مدیر حوزه علمیه خواهران مازندران در یادداشتی به بیان ضرورت توجه به جایگاه مقام ولایت و رهبری در جامعه اسلامی و نظام سیاسی از سوی کنشگران سیاسی در درون نظام پرداخت.
به گزارش پایگاه خبری و رسانهای حوزههای علمیه خواهران/مازندران،حجت الاسلام محمدجواد قائمی مدیر حوزره علمیه خواهران مازندران، در یادداشتی با عنوان «هزینه از ولایت تا کجا؟» آورده است: با توجه به جایگاه و نقش نخبگان اجتماعی در هدایت و جریان سازی اجتماعی در سطح افکار عمومی بدون فرق میان اینکه این منزلت از بستر آموزه های دینی بوده باشد و یا موقعیت و نقش آفرینی سیاسی - اجتماعی، شاهد برخی اقدامات استنادی و سرمایه گزاری از این منزلت جهت توجیه اشتباهات و یا گمراهسازی افکار عمومی از طریق دور نمودن اذهان از عامل اصلی توسط دشمنان و گاهی دوستان از روی غفلت و کم توجهی و حتی در برخی موارد ، از عدم دقت و بصیرت کافی هستیم که نمونه اتمام تاریخی آن، حوادث و رخدادهای اجتماعی در جامعه اسلامی صدر اسلام پس از شهادت امام حسین(علیه السلام) در کربلا می باشد به طوری که جایگاه و منزلت حضرت و نقش شهادت مظلومانه ایشان و اسارت خاندان ایشان در تحریک احساسات اجتماعی برای ایجاد انسجام در میان مخالفان برای غلبه بر امویان ، مستمسکی حتی برای دشمن ترین دشمنان اهل بیت یعنی زبیریان و عباسیان شد، لذا در تاریخ شاهد شورشهایی به بهانه مطالبه خون حسین(علیه السلام) برای کسب قدرت سیاسی از سوی بنی العباس بر همین بستر پاک هستیم تا جایی که حتی مأمون که پس از قتل برادرش امین از یک سو دچار انزوای درون ساختاری شده بود و از سوی دیگر از قیام شیعیان مدینه در فضای ملتهب آن دوران وحشت داشت، از همین حربه برای خنثی سازی و مجاب سازی شیعیان با طرح مسأله ولایتعهدی امام رضا (ع) و دامادی امام جواد(علیه السلام) پس از شهادت امام بهره برد، البته این نقشه و طرح حتی در برخی محافل پس از سقیفه در اغناسازی برخی از افراد که میگفتند : اگر علی(علیه السلام) حق است و با تصمیم سقسفه مخالف است ، پس چرا خودش اقدامی نمیکند ؛ مورد استناد و استفاده می بود .متأسفانه این ثروت سوزی منحصر در تاریخ صدر اسلام نماند و امروزه یکی از آسیبهایی که از بدو انقلاب در جامعه انقلابی ایران شاهد ظهور و بروز آن بودهایم ، رفتار دشمنان و حتی اقدام دوستان دلسوز و گاهی بیبصیر نسبت به ارزش این ثروت اجتماعی در سرمایهسازی حزبی و کسب اقبال عمومی از طریق سرمایهسوزی اجتماعی با سرمایهگذاری از جایگاه امام و رهبری است.
هرچند از دشمنانی که به تعبیر میرزای بزرگ پس از پیروزی فتوای تحریم از منزلت این جایگاه در نزد افکار عمومی جهت تعالی و یا به شکست کشاندن اراده عمومی مطلع است ؛ انتظاری به غیر از این نمی رود اما روی سخن با دوستان و مدعیان انقلاب است که هر از چند گاهی برای هر امر کوچکی از تصویب یک قانون و معاهده تا تائید یک شخص برای تصدی یک پست سیاسی و اداری از رهبری هزینه میکنند و لو هم اگر این اقدام از روی دلسوزی و احساس تکلیف باشد ولی به یقین باید گفت این نوع رفتارها در مسیر ترازسنجی بر اساس کلام حضرت صدیقه طاهره(سلام الله علیها) که منزلت امام جامعه را کعبه دانسته است که همگان میبایستی به دنبال آن باشند و همچون سردار دلها و خادم الرضا و ... به دنبال تولید سرمایه برای آن باشند نه اینکه کعبه را در جهت آمال و آرزوهای خود جابجا کنند ؛ حداقل اقدامی بدون بصیرت است.
لذا این ایام که مجدداً شاهد طرح مسئله نقش الحاق و عدم الحاق به پیمان پالرمو و FATF برای نجات حیات اقتصادی جامعه از سوی برخی سیاسیون هستیم و برای ایجاد اقبال عمومی بهخصوص جامعه انقلاب به سراغ سرمایهسازی اجتماعی در بستر سرمایه سوزی منزلت رهبری حرکت نموده اند ؛ نیاز دیده شده تا به چند نکته توجه داده شود:
اولاً حتماً در این حرکت به حدیث حضرت زهرا(سلام الله علیها) نسبت به جایگاه مقام ولایت و رهبری در جامعه اسلامی و نظام سیاسی توجه شود که آیا این اقدام با کعبه بودن ولی و ضرورت حرکت به دور او جهت تولید ثروت اجتماعی برای ولی منطبق است یا در مقابل اقدامی برای ثروت سوزی است ؟
ثانیاً آیا تجربه ماجرای آزادیسازی گروگانها، فصلنامه۵۸۹، ماجرای مک فارلین، معاهده سعدآباد و تصویب برجام که وجه مشترک همه آن سرمایهگذاری از مقام رهبری برای اقناع سازی افکار عمومی در نهایت ثروت سوزی اجتماعی این جایگاه در توده اجتماعی متاثراز بد عهدی غرب، نمیبایستی برای ما درسی در ادامه مسیر و چگونگی ثروت سازی برای این جایگاه باشد .
ثالثا : آیا دوستا توجه دارند که مشکل تحریم و گره کور در مسیر رفع آن بیش از قوانین و مقررات بین المللی همچون AFTF قوانین داخلی آمریکا همچون « ISA ، U-TURN ، INARA ، CAATSA» است که حتی پس از پذیرش نهایی و همه جانبه همه معاهدات پولی بین المللی ، اگر اراده ای از سوی آمریکا نباشد (که تجربه برجام گویای عدم چنین اراده ای است ) ، هیچ فائدهای نخواهد داشت و این اقدام ایران که در نزد هر عقل سلیمی بجهت اختلاف هژمونی با قدرتهای ظالم و مسلط بر نظام بین الملل ؛ مغایر با منافع ملی خواهد بود ، بدون تاثیر و ملحق به گلابی های برجام خواهد شد .
در کلام پایانی، نکتهای را هم به دوستان سرمایهگذار از رهبری و هم توده متدین و دلدادگان به رهبری یادآور میشوم و آن اینکه براساس یک اصل اساسی در تحلیل دادهها، رفتار و کلام هر کسی را میبایست در فضای ذهنی و رفتاری او تحلیل و پذیرش نمود و لذا اگر خواهان پذیرش یا القای نگاه رهبری در بررسی FATF و پالرمو و یا هر قاعده دیگر بینالمللی هستیم، حتما باید به نگاه معظم له نسبت به سه مؤلفه «سبک زندگی و تمدن غرب، نگاه نظام اجتماعی در غرب و نگرشی به سازمانها و نهادهای بینالمللی» از منظر منظومه فکری ایشان توجه داشته باشیم.
بهطور خلاصه باید گفت ایشان نسبت به تمدن غرب یک نگرش انتقادی دارند نه تسلیمی محض و لذا از منظر ایشان اصل در نظام اجتماعی غرب بر اساس تجربه نظری و رفتاری در، مسأله امنیت است و دیگر اهداف همچون آزادی و حقوق در سایه تضمین امنیت است و نگاه معظم له به نهادها و سازمانهای بین المللی چنانچه مورد اعتراف تحلیلگران داخلی و خارجی نیز میباشد و در فرمان ایشان برای ارتقای جایگاه ایران در هوش مصنوعی نیز به صراحت بیان شده است، یک نگاه محدود کننده است، یعنی اینکه از منظر ایشان سازمانها و نهادهای حقوق فقط برای محدود کردن جوامع مستقل و در حال توسعه جهت عدم سبقت از داعیه داران رهبری نظام بینالمللی تشکیل شده اند و حقیقت تاریخ هم گویای همین نکته مهم است که دولتهای غربی و مدعیان نظام بینالمللی، علیرغم شعائر نهادگرایی در نظام، ولی هرگز در زمان تعارض منافع استعماری خود با سازمانها و نهادهای حقوقی در مقولات «حقوق بشر، حقوق زنان و کودکان، آزادی تعیین سرنوشت، حس همجواری و....» هرگز حاضر به تمکین نهادها و نظامات حقوق بینالمللی، چه در حقوق بشر وچه در محیط زیست نشدهاند.
انشاالله که بتوانیم با رشد و تقویت بصیرت خود در بستر شناسایی منظومه فکری رهبری و در عین حال دشمن شناسی، سربازی همچون حاج قاسم و شهید جمهور در تولید ثروت برای رهبری و منزلت ولایت فقیه و نه میراث خواران در هزینه این ثروت کلان در مسیر مطامع سیاسی و حزبی خود باشیم و یا منتظر یک جام دیگر هستیم.
انتهای پیام/
نظر شما