از قدرت منطق تا منطق قدر؛ دو روی یک سکه در مسیر تحول خواهی

مدیر حوزه علمیه خواهران استان مازندران با مرور تجربه‌های تاریخی از صدر اسلام تا تحولات ژئوپلیتیکی امروز، نسبت به استفاده ابزاری استکبار جهانی از عنصر «ترس» برای تحمیل سازش بر ملت‌ها هشدار داد و تأکید کرد: هزینه تسلیم در برابر قدرت‌های سلطه‌گر، همواره بیش از مقاومت عزتمندانه است؛ همان درسی که تاریخ سیاسی ملت‌هایی چون اوکراین، سوریه، لیبی و شوروی به روشنی بازگو می‌کند.

به گزارش پایگاه خبری و رسانه‌ای حوزه‌های علمیه خواهران/مازندران، حجت الاسلام محمد جواد قائمی، مدیر حوزه علمیه خواهران مازندران در یادداشت ارسالی با عنوان «از قدرت منطق تا منطق قدرت؛ دو روی یک سکه در مسیر تحول خواهی» آورده است:

الگوی گفتمانی حاکم بر ادبیات دینی و تاریخی برای زیست بشری، گویای آن است که زمین و عالم ماده همواره صحنه تعارض میان دو جبهه حق و باطل با نماد الله و شیطان بوده و خواهد بود تا روزی که به اراده الهی حاکمیت جهانی مستضعفان بر استثمارگران محقق شود. آنچه در این میان مهم و در خور توجه است، اشاره به «ترس» بعنوان مهمترین و در عین حال کارآمدترین ابزار شیاطین جنی و انسی در به استثمار کشاندن بشریت و انحراف آنان از صراط مستقیم است و فرقی نمی‌کند که منشاء آن ترس از فقر و زدودن نعمت یا شکست و ذلت باشد. همان‌طور که می‌توان از «برصیصای عابد» به‌عنوان نماد این الگو در حوزه فردی یاد کرد که پس از عمری پارسایی، در نتیجه ترس القائی از سوی شیطان، حاضر به تمکین بر سجده شیطان شد و عاقبت آن رویگردانی شیطان از او در اوج سرسپردگی به شیطان شد، در تاریخ اقوام و صدر اسلام و جوامع سیاسی فعلی، می‌توان نمونه‌های مختلفی را مورد شناسایی و تحلیل قرار داد .

لذا چنانچه تمسک به عنصر «ترس» از سوی مستکبران عالم در تاریخ کوفه به تنهایی علی (ع) در نخلستان و حسین (ع) در گودال شده، در زمان ما هم موجب ثروت سوزی و عزت سوزی جوامعی همچون اکراین و سوریه شد که برای فرار از ترس هزینه عزت خواهی به واگذاری ثروت مادی تا غرور ملی گرفتار شده‌اند. همانطور که قبل از این هم در تاریخ معاصر جوامع سیاسی افرادی همچون «گورباچف و یلتسین، قذافی در لیبی و کره جنوبی و ژاپن» وارد همین میدان شده و سرنوشت شوم اعتماد بر شیطان به‌خاطر ترس از شیطان را چشیداند.

به براستی که چه خوب نتیجه اعتماد به شیاطین از ترس شر شیطان، در دیالوگ نقش مختار در مواجه با جماعت سست عنصر قیام خود که از ترس مرگ در برابر لشکر زبیریان با تنها گذاشتن مختار، گردن به شمشیر زبیریان داده بودند ؛ تجسم عینی یافت که (تزویر فقط فرصت درهم شکستن اراده را می دهد و پس از شکست اراده بر مقاومت، صرفاً گردن شکستن را پیش کش دوستان تسلیم خواهد کرد) و این یعنی ضرورت برگشت به تامل عمیق در سخنان ناخدای کشتی انقلاب که فرمودند «همیشه هزینه تسلیم از هزینه مقاومت بیشتر است» چون قدرت استکباری فقط منطق قدرت را می‌فهمد و چقدر این بیان در بررسی تحولات جنگ اقتصادی میان آمریکا و چین مشهود و محسوس است. زمانی که زبان قدرتمند منطق اقتصاد جواب گویی اربده کشی ترامپ نش؛ منطق قدرت و مقاومت او را به عقب نشینی و توطئه ای دیگر برای به شکست کشاندن منطق قدرت مقاومت چین سوق داد. 

حال پس از خاموش شدن زبان جنگ افزارهای نظامی جهان استکبار به سرکردگی آمریکا و میدان داری نائب آنان در منطقه یعنی رژیم صهیونیستی متأثر از استیصال و درماندگی در برابر مقاومت دلیرمردان نیروهای مسلح؛ شاهد آنیم که دوباره ششمشیر تزویر و زبان القای ترس به میدان آمده . کسانی که روزی با القای ترس از جنگ، جامعه را با شعر زیبا روی نه غزه نه لبنان، جانم فدای ایران به روی گردانی از استراتژی مسلم امنیتی یعنی دور بودن مرزهای امنیتی از مرزههای جغرافیای سیاسی سوق می دادند تا آماده پذیرش و پرستش گلابی‌های خیالی و نارس برجام کنند و در نهایت خود را برنده جام اخلاق در نظام بین الملل معرفی می‌کردند و بار دیگر با کوبیدن بر طبل مذاکرات با کدخدا برای در امان ماندن از شر جنگ، جامعه را در معرض جنگ قرار دادند ، دوباره اما ادبیاتی متفاوت از گذشته و متناسب با فضای ضد غربی افکار عمومی کشور، دوباره دست به قلم شده و خواسته یا ناخواسته وارد میدان القای ترس شدن و همچو گذشته نوید شکوفایی اقتصاد با ضرورت تغییر پارادیم در نگاه به نظام بین الملل و به عبارتی ضرورت تغییر نگرش به آمریکا دادن سر داده اند. 

در عین کمال تواضع و ادب به محضر این فرهیختگان گرامی، فقط یک سوال مطرح می کنم که آیا اینان در حوزه نظریه پردازی و دلسوزی برای نظام و انقلاب، فرصتی برای مطالعه تاریخ سیاسی جوامع معاصر دارند و اگر احیانا فرصتی داشته باشند، چه زمانی و برای چیست ؟ آیا در زمان خواب برای سنگینی چشم برای خواب راحت است یا برای تدبر در تاریخ برای اخذ چراغ راه در طی طریق مسیر سعادت ؟ آیا نه این است که در تاریخ سیاسی معاصر ما آمده است که جماعتی وطن پرست در

  • شوروی سابق
  • اکراین فعلی
  • سوریه
  • لیبی
  • مصر
  • عراق
  • لبنان و …..

راه نجات جامعه و حل بحران معیشتی خود را ترک مقاومت و تسلیم دانسته و برای تمکین به غرب حاضر به شکستن تمامی اراده خود با دست کشیدن از آرمانهای جامعه خود شده بودند، پس نتیجه چه شد؟

آنچه را که صفحات تاریخ بعنوان گواه در جواب از این سوال می تواند به نمایش بگذارد ، این است که «به اعتراف پوتین؛ نتیجه پذیرش تسلیم از ترس غرب در شوروی سابق ، سوق دادن جامعه شوری از جایگاه یک ابر قدرت سیاسی – نظامی به تجزیه سیاسی تا تن فروشی زنان روس به اعتراف پوتین بوده است» چنانچه همین سرنوشت برای مردمانی رقم خورد که برای توسعه خود را پیرو کمدینی کردن که رویای شکوفایی اقتصادی آنان به تاراج ثروت ملی و آوارگی مردم و در نهایت قانون شدن تن فروشی برای افزایش درآمد دولت از طریق اخذ مالیات تبدیل شد همانطوری که سوریه جوالانی سرنوشتی بهتر از تماشای صهیونیست‌ها در قلب کشورشان و نابودی ثروتش نداشته‌اند. 

پس از قرآن و تاریخ بیاموزیم که ترس همواره بزرگترین و موثرترین ابزار شیاطین جنی و انسی برای کشتن اراده جوامع و آماده‌سازی آنان برای تسلیم در برابر استثمار و استکبار است و هیچ وقت آورده ‌ای بالاتر از نابودی ثروت مادی و تاراج عزت ملی به دنبال نداشته است. زیرا هیچ ملتی بدون مقاومت بجایی نرسیده حتی اگر آمریکا باشی. تاریخ تحولات آمریکا بخوبی گواهی می دهد که آمریکا زمانی توانست خود را از یوغ استثماری فرانسه و انگلیس نجات دهد و برای مردم خود آسایش و جایگاه بین الملل درست کند که روحیه مقاومت در برابر زیاده خواهی انگلیس و فرانسه را در مردم خود افزایش داد. چرا که شاید آنان این ضرب المثل قدیمی ما را به خوبی درک کرده باشند که ترس، برادر مرگ است.

باید آموخت «ثروت سوزی تا عزت سوزی، هزینه تولید و پذیرش پارادایم تسلیم در مواجه با ترس از قدرت دشمن است» و دیگر با دیدن سرنوشت جوامعی همچون(اکراین، سوریه، لیبی، عراق، لبنان) پناه بردن به دامن غرب برای در امان ماندن از شر غرب؛ تجلی داستان سپردن گله به دست گرگ است چرا که امام (ره) فرموده اند: رابطه ما و آمریکا رابطه گرگ و میش است و هیچ گرگی حاضر به تمکین به حیات میش نخواهد بو. 

لذا جا دارد تا همگان در این پیچ سخت تاریخ، اراده خود برای تقویت مقاومت در راه رسیدن به قله عزتمندی حفظ نموده و با سخنان و تحلیل‌های کاملاً مغایر با مسلمات تاریخی اراده عمومی را در نزدیکی قله تمدنی سازی در آینده نظام بین الملل به تاراج نگذاریم. زیرا برای رسیدن به قله در کنار قدرت منطق در فهم چرایی و چگونگی فتح قله؛ منطق قدرت برای رشد تاب آوری در گردنه‌های سخت برای سیر به سوی فتح قله را هم نیاز دارد و این الگوی رفتاری در مسیر جوامع تحول خواهی که خود به دنبال فتح مسیری بر تمدن سازی نوین هستند، مستثنی نشده است، لذا در کنار قدرت منطق برای بسط هژمون سیاسی، نیازمند منطق قدرت نیز هستیم .

ایران و ایرانی عزیز، همواره عزتمند باشید که قله نزدیک است هر چند که شیب آن تندتر و سخت شده باشد.

انتهای پیام/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha