اقدام دولت هند در لغو خودمختاری کشمیر میتواند زمینهای برای سرکوب ساکنان این منطقه به بهانه تندروی و تمرد از قانون باشد و این نگرانی را ایجاد کرده که ساکنان کشمیر به سرنوشت ملت فلسطین دچار شوند.
«کشمیر» منطقهای مسلماننشین واقع در غرب رشته کوه هیمالیاست که از نظر تمدن، نژاد و زبان به نوعی ادامه جغرافیایی خراسان بزرگ و تاریخی است.
منطقه کشمیر که در شمال غربی شبهجزیره هند قرار دارد، از ایالت جامو و کشمیر تحت کنترل هند، ایالت گلگت ــ بلتستان و کشمیر آزاد پاکستان و منطقه اقصای چین تحت کنترل جمهوری خلق چین تشکیل میشود.
در دوره استعمارزدایی و انقلاب هند عوامل متعددی سبب شد تا شبهقاره هند تقسیم شود و ابهاماتی ایجاد شد که کشمیر باید به پاکستان ضمیمه شود یا به هند و یا این که موقعیتی کاملاً مستقل داشته باشد.
در اکتبر سال ۱۹۴۷ بین دو کشور هند و پاکستان جنگی رخ داد که تا ژانویه سال ۱۹۴۹ ادامه یافت. سرانجام با میانجیگری سازمان ملل متحد، دو کشور با آتشبس موافقت کردند و قرار شد سرنوشت کشمیر با مراجعه به آرای مردم آن سرزمین تعیین شود، اما این همهپرسی هرگز برگزار نشد.
پس از این جنگ، «هری سینگ» مهاراجهای (عنوان و لقبی سنسکریتی برای «شاه بزرگ») که از سوی دولت انگلستان بر کشمیر حکومت میکرد، با دولت هند قراردادی منعقد کرد که طی آن کشمیر به ایالتی خودمختار و تحتالحمایه هند تبدیل شود. یعنی در امور دفاعی و روابط خارجی، تابع هند باشد. حتی این موضوع در ماده ۳۷۰ فصل یازدهم قانون اساسی هند نیز اضافه شد. این ماده امتیازی را به کشمیر می داد تا در هر زمانی که لازم باشد ادعای استقلال کند. اما اکثریت مردم کشمیر مخالف الحاق آن به هند بودند.
هنگام برقراری آتشبس در سال ۱۹۴۹، حدود یک سوم از سرزمین کشمیر که پاکستان آن را کشمیر آزاد مینامد، در تصرف پاکستان باقی ماند و دولت هند نیز در سال ۱۹۵۴ انضمام رسمی بخش تحت کنترل خود موسوم به جامو و کشمیر را به خاک هندوستان اعلام کرد.
دولتمردان پاکستان میگویند که کشمیر باید در سال ۱۹۴۷ به پاکستان میپیوست، چراکه بیشتر ساکنان آن مسلمان هستند. اما دولتمردان هند نظر دیگری دارند و معتقدند که کشمیر بخشی از هند است.
بارها میان هند و پاکستان بر سر کنترل این بخش جنگ در گرفته است و در حال حاضر هر کدام از این دو همسایه بخشی از این منطقه را در اختیار دارند. به دنبال جنگ سال ۱۹۷۱ بین دو کشور یک خط مرزی «دی فاکتو» موسوم به «خط کنترل» این منطقه را بین دو کشور جدا میکند.
«نارندا مودی»، نخستوزیر هند، ۱۴ مردادماه سال جاری، خبر لغو وضعیت خودمختاری ایالت جامو و کشمیر و پایان دادن به بند ۳۷۰ قانون اساسی هند را اعلام کرد. طبق این تصمیم قرار است جامو و کشمیر به دو منطقه به نامهای جامو و کشمیر با پارلمان محلی و «لداخ» بدون پارلمان محلی تقسیم شود. بر اساس تصمیم دولت هند، اصل ۳۷۰ قانون اساسی این کشور، که به غیر از مسائل دفاعی، خارجی و مالی، بقیه اختیارات جامو و کشمیر را به پارلمان محلی واگذار میکرد، لغو شد.
در همین راستا «محفوظ الرحمن عبدالرحمن»، نویسنده و مدرس بنگلادشی و از جزیره «بهولا»ی این کشور با انتشار مقالهای با عنوان «کشمیر؛ جنة الدنیا المعلونة: کشمیر؛ بهداشت دنیای نفرینشده» در پایگاه خبری «الجزیره» به تحلیل و بررسی آخرین اوضاع منطقه کشمیر پس از اقدامات دولت هند در لغو خودمختاری این منطقه پرداخته است.
در این یادداشت آمده است: نگرانی و اضطراب بر سر مردم کشمیر سایه افکنده و از زمان آغاز نخستوزیری «نارندرا مودی»، نماینده حزب هندوی «بهاراتیا جاناتا»، مردم این منطقه در فضایی پر از ناامیدی به سر میبرند.
مودی در تبلیغات انتخاباتی خود وعده داده بود که اصل ۳۷۰ قانون اساسی هند مربوط به خودمختاری کشمیر را لغو کند و این منطقه را به عنوان یکی از ایالتهای این کشور به حساب آورد و صلاحیت این منطقه برای وضع قوانین بدون صلاحدید دولت مرکزی را رد کند.
نتیجه همان شد که او خواسته بود و مودی، لغو بند مربوط به خودمختاری کشمیر در قانون اساسی را اعلام و به وعدهای که داده بود، عمل کرد.
وی به این اقدام هم بسنده نکرد و هزاران نفر از نیروهای مسلح امنیتی هند را همراه با اسلحه و مهمات جدید به کشمیر فرستاد. او به زعم خود میخواست آتش فتنه را در این منطقه خاموش و صدای اعتراض ملت مبارز این منطقه را ساکت کند. لذا تدابیر امنیتی شدیدی از جمله وضع قانون منع آمد و شد، قطع شبکههای تلفن همراه، اینترنت و شبکههای اجتماعی را به اجرا درآورد.
با توجه به این که منطقه کشمیر به دلیل حاصلخیزی زمینها، فراوانی محصولات و هممرز بودن با سه کشور هند، پاکستان و چین و همچنین جذب گردشگر از نقاط مختلف جهان، از چند دهه گذشته، میان این سه کشور مورد نزاع و درگیری بوده است. لذا هریک از این سه کشور ادعا میکنند که منطقه کشمیر به طور کامل به آنها ملحق شده و این کشورها شایستگی کامل برای حکومت بر این منطقه را دارند.
مرزهای جغرافیایی
کشمیر در غرب شبه قاره هند و بین آسیای میانه و جنوب آسیا واقع است و از نظر تاریخی، منطقهای هموار میان سلسله کوههای هیمالیا و کوههای چاه بنگال شناخته میشود. منطقه «کشمیر» بر اساس جغرافیای این منطقه، به مناطق اشغال شده وابسته به هند، پاکستان و چین اطلاق میشود که شامل مناطقی همچون جامو، لداخ، دره کشمیر، گلگت ـ بلتستان، اکسای چین و دیگر مناطق است.
مسیر تاریخی
دوران اسلامی کشمیر از قرن اول هجری و زمانی آغاز میشود که «محمد بن قاسم ثقفی» در سال ۹۰ هجری رهبری سِند را بر عهده گرفت و کشمیر را به این منطقه متصل کرد. پس از آن، سلطان محمود غزنوی در سال ۴۰۷ هجری و درحمله به هند، کشمیر را به تصرف خود درآورد که در پی آن بسیاری از اهالی این منطقه به اسلام تشرف یافتند.
«ابن اثیر»، تاریخنگار قرن ششم هجری، در کتاب «الکامل فی التاریخ» به این موضوع اشاره کرده که سلطان محمود غزنوی در جنگ با هند به کشمیر رسید و توانست بسیاری از مردم این منطقه را مسلمان کند. پس از آن، «جلالالدین اکبر»، امپراطور مغول، کشمیر را به مناطق تحت سلطه خود ضمیمه کرد و سپس در سال ۱۵۷۸، «شاه میر» نخستین حاکم مسلمان کشمیر، حکومت اسلامی خود را در این منطقه آغاز کرد.
مسلمانان پس از شاه میر به مدت ۵ دهه حکومت کشمیر را برعهده داشتند. از سال ۱۷۵۱ تا ۱۸۲۰ نیز افغانها حکومت کشمیر را برعهده گرفتند و کشمیر را از تسلط حاکمان مغول خارج کرده و ۶۹ سال بر این منطقه حاکم بودند. در سال ۱۸۲۰ سیکهای پنجاب پس از بیرون کردن افغانها از کشمیر، بر این منطقه چیره شدند و ۲۷ سال بر آن حکومت کردند.
پس از اشغال کشمیر به وسیله سیکهای پنجاب، دوره استعمار انگلستان فرارسید؛ در این دوره «گلاب سیک»، حاکم جامو کشمیر شد و حکومت او و فرزندانش تا سال ۱۹۴۷ به طول انجامید.
جنگهای متعدد
منطقه کشمیر از آن زمان تاکنون محل نزاع و درگیری، کشتارها و بازداشتها، ظلم و خشونت علیه مردم این منطقه از سوی دولت هند بوده است.
از این رو، هر از چندگاهی جنگها و درگیریهای خشونتآمیزی بر سر این منطقه میان نیروهای پاکستان و هند درمیگرفت. اما بر اساس قانون اساسی هند، کشمیر این آزادی و اختیار را داشت که به پاکستان یا هند ملحق شود. لذا «هری سینگ»، حاکم وقت کشمیر، در زمان تدوین قانون اساسی هند تصمیم گرفت با وجود ناخرسندی اکثریت مردم مسلمان کشمیر، این منطقه را به هند ضمیمه کند. از این رو مردم کشمیر به نیروهای پاکستانی پناه برده و جنگی میان این دو کشور بزرگ یعنی هند و پاکستان در سال ۱۹۴۷ درگرفت.
این جنگ که تنها دو ماه پس از استقلال هند از بریتانیا آغاز شد، دوسال به طول انجامید؛ آنگاه در آگوست سال ۱۹۶۵ جنگ کوتاه دیگری بر سر کشمیر، میان پاکستان و هند رخ داد.
استقلال و آزادی کامل
حقیقتی که هیچ کس نمیتواند آن را انکار کند، این است که بسیاری از مردم منطقه کشمیر که ۶۰ درصد آنها مسلمان و ۶ درصد هندو و یک درصد بودایی هستند، از زندگی تحت سلطه حکومت هند رضایت ندارند و خواهان استقلال و آزادی یا پیوستن به پاکستان هستند. از این رو خشونتها و درگیریها بر سر این خواسته، از سال ۱۹۸۹ آغاز شده است، اما با کشته شدن «برهان وانی»، رهبر ۲۲ ساله جریان آزادی و استقلال کشمیر و جان باختن ۳۰ نفر دیگر که بر اثر درگیری میان نیروهای هندی و مردم کشمیر، در مراسم تشییع جنازه برهان وانی در سرینگر رخ داد، این خشونتها از سر گرفته شد.
در سال ۲۰۱۸ نیز بیش از ۵۰۰ نفر از شهروندان کشمیری در اثر این درگیریها کشته شدند که این تعداد بیشترین شمار کشتهشدگان کشمیری طی یک دهه اخیر بوده است.
آیا صلح در کشمیر محقق خواهد شد؟
پرسشی که برای همه ما مطرح میشود این است که آیا صلح اتفاق خواهد افتاد و امنیت در مورد ملت کشمیر محقق خواهد شد یا این امر شبیه محال است؟
تحلیلگران سیاسی منصف بر این باورند که تصمیم اخیر نارندرا مودی، نخستوزیر هند، مانعی بر سر راه تحقق امنیت و صلح کشمیر است که ممکن بود زمانی اتفاق بیفتد و در حقیقت این تصمیم میخی محکم بر بدنه صلح کشمیر به حساب میآید.
مودی در تبلیغات انتخاباتی خود وعده داده بود که اصل ۳۷۰ قانون اساسی هند مربوط به خودمختاری کشمیر را لغو کند و این منطقه را به عنوان یکی از ایالتهای این کشور به حساب آورد و صلاحیت این منطقه برای وضع قوانین بدون صلاحدید دولت مرکزی را رد کند.
نتیجه همان شد که او خواسته بود و مودی، لغو بند مربوط به خودمختاری کشمیر در قانون اساسی را اعلام و به وعدهای که داده بود، عمل کرد.
وی به این اقدام هم بسنده نکرد و هزاران نفر از نیروهای مسلح امنیتی هند را همراه با اسلحه و مهمات جدید به کشمیر فرستاد. او به زعم خود میخواست آتش فتنه را در این منطقه خاموش و صدای اعتراض ملت مبارز این منطقه را ساکت کند. لذا تدابیر امنیتی شدیدی از جمله وضع قانون منع آمد و شد، قطع شبکههای تلفن همراه، اینترنت و شبکههای اجتماعی را به اجرا درآورد.
با توجه به این که منطقه کشمیر به دلیل حاصلخیزی زمینها، فراوانی محصولات و هممرز بودن با سه کشور هند، پاکستان و چین و همچنین جذب گردشگر از نقاط مختلف جهان، از چند دهه گذشته، میان این سه کشور مورد نزاع و درگیری بوده است. لذا هریک از این سه کشور ادعا میکنند که منطقه کشمیر به طور کامل به آنها ملحق شده و این کشورها شایستگی کامل برای حکومت بر این منطقه را دارند.
مرزهای جغرافیایی
کشمیر در غرب شبه قاره هند و بین آسیای میانه و جنوب آسیا واقع است و از نظر تاریخی، منطقهای هموار میان سلسله کوههای هیمالیا و کوههای چاه بنگال شناخته میشود. منطقه «کشمیر» بر اساس جغرافیای این منطقه، به مناطق اشغال شده وابسته به هند، پاکستان و چین اطلاق میشود که شامل مناطقی همچون جامو، لداخ، دره کشمیر، گلگت ـ بلتستان، اکسای چین و دیگر مناطق است.
مسیر تاریخی
دوران اسلامی کشمیر از قرن اول هجری و زمانی آغاز میشود که «محمد بن قاسم ثقفی» در سال ۹۰ هجری رهبری سِند را بر عهده گرفت و کشمیر را به این منطقه متصل کرد. پس از آن، سلطان محمود غزنوی در سال ۴۰۷ هجری و درحمله به هند، کشمیر را به تصرف خود درآورد که در پی آن بسیاری از اهالی این منطقه به اسلام تشرف یافتند.
«ابن اثیر»، تاریخنگار قرن ششم هجری، در کتاب «الکامل فی التاریخ» به این موضوع اشاره کرده که سلطان محمود غزنوی در جنگ با هند به کشمیر رسید و توانست بسیاری از مردم این منطقه را مسلمان کند. پس از آن، «جلالالدین اکبر»، امپراطور مغول، کشمیر را به مناطق تحت سلطه خود ضمیمه کرد و سپس در سال ۱۵۷۸، «شاه میر» نخستین حاکم مسلمان کشمیر، حکومت اسلامی خود را در این منطقه آغاز کرد.
مسلمانان پس از شاه میر به مدت ۵ دهه حکومت کشمیر را برعهده داشتند. از سال ۱۷۵۱ تا ۱۸۲۰ نیز افغانها حکومت کشمیر را برعهده گرفتند و کشمیر را از تسلط حاکمان مغول خارج کرده و ۶۹ سال بر این منطقه حاکم بودند. در سال ۱۸۲۰ سیکهای پنجاب پس از بیرون کردن افغانها از کشمیر، بر این منطقه چیره شدند و ۲۷ سال بر آن حکومت کردند.
پس از اشغال کشمیر به وسیله سیکهای پنجاب، دوره استعمار انگلستان فرارسید؛ در این دوره «گلاب سیک»، حاکم جامو کشمیر شد و حکومت او و فرزندانش تا سال ۱۹۴۷ به طول انجامید.
جنگهای متعدد
منطقه کشمیر از آن زمان تاکنون محل نزاع و درگیری، کشتارها و بازداشتها، ظلم و خشونت علیه مردم این منطقه از سوی دولت هند بوده است.
از این رو، هر از چندگاهی جنگها و درگیریهای خشونتآمیزی بر سر این منطقه میان نیروهای پاکستان و هند درمیگرفت. اما بر اساس قانون اساسی هند، کشمیر این آزادی و اختیار را داشت که به پاکستان یا هند ملحق شود. لذا «هری سینگ»، حاکم وقت کشمیر، در زمان تدوین قانون اساسی هند تصمیم گرفت با وجود ناخرسندی اکثریت مردم مسلمان کشمیر، این منطقه را به هند ضمیمه کند. از این رو مردم کشمیر به نیروهای پاکستانی پناه برده و جنگی میان این دو کشور بزرگ یعنی هند و پاکستان در سال ۱۹۴۷ درگرفت.
این جنگ که تنها دو ماه پس از استقلال هند از بریتانیا آغاز شد، دوسال به طول انجامید؛ آنگاه در آگوست سال ۱۹۶۵ جنگ کوتاه دیگری بر سر کشمیر، میان پاکستان و هند رخ داد.
استقلال و آزادی کامل
حقیقتی که هیچ کس نمیتواند آن را انکار کند، این است که بسیاری از مردم منطقه کشمیر که ۶۰ درصد آنها مسلمان و ۶ درصد هندو و یک درصد بودایی هستند، از زندگی تحت سلطه حکومت هند رضایت ندارند و خواهان استقلال و آزادی یا پیوستن به پاکستان هستند. از این رو خشونتها و درگیریها بر سر این خواسته، از سال ۱۹۸۹ آغاز شده است، اما با کشته شدن «برهان وانی»، رهبر ۲۲ ساله جریان آزادی و استقلال کشمیر و جان باختن ۳۰ نفر دیگر که بر اثر درگیری میان نیروهای هندی و مردم کشمیر، در مراسم تشییع جنازه برهان وانی در سرینگر رخ داد، این خشونتها از سر گرفته شد.
در سال ۲۰۱۸ نیز بیش از ۵۰۰ نفر از شهروندان کشمیری در اثر این درگیریها کشته شدند که این تعداد بیشترین شمار کشتهشدگان کشمیری طی یک دهه اخیر بوده است.
آیا صلح در کشمیر محقق خواهد شد؟
پرسشی که برای همه ما مطرح میشود این است که آیا صلح اتفاق خواهد افتاد و امنیت در مورد ملت کشمیر محقق خواهد شد یا این امر شبیه محال است؟
تحلیلگران سیاسی منصف بر این باورند که تصمیم اخیر نارندرا مودی، نخستوزیر هند، مانعی بر سر راه تحقق امنیت و صلح کشمیر است که ممکن بود زمانی اتفاق بیفتد و در حقیقت این تصمیم میخی محکم بر بدنه صلح کشمیر به حساب میآید.
تیری بر پیکره صلح
این تصمیم چیزی جز تنش، اضطراب و نگرانی برای مردم کشمیر دربر ندارد و به دولت مودی اجازه میدهد که به بهانه نافرمانی و افراطگرایی شهروندان، با ساکنان این منطقه به شدت برخورد کند. همچنین، تصمیم دولت هند در لغو خودمختاری کشمیر میتواند زمینهای برای تغییر بافت جمعیتی این منطقه و جایگزین کردن هندوها به جای مسلمانان باشد.
با همه این اوصاف، مذاکرات صلح میان دو کشور هند و پاکستان بر سر کشمیر در سال ۲۰۰۳ آغاز شد و دو کشور پس از سالها درگیری و خشونت، بر آتشبس توافق کردند. اما این مذاکرات با تصمیم دولت هند در مورد ملت کشمیر و نقض حقوق بشر، با شکست مواجه شد و هند تدابیر شدید امنیتی علیه تظاهراتکنندگان کشمیری و معترضان به تصمیمات هند به اجرا درآورد.
اوضاع کنونی
اوضاع کنونی کشمیر و شرایط سیاسی آن موجب نگرانی و ناراحتی همگان شده است؛ جوانان، مردان، زنان و کودکان معترض کشمیری همچنان در خیابانها فریاد آزادی سر میدهند و ممنوعیت عبور و مرور را که از سوی نیروهای هندی وضع شده به چالش میکشند.
درگیریهای خونین میان نیروهای مسلح امنیتی و ملت کشمیر ادامه دارد و تاکنون شمار زیادی کشته و مجروح بر جای گذاشته است. به علاوه، نیروهای امنیتی هند شمار زیادی از شهروندان کشمیری را بدون هیچ دلیل موجهی بازداشت میکنند.
آنچه موجب رنج بیشتر ملت کشمیر در شرایط کنونی میشود، فقر کشنده و گرسنگی شدیدی است که آنان به سبب تحریمهای هند با آن دست و پنجه نرم میکنند. از این رو مسئله کشمیر همچون مسئله فلسطین پیچیده شده و جز با آزادی کامل کشمیر حل و فصل نخواهد شد.
سازمان ملل متحد در سال ۱۹۴۹ تصمیم داشت یک همهپرسی آزاد برای تعیین سرنوشت کشمیر برگزار کند، اما هنوز هم این همهپرسی برگزار نشده و مسئله این منطقه روزبهروز وخیمتر میشود.
با همه این اوصاف، مذاکرات صلح میان دو کشور هند و پاکستان بر سر کشمیر در سال ۲۰۰۳ آغاز شد و دو کشور پس از سالها درگیری و خشونت، بر آتشبس توافق کردند. اما این مذاکرات با تصمیم دولت هند در مورد ملت کشمیر و نقض حقوق بشر، با شکست مواجه شد و هند تدابیر شدید امنیتی علیه تظاهراتکنندگان کشمیری و معترضان به تصمیمات هند به اجرا درآورد.
اوضاع کنونی
اوضاع کنونی کشمیر و شرایط سیاسی آن موجب نگرانی و ناراحتی همگان شده است؛ جوانان، مردان، زنان و کودکان معترض کشمیری همچنان در خیابانها فریاد آزادی سر میدهند و ممنوعیت عبور و مرور را که از سوی نیروهای هندی وضع شده به چالش میکشند.
درگیریهای خونین میان نیروهای مسلح امنیتی و ملت کشمیر ادامه دارد و تاکنون شمار زیادی کشته و مجروح بر جای گذاشته است. به علاوه، نیروهای امنیتی هند شمار زیادی از شهروندان کشمیری را بدون هیچ دلیل موجهی بازداشت میکنند.
آنچه موجب رنج بیشتر ملت کشمیر در شرایط کنونی میشود، فقر کشنده و گرسنگی شدیدی است که آنان به سبب تحریمهای هند با آن دست و پنجه نرم میکنند. از این رو مسئله کشمیر همچون مسئله فلسطین پیچیده شده و جز با آزادی کامل کشمیر حل و فصل نخواهد شد.
سازمان ملل متحد در سال ۱۹۴۹ تصمیم داشت یک همهپرسی آزاد برای تعیین سرنوشت کشمیر برگزار کند، اما هنوز هم این همهپرسی برگزار نشده و مسئله این منطقه روزبهروز وخیمتر میشود.