یادداشت| نقش زنان در نهضت جنگل، از ریاست ایل تا جنگ در کوهستان

در بعضی از درگیری‌ها که تعداد جنگلیان اندک بود، زنان شجاع و دلیر، در کنار مجاهدین روی در روی دشمن تفنگ‌ها را پر می‌کردند و گاه در این نبردها گلوله خورده و کشته می‌شدند.

به گزارش پایگاه خبری و رسانه‌ای حوزه‌های علمیه خواهران، به گواه شاهدان عینی و منابع مکتوب، نقش‌آفرینی و همراهی زنان در نهضت جنگل و قیام میرزا کوچک خان جنگلی قابل توجه بوده است و به لحاظ گستردگی زمانی و مکانی این مقاومت مردمی، بانوان بسیاری در این مبارزات همراهی و همکاری داشته و در گمنامی مجاهدت کردند.

علاوه بر تحمل مشقت‌های مقاومت که بر خانواده‌های سران و مبارزان نهضت جنگل وارد می‌آمد، زنان و دختران این سرزمین در مداوای مبارزان زخمی، تهیه خوراک، دوخت البسه و پوشاک نیز اهتمام داشتند، همچنین در لابه‌لای خاطرات و اسناد به جا مانده، می‌توان حضور مستقیم زنان در رویایی با متجاوزان با متجاوزان روس و انگلیس و قزاق‌های وطنی را مشاهده کرد که تاکنون کمتر به این مشارکت گران‌قدر در مبارزات مردمی جنگل پرداخته شده است.

مبارزات روستایی

ابراهیم فخرائی در کتاب سردار جنگل، یادآور می‌شود: «بارها اتفاق افتاد که ما توسط نیروهای دولتی و یا سالدات‌های روسی محاصره می‌شدیم و امیدی به رهایی نمی‌دیدیم. در این مواقع، صدای شلیک گلوله‌ها از پشت قزاق‌ها، حلقه را می‌شکست. آنان به خیال اینکه جنگلی‌ها از پشت سر آنان را غافلگیر کرده‌اند، پا به فرار می‌گذاشتند.

چندین بار به همین طریق، جان میرزا نجات داده شد. بعدها توسط جاسوسان باخبر شدیم که آنان زنان روستاهای اطراف بودند که با شنیدن خبر محاصره به کمک ما آمده بودند، در بعضی از درگیری‌ها که تعداد جنگلیان اندک بود، زنان شجاع و دلیر، در کنار مجاهدین روی در روی دشمن تفنگ‌ها را پر می‌کردند و گاه در این نبردها گلوله خورده و کشته می‌شدند.

زنان در جنگ ماکلوان

حاج احمد کسمائی، در کتاب یادداشت‌های خود، به یک مورد از نقش‌آفرینی زنان در همراهی با نهضت جنگل سخن گفته است: «نزدیک به ظهر ۲ زن را دیدیم کل پنج نفر قزاق سواره و مسلح را با ضرب چماق‌های خود دستگیر کرده و برای تحویل به اردو آوردند.

من از آن‌ها پرسیدم شما چگونه بدون اسلحه توانستید این پنج قزاق را دستگیر کنید؟ زن‌ها جواب دادند: ما آن‌ها را در میان جنگل سرگردان یافتیم به ایشان پیشنها کردیم بیایند به مرکز، به آن‌ها اطمینان دادیم، اگر تسلیم شوند، جان آن‌ها مصون خواهد بود، آن‌ها را به این قانع کردیم که تمام این مناطق جنگل در دست مجاهدین است و اگر اشاره‌ بکنیم، جنگلی‌ها بدون چون و چرا، شما را خواهند کشت، پس با کمیته مذاکره کردیم و منیژه نیز قول زن‌ها را قبول کرد و قزاق‌ها را خلع سلاح نمود و چون زنان قول داده بودند، آن‌ها را آزاد کرده، با مقداری پول روانه رشت کردیم.»

زنان ماسوله

نوه «غلامعلی ماسوله»، از مبارزان نهضت جنگل، خاطره‌ای را از قول مادر بزرگش این گونه نقل می کند: زنان ماسوله، هنگام جنگ، پشت سنگرها، تفنگ‌های جنگلی را پر می‌کردند و مهمات و اسلحه به آنان می‌رساندند و هنگامی که مردها برای کمک به میرزا می‌رفتند، عده ای از زنان به مرزداری مشغول می‌شدند.

آنان که اسلحه به دست می‌گرفتند با آمدن روس‌ها بقیه زنان را به طرف جنگل و پناهگاهی که در دل کوه‌ها نشان کرده بودند، هدایت می‌کردند و مواقعی هم با آنان در گیر و کشته می‌شدند.

کربلایی خانم

کربلایی خانم، خواهر میرزا کوچک جنگلی بود و در دوره‌ای، خانه‌اش در روستای «اشکلن» از توابع فومن، از کانون‌های اصلی نهضت جنگل به شمار می‌رفت و میرزا کوچک در همین خانه سکونت داشت و اصلی‌ترین جلسات میرزا و سران نهضت در سال ۱۲۹۹ در همین خانه امن برگزار شده و تصمیمات و فرماندهی نهضت از آنجا انجام می‌شد.

عظمت خانم خلخالی

او رئیس مقتدر ایل فولادلو و برادرانش رشیدالممالک خلخالی و امیر عشایر خلخالی از سران طایفه شاطرانلو، از طوایف شاهسون کردستان خلخال و اردبیل به شمار می‌رفتند.

آن‌ها همگی از متحدان سابق هیئت اتحاد اسلام و میرزا کوچک بودند و خدمات شایانی انجام دادند.عظمت خانم فولادلو، همواره از میرزا کوچک خان جنگلی و نهضت جنگل حمایت می‌کرد و برادرانش و همه‌ی قوای خود را در اختیار میرزا کوچک قرار دادند و میرزا، امیر نصرت پسر عظمت خانم را نایب والی گیلان قرار داد، همچنین زمانی که میرزا کوچک پس از جنگ و گریز و خیانت برخی از یاران مجبور به راهپیمایی کوهستانی شد، مسیر خلخال و رفتن نزد عظمت خانم فولادلو را در پیش گرفت که متأسفانه برف و بوران شدید، نبودن بلد راه همراهشان، از پای در آمد.

هیبت بانو

یکی از زنانی که در اواخر دوره قاجار و اوایل دوره پهلوی، در گیلان از او سخن گفته می‌شود، زنی به نام هیبت بانو است. دلیل عمده ماندگاری نام وی، تنوع زیاد ترانه‌های فولکلور مردم شرق گیلان و اشعار و ترانه‌ها و افسانه‌های عاشقانه سروده شده درباره اوست.

زنی که اسلحه به دست گرفت و پا به پای شوهرش "صفرخان" شش لول و پاتاوه می‌بست و در جنگل‌های سیاهکل و دیلمان می‌جنگید، وی بیشتر همراه تفنگداران حیدر خان دیلمی با خوانین منطقه درگیر می‌شود و در مقطعی نیز با نهضت جنگل همکاری داشتند.

انتهای پیام/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha