یادداشت/حمله آمریکا از بیم‌ها تا امیدها در مسیر تحولات منطقه‌ای

مدیرحوزه علمیه خواهران استان مازندران گفت: با حمله مستقیم ایالات متحده آمریکا به تأسیسات هسته‌ای تحت نظارت آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در نیمه‌شب آخرین روز خرداد، جنگ نیابتی رژیم صهیونیستی علیه جمهوری اسلامی ایران وارد فاز جدیدی شد؛ اقدامی که نه‌تنها نقض آشکار منشور سازمان ملل و قواعد بین‌المللی است، بلکه نماد آشکار شکست راهبردهای امنیتی غرب در مهار ایران و پایان توهم نقش‌آفرینی نهادهای بین‌المللی در حفظ صلح و عدالت جهانی به شمار می‌رود.

به گزارش پایگاه خبری و رسانه‌ای حوزه‌های علمیه خواهران/مازندران، محمد جواد قائمی مدیر حوزه علمیه خواهران مازندران در یادداشت ارسالی با عنوان «حمله آمریکا از بیم‌ها تا امیدها در مسیر تحولات منطقه‌ای» آورده است:

از نیمه شب آخرین روز خرداد ماه با حمله مستقیم ایالات متحده آمریکا به‌عنوان یک عضو دائم شورای امنیت که با برخورداری از حق وتو، دارای مسئولیت تثبیت امنیت بین الملل بر اساس منشور ملل متحد است بر ضد تأسیسات هسته‌ای ثبت شده و تحت نظارت ایران در آژانس بین المللی انرژی هسته‌ای که به‌جهت نوع مخاطرات احتمالی حمله به این نوع تأسیسات می‌بایستی از هرگونه تعرض نظامی در زمان جنگ مصون بماند؛ جنگ تحمیلی رژیم صهیونیستی اسرائیل بر ضد تمامیت ارضی جمهوری اسلامی ایران وارد فاز دوم خود شد، در ورای اینکه اقدام آمریکا خود می‌تواند نمونه‌ای کامل از ترسیم ذهنی طراحی مدل امنیت ملی در نظام بین المللی موجود بر پایه همگرایی بین المللی در سایه‌سار نهادهای بین المللی به‌منزله سپردن امنیت گله به دست گرگ بوده باشد، دارای لایه‌های دیگری از سطح تحلیلی می‌باشد که براساس عقلانیت انقلابی می‌بایستی در زمان تحلیل بدان توجه نمود و آن عبارت است از تحلیل این اقدام نظامی با توجه به زمانی حمله و مکان ورود آمریکا برای تجاوز سرزمینی به یک عضو رسمی سازمان ملل متحد.

1. اما از حیث زمانی:

هرچند که هیأت حاکمه کلیه سران کشورهای غربی به ویژه ایالات متحده آمریکا از حیث حیات سیاسی و اقتصادی خود همواره متأثر و مرهون لابی صهیونیستی بوده و هستند و به همین علت هم با روی کار آمدن هر حزبی و جناح سیاسی در این جوامع و به‌خصوص آمریکا در هرم قدرت سیاسی نمی‌توانند خود را مدافع منافع لابی صهیون و رژیم صهیونیستی ندانند، ولی از آن جایی که ایالات متحد آمریکا بعد از جنگ جهانی دوم عنوان و نام ابر قدرتی را به دنبال خود یدک می‌کشد، همواره از این رژیم جعلی به تعبیر مقام معظم رهبری به‌عنوان نیروی نیابتی برای حفظ منافع استعماری خود در قبل و بعد از انقلاب از ایجاد تفرقه و ترور شخصیت‌های انقلابی و کمک به استبداد سیاسی در کشورهای تابع غرب در قبل از انقلاب تا کنترل هژمون انقلاب در منطقه از طریق ایران هراسی و ایجاد تشنج و ترور در کشور پس از انقلاب اسلامی استفاده نموده است و لذا همواره این رژیم در تمامی اقداماتشان، قبل از شروع از مجوز و چراغ سبز آمریکا بهره‌مند بوده و در نهایت آمریکا سعی با استفاده از جایگاه خود در سازمان‌های بین الملل و حق وتو ضمن ممانعت از پاسخگویی آن، زمینه مصونیت بخشی او را در اقدامات بعد مهیا و آماده کند و این فرایند، مدلی تکرار شونده در تمامی جنایات این رژیم بخصوص پس از مسأله طوفان الاقصی و جنایت ضد بشری رژیم در غزه و لبنان و این اواخر در ایران است.

لذا باید ورود مستقیم آمریکا در کارزار جنگ تحمیلی بر ضد ایران را پس از اقدام نظامی اسرائیل بعد از محاسبات غلط خودش در «عدم فهم فرهنگ شهادت طلبی مبنی بر ولایت پذیری» و در کنار آن «عزت طلبی ایرانیان» در عملیاتی تحت عنوان «عملیات پیشگیرانه» از سحرگاه جمعه گذشته هستیم، در حالی که اسرائیل پس از یک هفته تلاش و جنایت و نقض همه قوانین بین المللی، نه تنها نتوانسته به اهداف خود در فلج کردن و تغییر حاکمیت در ایران اسلامی برسد بلکه خود دچار تزلزل شدید سیاسی اجتماعی در کنار بحران های مالی ناشی از جنگ شده است؛  به‌معنای پذیرش شکست استراتژی جنگ نیابتی از سوی این دولت برای کنترل انقلاب و نظام جمهوری اسلامی ایران دانست، بر این اساس قبل از اینکه این حمله بخواهد نمادی پوشالی از قدرت نظامی آمریکا به جهانیان مخابره کند، مخابره کننده قدرت ایران در به شکست کشاندن مهم‌ترین استراتژی امنیتی آمریکا و جهان استکبار نسبت به کنترل قدرت‌های و تثبیت سازی رفتاری ایران خواهد بود و این پیروزی می‌تواند به دنبال خود تغییرات موازنه قدرت در منطقه را از طریق سرعت بخشیدن به روی گردانی از غرب و معطوف به شرق در کنار تعاملات سیاسی با ایران داشته باشد و صرفاً تنها تحلیل این حماقت از حیث زمانی فقط حمله از روی استیصال در پیش روی یک قدرت پس از تهدید یک واحد سیاسی بر اساس دکترین حفظ امنیت قدرت‌های برتر در نظام بین الملل خواهد بود.

2. اما از حیث مکان مورد حمله از سوی آمریکا

اما اینکه آمریکا دقیقا به همان اماکنی حمله کرده است که قبلاً توسط نیروی نیابتی او مورد حمله واقع شده بود و پذیرش رسمی آن؛ در کنار همه نظرات ارائه شده از سوی کارشناسی روابط بین الملل و ناظران هسته‌ای بین الملل از خالی شدن اماکن از مواد هسته‌ای و تاسیسات حیاتی بر اساس عکس و مشاهدات و مستندات ماهواره ای از سوی ایران در قبل از زمان حمله تا غیر قابل آسیب پذیری اماکن از حیث نحوه و عمق ایجاد شده ابنیه تأسیسات؛ خود حمله به این امکان گویای شکست دیگری برای تئوری قدرت و تأمین نظم در نظام بین المللی ارائه شده از سوی غرب بوده است. زیرا یکی از مهمترین ارکان قدرت نرم غرب پس از جنگ جهانی دوم که خود موجب پیشی‌گرفتن آمریکا از دیگر متحدان او شده است، مسأله تأکید بر «نهادگرایی و همگرایی بین المللی» برای تولید و تثبیت امنیت بین‌المللی از طریق تأسیس و توسعه نهادهای بین المللی و حقوقی همچون «شورای امنیت، دادگاه لاهه، آژانس بین المللی انرژی هسته و ...» بوده است.

اما حمله سحرگاه امروز از سوی یک عضو رسمی شورای امنیت که نقش تضمین امنیت بین الملل در تعارضات نظام بین الملل از طریق اعمال حق وتو متأثر از خلاء قدرت اجرایی برای شورای امنیت به آنان سپرده شده است، آن هم بر علیه تأسیسات رسمی یک عضو دائم جامعه ملل که رسماً فعالیت خودش را تحت نظارت آژانس در قالب معاهده عدم اشاعه و NPT ادامه می‌دهد؛ رسماً گویای خط بطلان بر تفکرات و تصورات تولید و تضمین امنیت ملی، منطقه‌ای و بین المللی در قالب نظم موجود بین المللی است، ایده و اندیشه‌ای که همواره سعی شده است از طریق برخی روشن فکران مدعی تسلط بر قوانین و نظم بین المللی در کنار برخی کشورهای قدرت به‌عنوان اهرمی پر فشار بر سر نظام جمهوری اسلامی ایران اعمال شود تا به‌جای اینکه برای توسعه و کسب قدرت و تثبیت امنیت ملی و منطقه‌ای خود به سمت تولید قدرت نظامی بومی و توسعه فناوری حرکت کند، آرمان‌های خود را در اتکا به ساختارهای بین المللی از طریق دعوت و هدایت به میز مذاکرات جستجو کند که این درسی مهم برای همه آزادی‌خواهان و ملت‌های در توسعه خواهد بود.

لذا در کنار صبر در برابر همه مشقت‌های جنگ تحمیلی، می‌بایستی از طریق توجه به داشته‌های میدانی خود و توجه به اقتضائیات محیطی و زمانی بر اساس عقلانیت انقلابی، از هر گونه بیان و تحلیل شتاب زده که موجب رشد سطح توقعات عمومی از یک سو و القا انزواطلبی بین المللی از سوی دیگر پرهیز کرد، اما در عین حال باید نسبت به تصورات خود از توانایی و قدرت نقش آفرینی نظامات بین‌المللی در احقاق حق و تثبیت امینت نیز تجدید نظر کرد و با یک نگاه واقع گرایانه معطوف به آرمان‌های انقلاب و تحقق تمدن نوین به سمت تحقق تحولات پیش روی حرکت کرد.

ضمن درخواست پاسخ کوبنده از نیروهای مسلح نسبت به جنایات امروز آمریکا از مجلس و دولت جمهوری اسلامی ایران خواهان خروج سریع از معاهده NPT هستیم که علت وجودی الحاق به آن «استفاده از ظرفیت‌های بین المللی در احقاق حق بهره‌مندی از انرژی صلح‌آمیز هسته‌ای و توسعه آن» بوده است و لذا اکنون که این عضویت ابزاری بر ضد امنیت و بستری برای جاسوسی از نخبگان هسته ای و سپردن نام آنان به جوخه‌های ترور رژیم منحوس صهیونیستی استرائیل شده است، ضرورتی برای ماندن در آن وجود نخواهد داشت، چرا که حضور در آن پس از این اتفاقات و بی‌تفاوتی هیأت حکام آژانس بین المللی انرژی هسته‌ای، صرفاً هزینه تراشی و آماده سازی بستر برای آسیب پذیری بیشتر خواهد بود.

انتهای پیام/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha