پاسخ اجمالی:
مطالعه پوشش بانوان دوره های گوناگون تاریخ ایران پیش از اسلام نشان می دهد که زنان ایرانی لباس های پوشیده داشتند و حیا و عفاف خصوصیت ذاتی این زنان حتی پیش از ورود اسلام بوده است. حیا و عفافی که عامل مهمی در پذیرش حکم شرعی «حجاب» بعد از ورود اسلام به ایران بود.
در میان اقوام و تمدن های عهد باستان، پوشش زن ایرانی در مقایسه با پوشش تمدن های دیگر کامل تر است. از این رو، در هـیچ کتیبه ای نمی توان زن ایرانی را با سر برهنه مشاهده کرد. در تمامی مواردی کـه از زنان در شاهنامه نام برده شده، سخن از پوشیدگی، اصالت، پاکی، راستی و نمونه کامل زنـانگی آنان است.
مـجسمه ها و نـقش های برجسته و تصاویری که از دوره های مختلف ایران قبل از اسلام برجا مانده، همه نـشان مـی دهد که هم پوشاک مردان و هم پوشاک زنان بلند و گشاد است. در ایران باستان تمام زنان سرپوشی بر سـر داشـتند و این همان روسری یا حجابی است کـه زنـان زرتشـتی حـتی امروز هـم بـرای رفتن به آتشکده از آن استفاده می نمایند. تن پوش های ایرانیان، از جمله پوشش زنان به گونه ای بـوده است که تمام اندام های تن را فرا گرفته و در آن رعایت ادب، وقار و متانت اخلاقی به چـشم می خورد.
پاسخ تفصیلی:
مطالعه پوشش بانوان دوره های گوناگون تاریخ ایران پیش از اسلام می تواند ابعاد جدیدی از بحث های مربوط به حجاب شرعی را روشن کند. لباس های پوشیده و بعضا روسری های بانوان اقوام مختلف ایرانی – همچنان که خواهد آمد – نشان دهنده حیا و عفاف ذاتی این زنان حتی پیش از ورود اسلام است. حیا و عفافی که عامل مهمی در پذیرش حکم شرعی «حجاب» بعد از ورود اسلام به ایران بود. مرور کوتاهی بر وضعیت پوشش زنان ایرانی مؤید این فرضیه است.
زنان و حضور اجتماعی در ایران باستان
پرده نشینی و حضور کم اجتماعی، یکی از خصوصیات زنان ایران در عهد باستان بوده است. به گفته مورخین، از زنـان ایرانـی عـهد باستان، اندکی تندیس به جای مانده اسـت؛ زیرا آنان در زنـدگی اجتماعی شرکت چندانی نداشتند. ویل دورانت، مورخ و فیلسوف آمریکایی نیز در این باره گواهی می دهد: «زنان طبقات بالای اجتماعی، جرئت نداشتند که جز در تخت روان روپوش دار، از خانه بیرون بیایند. به آنها اجازه داده نمی شد که آشکارا با مردان اختلاط کنند. در آثار و کتیبه هایی که از ایران باستان بر جای مانده، صورت هیچ زنی دیده نمی شود».(1)
ارزشهای فرهنگی و معنوی و اخلاقی پوشش زنان در ایران باستان
در اکثر اقوام و ملل، حجاب و پوشـش در مـیان زنان رایج بوده است. این امر در طول تـاریخ، دستخوش تغییرات فـراوانی شده و گـرایش های مختلف سیاسی، مـذهبی و غیره بر آن تأثیرگذار بوده است. اما در میان اقوام تمدن های عهد باستان، پوشش زن ایرانی در مقایسه با پوشش تمدن های دیگر کامل تر است. از این رو، در هـیچ کتیبه ای نمی توان زن ایرانی را حتی با سر برهنه مشاهده کرد.(2)
به طور کلی معنویت گرایی و پایبندی به اخلاق از ویژگی های اصـیل و تمدن ساز مـردم مشرق زمین از جمله ایرانیان است و از این روست که می بینیم پرهیز از بـدن نمایی و عـریانی و میل به حفظ حریم تن و داشتن احساس شرم و عفت صفت مشترک همه جامعه هایی بوده اسـت کـه بـه نحوی دارای معنویت بوده انسان را فقط جسم و تن نمی دانستند.(3) به همین خاطر یکی از نمودهای مـعنویت نیز در ایران در شکل و دوخت لباس مردمانش ظاهر شده است. تن پوش های ایرانیان از جمله پوشش زنان به گونه ای بـوده است که تمام اندام های تن را فرا گرفته و در آن رعایت ادب، وقار و متانت اخلاقی به چـشم می خورد.
علاوه بر آن، یکی از بارزترین نمودهای رابطه پوشش و معنویت گرایی و روحیه اخلاقی ایـرانیان باستان، پوششی است کـه خدایان مورد پرستش و الهه های آنها به تن دارند و در حجّاری ها و نقوش به یادگار مانده است. در آثار باقی مانده، خدایان مورد پرستش، فرشتگان و پادشاهان، دارای لباس چین دار و بالاتنه و یـا لباس بلند قبامانند می باشند که تقریبا تمام بدن آنها را پوشیده است.(4)
پوشیدگی زن ایرانی در تاریخ ادبی و اساطیری ایران
زن ایرانی همواره در تاریخ اساطیری خود دارای پوشش و حجاب بوده و آن را در شمار وظایف خود می دانسته است. شاهنامه فردوسی به عنوان یکی از اصیل ترین مـنابع مـستند تاریخ ایـران، نشانه هایی از پوشش و حجاب برای زنان ارائه می دهد. به طور کلی در تمامی مواردی کـه از زنان در شاهنامه نام برده شده، سخن از پوشیدگی، اصالت، پاکی، راستی و نمونه کامل زنـانگی آنان است. زنان شاهنامه تـا زمانی که در این مسیر گام بردارند، مورد توجه و تقدیس حکیم طوس و جامعه ایرانی هستند اگر نه منفور و طرد شده اند. در شاهنامه زن خوب و پاک، تقدیس شده و زن بد، بی حیا، بی شرم و بی نزاکت و پرده در، مورد نکوهش قرار گرفته است.(5)
این نکته را نیز نباید از نظر دور داشت که رعایت این پوشیدگی فقط مختص به محیط های شهری متمدن تر نبوده تا آنجا که در فرهنگ پوشـشی ایـل نشینان نیز نه تنها زنان به حـفظ حجاب و پوشیدن لباسهای بلند مـلزم بوده اند بلکه مـردان نیز البسه گشاد و ساتر بـه تـن می کردند و حتی بی کلاهی را نیز - که خود کنایه از سربستگی و پیوستگی و در پرده بودن است - برای مردان عیب و عار می شمردند.(6)
پوشش در آیین زرتشتی
فرهنگ ایرانیان باستان بـر پایـه آموزه های آیین زرتشت شکل گرفته است. این آیین بر اصولی هم چون راستی و درستی و پرهیز از دروغ و تحکیم پایـه های خـانواده و پرورش فرزندان پاک نهاد تأکید فراوان دارد. ازاین رو، لزوم پوشـیدگی زن در آیـین زردشت و فرهنگ ایـرانیان قـدیم مـورد توجه و توصیه بوده است. در متون مقدس زرتشتیان و در توصیه های زرتشت به همسران، همواره بر ارزش هایی چون توصیه همسران به غیرت برای دستیابی به زندگی پاک منش، پیشی گرفتن بر یکدیگر در کردار نیک و مهرورزی، دریافتن راه راست و پیروی از آن، لزوم دور ساختن هوا و هوس و خودخواهی و آروزهای باطل از خویش تأکید شده است و از مردان و زنان خواسته شده که تن و نیروی خود را پاک و منزه نگاه دارند.(7)
علاوه بر آن نقاشی های موجود و تصاویر کشف شده از دوران قدیم بیانگر این موضوع است که زرتشتیان در طول تاریخ پوشـش کـامل داشته اند که معمولا این پوشش برای مردان کلاه و دستار و لباس بلند و شلوار بوده است و برای خانم ها نیز چارقد بوده است که سر آنها را می پوشانیده است.(8)
خصوصیات پوشش زنان در دوره های مختلف تاریخ ایران
اگر به تحقیقات مربوط به پوشاک مردم ایران قبل از اسلام مراجعه کنیم خواهیم دید کـه مـجسمه ها و نـقش های برجسته و تصاویری که از دوره های مختلف ایران قبل از اسلام برجا مانده، همه نـشان مـی دهد که هم پوشاک مردان و هم پوشاک زنان بلند و گشاد است.(9)
این واقعیت با مرور اجمالی ویژگی های لباس های زنان در هر کدام از دوره های تاریخی بیشتر مشخص می شود.
پوشش زنان عهد در عهد سومریان
سومریان قومی ساکن در میان رود دجله و فرات بودند و پیشینه آنها به 2500 الی 4000 سال پیش از میلاد مسیح می رسد. در این دوره تاریخی زنان روپوشی از روی شـانه چـپ بر بدن خود می انداختند و مردان پوشش خود را به کمر می بستند و نیمه بـالاتنه شان بـرهنه بـود. ولی با پیشرفت تمدّن، لباس هم بلندتر شد و به جایی رسید که زنان همه بدن خود را تا گردن بـا آن می پوشانیدند.(10)
پوشش زنان عهد در عهد عیلامی ها
کشفیات مربوط به دوره عیلامی های جدید بیانگر نوع پوشش زنان آن دوره است. تندیس های کوچک مفرغی از مردان ریش دار و زنان بسیار آراسته در جامه هایی که بلندی شان تا قوزک پا می رسد فراوان بودند.(11)
پوشش زنان در عهد مادها
بهترین نمونه لباس بانوان مادی بر روی جعبه سیمینی که از گنجینه جیحون به دست آمده و هم اکنون در موزه بـریتانیاست، دیده مـی شود. به طور کلی از این نقشها پیداست که بانوان جامه های بلند و چین دار با آستینهای بلند و فراخ می پوشیدند.(12)
پژوهش های تاریخی نشان می دهد که در میان مادها، زنان فقط دو دست خود را باز مى گذاشتند و نپوشاندن هر یک از قسمت هاى دیگر بدن خلاف ادب محسوب مى شد. آنـان شـلوار و پیراهن کتانى و دو لباس رو داشتند. براى پوشاندن سر از یک سربند که در زیر چانه به وسیله دو بست محکم مى شد اسـتفاده مـى کردند و روى این سربند نیز یک روسرى بزرگ به نام «مکتو» مى پوشیدند.(13)
پوشش زنان در عهد پارس ها
مردم پارس همچون بسیاری از مردمان روزگاران باستان، جامه های بلند و فراخ را می پسندیدند و زنان و مردان پارسی چون از دیده شدن پوست و تن برهنه شان بسیار شرم داشتند و برخلاف یـونانیان آن زمـان نمایش تن برهنه شان را کاری برخلاف شرم و بسی زشت و ناروا می دانستند، کوشش داشتند جـامه ای بـپوشتند کـه بلند و فراخ و پرچین باشد تا گذشته از پوشیده بودن همه تن، برجستگی های طبیعی اندام ها نیز پیدا و نـمایان نباشد.(14)
در مطالعات باستان شناسانه، مُهری به جـا مانده از این دوره، دو زن را نشان مى دهد که هر یک پیراهنى بلند تا پشت پا پوشیده اند و بر روى آن روپوشى چون چادرى کوتاه که دامنى نیم گرد دارد و نیم اندام را مى پوشاند، به تن کرده اند.(15)
همچنین در بررسی های دیگر تاریخی به زنانى دیگـر از این دوره برمى خوریم که از پهـلو بر اسب سوارند. اینها چادرى مستطیل شکل بر روى همه بدن خود افکنده اند و در زیر آن یک پیراهن بلند پوشیده اند که تا مچ پا مـى رسد.(16)
پوشش زنان در دوره هخامنشى ها
تصاویر زنان از دوره هخامنشى بسیار محدود است و این بـه دلیل اهـمیت فوق العاده اى بود که به زنان مى دادند به گونه اى که حتى تصویر کردن آنان نیز ممنوع شده بود. براى مثال، در تخت جمشید هـیچ عـکسى از زنان دیده نمى شود.
یکى از آثار مهمى که از این دوران به دست آمده قطعه فرشى است مشتمل بـرمربع هاى کوچکى که بـه هم دوخته شده است و براى لبه زین به کار مى رفته. این قطعه فرش از پازیریک از حوالى کوهستان آلتایى در جنوب روسـیه به دست آمده است. در وسط هر کدام از این قطعه ها یک عودسوز پارسى قرار گرفته و دردو طرف این عودسوز چهار زن ایستاده اند. پشـت سـرشان پارچه اى به شکل چادر به چشم مى خورد که بلندى آن تا زانوى آنها مى رسد و سر چادر زیر تاج آنها قرار گرفته است.(17)
از پازیریک سیبرى همچنین فرشى از عهد هخامنشى به دست آمده که روى آن تصاویر زن هایى نقش شده است که لباس پرچین مردان ماد و پارس را پوشیده اند و چادرى کوتاه و نازک با دامن نیم گرد بر سر دارند.(18)
تصویر دیگرى که در غرب ترکیه در تپه دهـکده ارگـیلى کشف شده، سه زن پارسى سوار بر اسب را نشان مى دهد که بر روى هرسه زن پوششى شبیه چادر است که مثل نقش پازیریک، بلندى آن تا زانو مى رسد. مورخینی مانند هردودت و استرابون پوشیدگى زنان طبقات مـمتاز ایران کهـن را امرى متداول دانسته و آن را نوعى اشرافیت محسوب کرده اند.(19)
از نقوش هخامنشی دیگر، تصاویری به یادگار مانده که در آن زن های بومی، پوشش های جالبی دارند. پیراهن ساده و بلند دارای آستین، پرچین کوتاه و از زانو به پایین دامن شرابه هایی تا به مچ آویزان است.(20)
از نوشته هاى گزنفون، فیلسوف و مورخ یونانی، چنین برمى آید که زنـان اشـراف و شـاهزاده خانم ها نقاب بر چهره مى کشیدند و روى خـود را مـى پوشاندند.(21)
همچنین یکی از آثـار ارزشـمند دوره هخامنشی در خصوص حضور چادر در این دوران، وجود مهر بسیار ظریف و زیبایی است که در موزه لوور پاریس نگهداری می شود. در روی این مهر، ملکه ای با لباس و تاج و چادر زنان هخامنشی بر مسند شـاهانه ای تـکیه زده و پاهایش بـر روی چهارپایه ای کرسی مانند قرار دارد.(22)
پوشش زنان در عهد پارت ها
در حجاری های به جا مانده از دوران پارت ها زنان به ندرت به تصویر کشیده شده اند. ظاهرا اصل لباس آنها مرکب از تن پوشی است پرچین و بلند با کمربندی در ناحیه کمر که بر روی قوزک پاها همراه با چـینهای ظـریف و فراوان می افتاد. جزء دیگر جامه زنان پوششی بود که عقب سر را می پوشاند. چنین پوشش هایی در سرتاسر خاور نزدیک و کرانه اژه از دوره هخامنشی تا دوره پارت ها رواج داشته است. از آن دوران، نقشی سنگی از زنی در مـوزه لوور هست کـه عمامه ای به سر دارد، چادری گشاد پوشیده و با دست چپ قسمتی از چادر را در پایین سینه چپ خود جمع کرده و با دست راست چادر بخش مـقابل صـورت را بـه وضعی مطبوع گرفته است.(23)
پوشش زنان در عهد اشکانی ها
زنان عهد اشکانی قبایی تا زانو بر تن می کردند شنلی بر سر می انداختند، نقابی نیز داشتند که معمولا به پشت سر می آویختند. از پوشش های دیگر سر که شیوه ای نسبتا پیچیده و سخت داشت، نیم تاجی فلزی بود با دستاری بلند بر فراز آن که شنل یا نقاب بر روی آن افکنده یا بسته می شد.(24)
در بررسی مجسمه های به دست آمده از شهر هترا کـه هـم اکنون در مـوزه شهر بغداد نگهداری میشود، یـا نقاشی های مکشوفه دیواری مربوط به شهر دورا اروپوس، یافته های قابل توجهی از حضور چادر در بین پوشش بانوان می توان دید که چادر در این نـقوش و مـجسمه ها، در پشـت سر، به کلاه بلند و مخروطی شکل و مطبقی وصل مـی شده اسـت که مانند تور عروس از پشت سر آویزان بود. زنان اشکانی در پوشش سر و استفاده از چادر بسیار پیشرفته تر از زنان هخامنشی بـوده اند و کـلاه عـمامه وار آنان تقریبا بیشتر موهای آنها را می پوشاند.(25)
مجسمه اى نیز از بانوان دوره اشـکانى در مـوزه پالمیر دمشق وجود دارد که پوشاک بانوان این دوره را روشن تر مى نمایاند. این بانو نشسته و چادرى او را پوشانده است. گـوشه چادر در زیر یک تـکه فلز بیضى شکل نقش زده بند است. عمامه اى بر سرش نهاده و نوارى فلزى موى بالاى پیشانى او را نگه داشته است و رشته هایى از جواهر زیور عمامه و موى اوست.(26)
چادرهایی که در مجسمه ها و نقش ها مشاهده می شود و از آنها ذکری به میان آمـده، پارچـه ای مـستطیل شکل بوده که به صورت استوانه درمی آورده اند. بانوان اشکانی پارچه ای را مـانند شـنل از روی دوش خود می آویخته اند و یا از آن مانند چادر استفاده می کردند و گاه آن را مانند آنچه که اکنون در میان زنان شـمال کـشور مـرسوم است، به دور کمر خود می بسته اند. (27)
لباس زنان دوره ساسانی
لباس زنان دوران ساسانی را عموما پیراهنی یک دست و بلند و پرچین تشکیل می داد که گاهی آن را با نواری در زیر سینه ها یا کمی پایین تر جمع می کردند و می بستند. گاهی نیز قسمت انتهایی دامن را بـه وسـیله پارچه ای اضافی پرچین تر می دوختند. هر دوی این پیراهن ها آستین هایی بلند تا مچ دست ها و یقه ای گرد و ساده و نـسبتا بـسته داشتند. نوع دیگری از این پیراهن های بلند را بر تن بانوی بادبزن به دست در بیشاپور می توان دیـد کـه از پارچـه ای نسبتا نازک و لطیف تهیه شده است و آستین هایی حلقه دار که رنگ آن آبی آسمان است اما رنگ کمربندی کـه بـه دور کـمر و بر روی پیراهن (پایین سینه ها) بسته شده، نارنجی است. نوعی بالاپوش دیگر نیز استفاده می شد که این بـالاپوش بـه صورت قبایی بود که تا ساق پاها می رسید و یقه آن گرد و حاشیه دوزی شده بود و آستین های بلند داشت و مـعمولا تـمامی سطح لباس قیطان دوزی می شد.
همچنین زنان شلوارهایی همچون شلوار مردان به پا می کردند. این شلوارها هـمچون شـلوار زنان دوره پارتی بود با این تفاوت که سـاق های آن در دوره ساسانی بلندتر شده و به وسیله نوارهای کشی و چـین دار، در جلوی ساق پا آن ها را به اندازه بلندی پای هرکسی در می آوردند. همچنین کمر و دم پای شلوار را نـیز لیـفه ای می ساختند و سپس آن را با بند جـمع مـی کردند. همچنین زنان سـاسانی از نـوعی چـادر استفاده می کردند که در دوران قبل نیز از آن اسـتفاده مـی شد.(28)
در آثار بـاقی مانده از دوره سـاسانیان مانند طاق بـستان در 9 کـیلومتری کرمانشاه و قصر شیرین، طاق کـسری و طاق ایـوان، نشانی از عریانی و بی پروایی در آن دیده نمی شود. زنان عهد ساسانی گاهی چادری گشاد و پرچین به سر می کردند که تـا وسط سـاق پا می رسیده است. نقوشی که از بانوان ساسانی در بـشقاب های سـاخته شده به تـصویر درآمـده، می نمایاند کـه هریک از بانوان چادری بـه خود پیچیده اند.(29)
همچنین در طرح بـشقابى که شاهزاده اى را در بزم نشان مى دهد، دو زن وجود دارد که هر یک دستمالى روى دهان خود به پشت سربسته اند و هـر یک شـلوارى همچون شلوار مردان به پا دارند. قـبایى پوشیده اندکه تا وسط سـاق پا مـى رسد و قبا در جلو دامن سه چـاک و در پشـت نیز سه چاک دارد.(30)
جمع بندی
از جمع بندی تمام آنچه گفته شد به دست می آید که در ایران باستان تمام زنان سرپوشی که تا روی مقداری از لباس شان را هم پوشانده بـود، بر سـر داشـتند و این همان روسری یا حجابی است کـه زنـان زرتشـتی حـتی امروز هـم بـرای رفتن به آتشکده از آن استفاده می نمایند. همه این شواهد تاریخی، بر جایگاه والای روحیات ارزشمندی چون عفاف و حیا نزد ایرانیان دلالت دارد.
جایگاه فرهنگی پوشش در میان زنان نجیب ایران زمین به گونه ای است که هـنگامی که خشایار شاه به ملکه «وشی» دستور داد که بدون حجاب به بزم بیاید تا حـاضران، زیبـایی اندام او را بنگرند، وی امتناع کرد و از فرمان پادشاه سر باز زد و عنوان «ملکه ایران» را از دست داد.(31)
پی نوشتها:
(1). تاریخ تمدن، دورانت، ویل، ترجمه: آرام، احمد، انتشارات علمی و فرهنگی، 1476هـ ش، ص 434.
(2). مقاله «بررسی حجاب در میان ملل باستانی و ادیان توحیدی»، ده پهلون، طلعت، فصلنامه فرهنگ پژوهش، شماره 1، زمستان 1388هـ ش، ص 149.
(3). فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی، حدادعادل، غلامعلی، انتشارات سروش، تهران، 1359هـ ش، چاپ اول، ص 46.
(4). تاریخ تحول لباس در ایران، مشیرپور، محمد،، کتابفروشی زوار، مشهد، 1346هـ ش، ص 15.
(5). مقاله «نگاهی بر سیر تاریخی حجاب زنان در فرهنگ ایران(از عهد باستان تا دوران قاجار)»، موسوی، سید قاسم، فصلنامه فرهنگ، شماره 70، تابستان 1388هـ ش، ص 298 و 299.
(6). مقاله «پوشش زنان در ایران پیش از اسلام»، جمالی زاده، احمد، نشریه علمی ترویجی مطالعات ایرانی، بهار 1389هـ ش، شماره 17، ص 70.
(7). همان، ص 74.
(8). حجاب در ادیان الهی، حمزه، عباس، نشر یاقوت، قم، 1385هـ ش، ص 128.
(9). فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی، حدادعادل، غلامعلی، همان، ص 10.
(10). مقاله «پوشش زنان در ایران پیش از اسلام»، همان، ص 77.
(11). همان، ص 79.
(12). حجاب در ادیان الهی، همان، ص 130.
(13). دایره المعارف زن ایرانی، به سرپرستی: اجتهادی، مصطفی، بنیاد دانشنامه بزرگ فارسى، تهران، 1382هـ ش، ص 372.
(14). حجاب در ادیان الهی، همان، ص 131.
(15). پوشاک باستانی ایرانیان از کهن ترین زمان تا پایان شاهنشاهی ساسانیان، ضیاپور، جلیل، انتشارات اداره کل موزه ها و فرهنگ عامه، 1343هـ ش، ص 58.
(16). همان، ص 68.
(17). دایره المعارف زن ایرانی، همان، ص 379.
(18). پوشاک باستانی ایرانیان از کهن ترین زمان تا پایان شاهنشاهی ساسانیان، همان، ص 76.
(19). دایره المعارف زن ایرانی، همان، ص 380.
(20). بررسی جایگاه زن از عهد باستان تا پایان دوره ساسانیان، تهران، حجازی، بنفشه، نشر قصیده سرا، تهران، 1385هـ ش، ص 155.
(21). دایره المعارف زن ایرانی، همان، ص 380.
(22). از زبان داریوش، کخ، هایدماری، ترجمه: رجبی، پرویز، انتشارات کارنگ، تهران، 1382هـ ش، ص 283.
(23). مقاله «پوشش زنان در ایران پیش از اسلام»، همان، ص 80.
(24). پوشاک باستانی ایرانیان از کهن ترین زمان تا پایان شاهنشاهی ساسانیان، همان، ص 194.
(25). مقاله «نگاهی بر سیر تاریخی حجاب زنان در فرهنگ ایران(از عهد باستان تا دوران قاجار)»، موسوی، سید قاسم، فصلنامه فرهنگ، شماره 70، تابستان 1388هـ ش، ص 304.
(26). پوشاک باستانی ایرانیان از کهن ترین زمان تا پایان شاهنشاهی ساسانیان، همان، ص 199.
(27). هشت هزار سال تاریخ پوشش اقوام ایرانی، غیبی، مهرآسا، انتشارات هیرمند، تهران، 1385هـ ش، ص 19.
(28). مقاله «پوشش زنان در ایران پیش از اسلام»، همان، ص 82.
(29). حجاب در ادیان الهی، همان، ص 134.
(30). پوشاک باستانی ایرانیان از کهن ترین زمان تا پایان شاهنشاهی ساسانیان، ص 79.
(31). آزادی یا اسارت زن، مقدمه ای بر جامعه شناسی، قائم مقامی، فرهت، نشر جاویدان، تهران، 1355هـ ش، ص 106.