مدیرکل پژوهشهای تحصیلی حوزههای علمیه خواهران و مدرس حوزه در گفتوگویی به تشریح موضوع «بررسی رابطه کمال گرایی والدین با پیشرفت تحصیلی فرزندان» پرداخت که تقدیم فرهیختهگان میشود.
به گزارش پایگاه خبری و رسانهای حوزههای علمیه خواهران، خانم زهره تمیزکار، مدیرکل پژوهشهای تحصیلی حوزههای علمیه خواهران و مدرس حوزه در گفتوگویی با اشاره به موضوع «بررسی رابطه کمال گرایی والدین با پیشرفت تحصیلی فرزندان»، اظهار کرد: در دنیای امروز که رقابتهای تحصیلی و اجتماعی به شدت افزایش یافته است و بسیاری از والدین با نیت خیرخواهانه، تلاش میکنند فرزندانشان را به سوی موفقیت سوق دهند اما گاهی این تلاش، به شکل کمالگرایی افراطی بروز مییابد؛ انتظاراتی که ممکن است به جای انگیزهبخشی، فشار روانی و اضطراب ایجاد کند و پرسش اصلی این است که آیا کمالگرایی والدین واقعاً به پیشرفت تحصیلی فرزندان کمک میکند یا مانعی پنهان در مسیر رشد آنان است؟
ـ در ابتدا برای ورود به بحث، بفرمایید منظور از کمالگرایی والدین چیست و چه اشکالی از آن در تربیت فرزندان دیده میشود؟
کمالگرایی والدین به مجموعهای از انتظارات و استانداردهای بالا اطلاق میشود که والدین برای عملکرد فرزندان خود تعیین میکنند، این کمالگرایی میتواند خودمحور باشد (والدین از فرزندان میخواهند نسخهای بهروز شده از آرزوهای ناکام خود باشند) یا دیگرمحور (والدین نگران قضاوت دیگران درباره موفقیت فرزندان هستند). گرچه نیت اولیه معمولاً حمایت از رشد است اما در صورت فقدان تعادل، میتواند به فشار روانی و کاهش حس خودکارآمدی در کودک منجر شود.
ـ آیا این کمالگرایی الزاماً به پیشرفت تحصیلی فرزندان منتهی میشود؟ شواهد پژوهشی چه میگویند؟
بررسیهای تجربی نشان میدهد که کمالگرایی والدین در برخی ابعاد ممکن است با رشد تحصیلی همراه باشد اما در بسیاری از موارد، بهویژه زمانی که افراطی و سختگیرانه است، آثار معکوس دارد، برای نمونه پژوهشهایی در حوزههای آموزشی ایران نشان دادهاند که کمالگرایی افراطی مادران میتواند با اضطراب تحصیلی فرزندان همبستگی داشته باشد، در حالی که کمالگرایی آگاهانه و همراه با حمایت، فرصت بروز استعداد را مهیا میکند.
ـ به نظر شما چرا برخی والدین تحصیلکرده، ناخواسته به سمت کمالگرایی افراطی سوق پیدا میکنند؟
والدین تحصیلکرده که خود در مسیر علم و معرفت گام برداشتهاند، طبیعتاً خواستار تعالی فرزندان نیز هستند اما گاه فراموش میشود که هر فرزند مسیری منحصر بهفرد دارد و تقلید مستقیم از مسیر والدین، الزاماً تضمین موفقیت نیست، زیرا حمایت واقعی، یعنی شناخت توانمندیهای فرزند نه ساختن یک نسخهٔ ایدهآل از آرزوهای خودمان.
ـ از منظر تربیت دینی و نهجالبلاغه، چگونه میتوان میان انگیزهبخشی و فشار ناخواسته تمایز قائل شد؟
در آموزههای نهجالبلاغه، تکیه بر رشد در بستر واقعبینی و شناخت مقتضیات زمانه است. حضرت امیر علیهالسلام میفرمایند: «لا تَقْسِروا اَوْلادَکُمْ عَلی آدابِکُم، فَاِنَّهُمْ مَخْلوقونَ لِزَمانٍ غَیْرِ زَمانِکُم، آداب و رسوم خود را به فرزندانتان تحمیل نکنید، زیرا آنان برای زمانی غیر از زمان شما آفریده شده اند.» همچنین حضرت فرمودهاند؛ «العالم بزمانه لا تهجم علیه اللوابس؛ کسی که به زمان آگاه است، شبهه ها به او هجوم نمی آورند.»
انگیزهبخشی زمانی مؤثر است که با محبت، درک و توجه به تفاوتها و استفاده از امکانات زمان همراه باشد نه فرمانبرداری کورکورانه، البته این به معنای تخطی از حلال و حرام نیست و عمل به آداب زمان حاضر، هیچ گونه منافاتی با رعایت ارزش های دینی و حلال و حرام الهی ندارد، بیگمان در تربیت دینی، تفاوت نسلها نباید به معنای عدول از اصول باشد؛ بلکه باید شیوههای اجرا با مقتضیات زمان همخوان شود.
ـ چه راهکارهایی برای والدین بهویژه مادران وجود دارد که به جای کمالگرایی مخرب، حمایتگر و الهامبخش باشند؟
سه راهکار کلیدی را میتوان برشمرد؛
- تعریف موفقیت بهصورت شخصیسازیشده، نه کلیشهای.
- تمرکز بر تلاش و مسیر رشد، نه فقط نتیجه.
- گفتوگوهای همدلانه با فرزندان درباره اهداف، ترسها و نقاط قوتشان.
در چنین فضایی، فرزند نهتنها رشد تحصیلی را تجربه میکند، بلکه شخصیت سالم و اعتماد بهنفسی پایدار نیز پرورش مییابد.
در پایان، میتوان چنین نتیجه گرفت که کمالگرایی آگاهانه و متعادل، همراه با محبت و درک، میتواند به رشد تحصیلی و شخصیتی فرزندان کمک کند؛ اما کمالگرایی افراطی، حتی اگر با نیت خیر همراه باشد، ممکن است به فرسایش روانی و کاهش انگیزه منجر شود.
انتهای پیام/
نظر شما