اتسکو (فاطمه) هوشینو بانوی ژاپنی از یک خانواده متعصب بودایی است، عمویش دین مسیحیت دارد و صاحب کلیساست. اما خدا کمک کرد تا او در مسیر اسلام و اهل بیت قرار بگیرد و جالب اینجاست که تنها از طریق اینترنت با اسلام و تشیع آشنا شد
به گزارش خبرگزاری کوثر به نقل از روزنامه جوان، اتسکو (فاطمه) هوشینو بانوی ژاپنی از یک خانواده متعصب بودایی است، عمویش دین مسیحیت دارد و صاحب کلیساست. اما خدا کمک کرد تا او در مسیر اسلام و اهل بیت قرار بگیرد و جالب اینجاست که تنها از طریق اینترنت با اسلام و تشیع آشنا شد حتی قرآن و نماز خواندن و ازدواجش با مردی ایرانی هم از همین راه بود بدون اینکه کسی یا مرکزی در ژاپن او را هدایت یا راهنمایی کند. حالا چند سالی میشود در ایران مشغول تحصیل علوم دینی و مطالعات اسلامی است، اما چیزی که بیشتر از همه این بانوی نوشیعه ژاپنی را معروف کرده توجه بسیارش به کالای ملی و تولید ایرانی است با اینکه اغلب ما به دنبال محصولاتی با برند ژاپنی هستیم در خانه او حتی یک کالای غیرایرانی دیده نمیشود و بسیار مقید است که بنا به دستور، ولی فقیه باید از کالای ایرانی حمایت کرد. «جوان» به واسطه انجمن شهید ادواردو آنیلی با ایشان گفتوگو کرده است.
چطور شد تصمیم گرفتید درباره اسلام مطالعه و تحقیق کنید؟
بعد از اینکه واقعه ۱۱ سپتامبر را از تلویزیون دیدم برایم مشکوک به نظر آمد، چون احساس کردم مثل فیلمهای هالیوودی است و البته رسانهها هم در اشکال مختلف آن را به مسلمانان نسبت میدادند و آنها را تروریست و مهاجم معرفی میکردند که چنین جنایت بزرگی را انجام دادهاند در حالی که شنیده بودم اسلام دومین دین در جهان است که جمعیت زیادی دارد به همین خاطر برایم عجیب بود وقتی دینی این قدر خشن و آدمکش است چطور این همه طرفدار در دنیا دارد. چون انگلیسی خوب میدانم از طریق اینترنت شروع به تحقیق درباره اسلام کردم تا اینکه متوجه شدم آنها دروغ میگویند و حقیقت اسلام چیز دیگری است. بعد ترجمه انگلیسی قرآن را پیدا کردم و خواندم.
چرا مطالعه انجیل باعث مسیحی شدن شما نشد و اسلام را انتخاب کردید؟
عمویم کشیش و فعال مسیحی است. قبلاً انجیل را خوانده بودم، بعضی جاهای آن را دوست داشتم مثل یکتاپرستی چیزی که به طور فطری همه اعتقاد به نیروی برتر داریم. مثلاً در ژاپن ضربالمثلی هست که مردم میگویند مواظب باش آسمان تو را میبیند دروغ نگو، اسمی از خدا نمیآید، ولی باور به قدرت بالاتری در آسمانها دارند برای همین یکتاپرستی مسیحیت را قبول داشتم، اما درباره تثلیث و رستگاری با خون مسیح برای من غیرعادی بود به کلیسا هم که رفته بودم چیزهای عجیبی میدیدم مثلاً همه یک تکه نان با شراب قرمز میخورند. سؤال کردم اینها چیست گفتند نان نماد بدن عیسی و شراب قرمز خون آن پیامبر است. اینها برایم قابل قبول نبود و نمیتوانستم با مسیحیت احساس آرامش کنم، اما وقتی اسلام را مطالعه کردم بیشتر به دلم نشست و متوجه شدم قرآن هم کتابی آسمانی است که در مقایسه با انجیل کاملتر است.
بدون مبلغ و مرکز شیعی در ژاپن تحقیق میکردید؟
بله متأسفانه اطلاعات درست از اسلام علوی در ژاپن خیلی کم است. تنها مرکز شیعی نزدیک به ما ۲۲۰ کیلومتر فاصله داشت برای همین این آشنایی با اسلام شیعی را عنایت خدا میدانم که به واسطه اینترنت راه را برایم باز کرد.
برخورد خانواده و اطرافیان چطور بود؟
خانواده ما از بوداییان شناخته شده شهرمان هستند و موقعیت خیلی خوبی دارند. وقتی مسلمان شدم پوشش، خوراک و سبک زندگیام عوض شد. خانواده متوجه شدند که من اتسکوی قبل نیستم و نزدیک بود من را طرد کنند؛ البته بیشتر میترسیدند، چون از اسلام و مسلمانان ذهنیت خوبی نداشتند و مدام من را نصیحت میکردند تا به قبل برگردم. چیزی که بیشتر ناراحتشان میکرد حجاب من بود. روسری و لباس بلند و گشادی که میپوشیدم، اما وقتی تصمیم من را در مسلمان شدن جدی دیدند مادرم با التماس و خواهش میگفت: حداقل در شهر روسری سر نکن بیرون از شهر هر طورخواستی پوشش داشته باش، چون همه اینجا ما را میشناسند و آبروریزی میشود. من هم برای اینکه ناراحت نشوند کلاه بزرگی سر میکردم و گردنم را با پارچه میپوشاندم، اما اجازه داشتم خارج از شهر روسری سر کنم.
داشتن حجاب برای خود شما سخت نبود آن هم در هوای شرجی و گرم ژاپن و غربت مسلمانی؟
چون در قرآن خوانده بودم حجاب دستور خدا برای زن مسلمان است سخت نبود، زیرا میدانستم باید دستور خدا را به عنوان زن مسلمان در هر شرایطی که هستیم رعایت کنیم، ولی خب مشکلاتی در ژاپن برایم ایجاد میکرد مثلاً یک بار در فرودگاه، چون حجاب داشتم پلیس من را بیبهانه نگه داشت و از پرواز جا ماندم.
به عنوان یک رهیافته ژاپنی که به حجاب هم مقید هستید چه صحبتی با دخترانی دارید که از حجاب دوری میکنند؟
من آن طرف همه چیزم را گذاشتم آمدم اینجا تا حجاب و دینم را رعایت کنم. عجیب است عدهای این طرف به دنبال آنجا هستند و قدر حجاب که آزادانه میتوانند داشته باشند را ندارند؟ باید دید آزادی را چطور تعریف میکنیم. اگر آزادی را در سطح جسمی و حرکتی بدانیم بیحجابی آزادی است، اما اگر آزادی را درونی تعریف کنیم اتفاقاً حجاب آزادکننده زنان است و باعث محدودیت آنها نمیشود. درست است با حجاب برخی حرکتهای جسمی ما کمتر میشود، ولی درون ما آزاد است، زیرا انسان آزادی مطلق ندارد و عوامل محدودیت زیادی داریم مثلاً من میخواهم پدر و مادرم را ببینم، ولی از آنجا که محدودیت فیزیکی وجود دارد من توان خرید بلیت گرانقیمت هواپیما را ندارم و همین باعث محدودیت آزادی من شده است در نتیجه حجاب برای اعلام بندگی و اطاعت از دستور خداست نه بردگی دنیا.
دوری از خانواده سخت نیست؟
سختی همیشه هست، اما خدا در قرآن فرموده اگر شما هجرت کنید میبینید سرزمین خدا چقدر وسیع است. وعده خدا حق است. مسلماً زندگی در خارج از کشور دور از خانواده در غربت راحت نیست، ولی به خاطر حقانیت اسلام و وجود اهل بیت و ولایت فقیه امام خمینی و امام خامنهای در ایران همه سختیها را به جان میخرم و این برایم خیلی شیرین است. خدا را شکر این نعمت نصیب من شده است. خدا هر کس را بیشتر دوست دارد بیشتر دچار سختی میکند. پیامبر اسلام از میان همه پیامبران بیشتر اذیت شدند، من که چیزی نیستم. همین سختیها را برایم کم میکند.
آرامش در ایران بیشتر است یا ژاپن؟
به نظر من آرامش بر اثر عوامل بیرونی حقیقی نیست. آرامش واقعی را هر جا باشیم بهدست میآوریم، این بستگی به نگاه ما و چیزهای مختلف دارد. در ژاپن رفاه زیاد است، ولی اگر آرامش داشتند این همه آمار خودکشی بالا نبود. بیش از ۳۰ هزار نفر در سال، به طوری که خودکشی مردم به خصوص جوانان برای دولت ژاپن یک معضل اجتماعی شده است پس نمیتوانیم بگوییم در ژاپن، چون پیشرفت و توسعه زیاد است آرامش هم برای آنها زیاد است. آنها دارای یک خلأ بزرگ هستند که با رفاه نسبی و امکانات تأمین نمیشود.
اغلب به دنبال برندهای معروف ژاپنی در تأمین وسایل زندگی خود هستند، ولی شما با وجود ژاپنی بودن همه وسایلتان ایرانی است. چرا این همه تقید دارید؟
چون سفارش، ولی فقیه است که از کالای ملی و ایرانی حمایت کنیم و به نظرم باید به عنوان امری واجب آن را اطاعت کنیم تا باعث رونق تولید ایرانی بشویم. ما در کشوری اسلامی زندگی میکنیم و همه باید به اقتصاد آن کمک کنیم. این کار نتایج زیادی دارد و مهمترین آن ایجاد شغل است. من به این مسئله باور دارم که با خرید کالای ایرانی میتوانیم به رونق اشتغالزایی کشور کمک کنیم و این برای یک مسلمان عبادت است. من خرید را فقط یک خرید نگاه نمیکنم بلکه آن را وظیفه دینی و شرعی و یک رفتار منطقی میدانم؛ بنابراین نباید فقط در حرف و شعار بسنده کرد در عمل هم باید پایبند بود تا تأثیرگذاری داشته باشد. به نظر من تهیه کالای خارجی خیانت به اقتصادی کشور است.
نظرتان درباره امام خمینی چیست؟
امام خمینی یک انسان کامل و برجسته بود. وقتی وصیتنامه امام را میخوانیم میبینیم ایشان روشنفکری جلوتر از زمان خود بود. شخصیتی فرابشری که توانست با توکل به خدا مسیر زندگی انسانها را تغییر دهد. ما خیلی مدیون امام هستیم، زیرا هر چیزی در دنیا به خاطر وجود امام زمان است و امام خمینی با انقلاب اسلامی زمینه ظهور امام زمان را مهیا کرد و این کار بزرگی بود که فقط از عهده شخصی، چون امام خمینی برمیآمد.