونا و تغییرات سبک زندگی/ ضرورت ابداع در تبلیغ الهیات برای جهان پساکرونا
250799

کرونا نوعی سبک زندگی به‌ شمار می‌آید که تضادها را در خود جای داده است؛ تحلیلگرانی که معتقد بودند قرن بیست‌و یکم قرن هم‌افزایی مکتب‌های فلسفی است، امروز می‌بینند که دنیا با کرونا تغییرات اساسی کرده و کل فرایند دستخوش تغییر شده است.

به گزارش خبرگزاری کوثر، حجت‌الاسلام و المسلمین یحیی جهانگیری سهروردی، مدیر کل روابط عمومی، ارتباطات و امور بین الملل حوزه های علمیه خواهران، یادداشتی درباره تحلیل فرهنگی ـ بین‌المللی فضای کرونا و پساکرونا منتشر کرده است که شرح کامل آن را در زیر می خوانید.

اتفاق‌های بزرگ را باید حین وقوع آن تحلیل، بررسی و برنامه‌ریزی کرد. امروز همه پژوهشگران جهان در حال پژوهش روی دنیای پساکرونا هستند. غرب از دنیای پساکرونا بیش از خود کرونا می‌ترسد و اگر هوشیار نباشیم، غرب تصویر و ایده‌آل خود از دنیای پُست کرونا را به ما غالب می‌کند.

کرونا صرفاً یک ویروس اپیدمیک نیست، بلکه یک لایف استایل(سبک زندگی) است و زندگی بشر امروز و فردا را تغییر داده است. امروز بشر سؤال‌های جدی درباره کرونا می‎پرسد، همان طور که در نظر اندیشمندان و یا حتی فعالیت‌های مختلف مردم در عرصه‌های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و ... در عالم مجازی دیده می‌شود. آنها در این باره از کلیسا، حکومت‌ها و مکاتب سؤال می‌پرسند.

کرونا سبک زندگی است

کرونا سبک زندگی به‌شمار می‌رود که تضادها را در خود جای داده است. در واقع قرن بیست و یکم، قرن زایش و نبرد ایسم‌ها(گرایش‌های فلسفی) نیست، بلکه قرن سازش آنهاست.  قرن نوزدهم، قرن تولید ایسم‌ها بود. بشر هر روز مکتب‌هایی را دنبال می‌کرد و هر مکتب به دنبال برتر جلوه دادن خود بود.

در قرن بیستم، زایش مکتب‌ها نمودی نداشت، ولی در این قرن، نبرد ایسم‌ها را داشتیم. این در حالی است که در قرن بیست و یکم، پیروان این گرایش‌ها و مکتب‌های فلسفی می‌گویند ما باید به هم‌افزایی در این زمینه برسیم. آنها خواهان پایان دادن به مشاجره در این زمینه هستند و خواستار آن که با یکدیگر به دنبال راه‌حل باشند.

در قرن بیست و یکم سرعت جهانی‌سازی افزایش یافته است. دغدغه بشر امروزی، دغدغه‌های بزرگتری مثل محیط زیست، فراسرزمینی و درد انسان‌ها شده است.

قرن هم‌افزایی مکتب‌های فلسفی

تحلیلگرانی که معتقد بودند قرن بیست و یکم، قرن هم‌افزایی مکتب‌های فلسفی است، امروز دیده‌اند که دنیا با کرونا تغییرات اساسی کرده و به نوعی کل فرآیند دستخوش تغییر شده است.

اگر به آنچه که امروز در جهان اتفاق می‌افتد نگاهی بکنیم، می‌بینیم که همه به فکر خودشان هستند. ماسک یکدیگر را می‌دزدند، به داروهای هم شک دارند، یکدیگر را متهم می‌کنند و ... . این خود، می‌تواند کشور یا استان و حتی محله باشد.

با این صرفاً «به فکر خود بودن»، در دوران پُست کرونا با زیست بوم، منطقه زیست و کشور زیست مواجه خواهیم بود که در این منطقه‌ها و کشورها افراد فقط به فکر خود هستند.

جهان فردا در دست چه کشورهایی است؟

جهان فردا در دست چه کشورهایی است؟ کشورهایی که دنبال جهانی‌سازی از جنگ جهانی دوم به این سمت، به نفع خودشان بودند یا کشورهایی که به خودکفایی فکر می‌کردند؟

‌زیست‌ بوم‌هایی(مناطق زیست گیاهان، حیوانات و همه جانداران) که توانسته‌اند خودکفا باشند و خودشان را از نظر علوم انسانی، اقتصادی و ... آماده کنند، موفق خواهند بود. در این باره گفته می‌شود که کره جنوبی با اقتصاد برون‌گرایی که دارد، ضربه سختی می‌خورد، ولی می‌گویند اقتصاد ایران به اندازه باقی کشورها ضربه نخواهد خورد.

اقتصاد ایران درون‌گرا بوده و فرهنگ این کشور با نگاه خاص آن، شکل گرفته است. ایران می‌تواند از قوی‌ترین زیست بوم‌های جهان شود و کشورهای دیگر و همسایگانش را تحت تأثیر قرار دهد.

کرونا، گذر از زندگی سلولی به زندگی اتمی

کرونا نظم جدیدی از نظم جهانی به‌وجود آورد که در آن زیست بوم‌ها حرف نخست را می‌زنند. کرونا زندگی سلولی را شکست و به سمت زندگی اتمی برد.

نظم سلولی یعنی نظمی که چند زیرمجموعه دارد و همه می‌چرخند تا یک سلول را زنده نگه دارند، ولی جهان کرونایی نشان داد که همه به فکر خودشان هستند و این یعنی زندگی اتمیک؛ و این نظم اتمیک در تعارض با نظم‌های سابق جهانی است که کشورها به دنبال آن برای منافع خود بودند.

در زندگی سلولی همه می‎خواهند شبیه به هم باشند. در چنین شرایطی زبان‌های محلی از بین می‌رفت. اقتصاد، جهانی شده بود و مردم خودکفایی را مورد تمسخر قرار می‌دادند یا برای مثال علوم انسانی بومی را ناممکن تلقی می‌کردند.

با این حال، اقتصاد و علوم انسانی در زندگی اتمیک، اهداف جامعه هدف خود را دنبال می‌کند و برای مثال به جای همه جهان که برای ایران نسخه‌پیچی می‌کند، کرونا جامعه‌ها را به سوی خودبنیان شدن پیش می‌برد.

ناکارآمدی زندگی سلولی

بشر از زندگی سلولی خسته شده است و می‌پرسد نتیجه آن همه اعتباری که به اتحادیه اروپا دادیم چه شد؟ جهانی‌سازی چه دردی از ما دوا کرد؟ برای مثال یک نفر در چین تخلف و دنیا را نابود کرد؛ اگر زیست‌بوم خودمان را داشتیم، شاید بشر امروز چنین درگیری‌هایی را نداشت.

شاید سازمان‌هایی تأسیس شود که دغدغه‌های زیست‌بوم‌ها را پیگیری کند، برای مثال سازمان بهداشت جهانی که دغدغه خوراک و سوءتغذیه مردم کنیا را پیگیری کند. این قابلیت وجود دارد که مثلاً تهران در دوران اتمیک، شبیه اتریش در دوران سلولی شود.

بازپیرایی، غنی‌سازی و تبلیغ زیست‌بوم ملی

حال سؤال اینجاست که ما برای دنیای پُست کرونا چه آمادگی و برنامه‌ای داریم؟ به نظر می‌رسد سه کار مهم از اولویت‌های اصلی ما برای این دوران به‌شمار می‌رود؛ ابتدا باید نسخه‌های زیست‌بومی خودمان در فرهنگ، اقتصاد و  ...را بازپیرایی کنیم. سپس به غنی‌سازی نسخه بومی براساس زیست فردا بپردازیم و پس از آن زیست‌بوم خودمان را تبلیغ کنیم.

فریاد و نقد عالمانه به روند جهانی‌سازی مرسوم

در حال حاضر می‌توان از این فرصت طلایی که خراش‌هایی به بدن جهانی‌سازی زده شده است، استفاده کنیم؛ باید هر چه فریاد داریم بر سر جهانی‌سازی بزنیم و جهانی‌سازی فعلی را عالمانه نقد کنیم. نظریه‌پردازی‌ها باید به گفتمان تبدیل شود. کرونا تندبادی است که می‌تواند روند نظریه‌پردازی‌‌های جدید ضد جهانی‌سازی مرسوم را تقویت کند.

کرونا بازگشت به و برگشت از خدا را به دنبال داشت

کرونا با خودش دو فعالیت مختلف نسبت به دین را پدید آورد؛ ابتدا فعالیت دین‌گریزی و دیگری کنشگری معطوف به فرازمین. کرونا هم بازگشت به خدا و هم برگشت از خدا را به دنبال داشت. در دوران پُست کرونا با دو طیف مواجه خواهیم بود؛ ضد دین شدید و دیندار شدید.

حال امروز ما باید فکر و برنامه‌ریزی کنیم که چگونه خدا، دین و معارف الهی را به سایر زیست‌بوم‌ها صادر کنیم. تا موقعی که روش ما در الهیات همانند گذشته باشد، هرگز به دنیای نیازمند خدا نمی‌توانیم معبود حقیقی را معرفی کنیم. باید بدانیم که با صرف نهادسازی‌های دینی، دین و معنویت نهادینه نمی‌شود. امروز بیش از هر زمان دیگری نیازمند ابتکارات و ابداعاتی در نحوه روشی و تبلیغی خود برای معارف و الهیات هستیم.

برچسب‌ها